مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی

۲۷ مطلب با موضوع «درس‌گفتار‌هایی از مدیریت عاشورایی :: فصلی در روش» ثبت شده است

متن زیر مقدمه ایست برای مباحثی که به برکت دعای شریف ابوحمزه از سالهای 89-90 آغاز شد و بحمدالله هنوز این برکات جاری و ساری است و در آینده نزدیک اولین خروجی آن با عنوان «فرصت بندگی» به بازار اندیشه خواهد رسید انشاالله:

بِکَ‏ عَرَفْتُکَ‏ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت...

مدرسه ای به نام ابوحمزه

رمضان ماه ضیافت خداست. میهمانیی که میزبانش خداست و بنده ها میهمان برکت و رحمت و مغفرت آن صاحبخانه: «إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ... هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ‏ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّه‏» (الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 93). سر این سفره هرچه بخواهی هست: از سُکر شراب بهشتی قرآنش گرفته تا لذت نجوا و خلوت سحرش... و در این سفره برای «ابوحمزه» هم  سهمی است که ما آن را برگزیدیم و یا شاید او ما را برگزید؛ تا پابه‌پای او به محضر امام مناجاتیان، حضرت سجاد شرفیاب شویم و ایشان ما را به خدا برساند، که با او تا خدا رفتن راهی نیست: «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ‏ إِلَیْکَ قَرِیبُ‏ الْمَسَافَة». با این حساب ابوحمزه برای ما فقط مناجات نبود. راه رسیدن هم بود. کلاس درسی که استادش امام سجاد بود و بهانه اش، ماه مبارک رمضانی شد، تا این تلامیذ گریزپای را در مدرسه ابوحمزه به شاگردی قبول کند. رمضان «فرصت بندگی» شد و ابوحمزه هم متن آموزشی گفتگوی ما و خدا. با این حساب، شگفت مدرسه ایست ابوحمزه برای تربیت شدن!

تاریخ شفاهی

چیزی مانع تحقق اراده خدا نیست اما به حکم «أبى‏ اللّه‏ أن یجرى‏ الأمور إلّا بأسبابها» قرعه فال به نام چه کسی خواهد خورد را، باید از خدا طلب کرد. این درسی است که امام سجاد در لابلای دعاهای رمزآلود صحیفه‌اش به ما می آموزد: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ‏ عَلَى یَدِیَ الْخَیْر» توفیق ده که دستان من، دستان تحقق اراده و جریان خیر در این عالم باشد. آری عَلَم زمین نمیخورد اما افتخار علمداری آنرا برای چه کسی خواهند نوشت؟

در سال 89 توفیق، رفیق گروهی شد تا سر کلاس ابوحمزه بنشینند و مباحثی از آن را مرور و مباحثه کنند و کم کم در آن حلقه اولی، سرفصلهایی استخراج شد که در قالب مناجاتهای شبانه، گوش جان مستمعان را نواخت و سال به سال به کمال خود نزدیکتر شد، بعد از گذشت چند سال وقتی به راهی که طی شده و ثمراتی که حاصل شده است نظری افکنده شود همانند زراعتی است که جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده و بقدری نمو و رشد کرده که زارعانش را هم به شگفتی وامی‌دارد، این است زبانحال بانیان آن که «کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ» (الفتح/29) حال که نعمات این درخت شکوهمند، بنیانگذارانش را هم به شگفتی وا داشته است بر هرنعمتش شکری واجب است؛ که فرمود هرگاه کنارهاى نعمتها بسوی شما برسد پس رم مدهید انتهاى آنها را به سبب کمى شکر، چرا که کمى شکر نعمت، سبب زوال و انقطاع آن گردد پس هرگاه نعمتى بشما رسید تقصیر مکنید در شکر تا این که تمام گردد بر شما «إِذَا وَصَلَتْ‏ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ‏ النِّعَمِ‏ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْر»( وسائل الشیعة، ج‏16، ص: 328) و شکر اوجب این نعمت، بیان آن است برای رهپویان وادی مناجات: وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ(الضحی/11). این سطور شکری است بر این نعمت به شیوه بیان.

شیوه نامه: فرایندها و سازوکارها

هدف از شیوه نامه نگاری، نشان دادن سلوک تحقیقی است. نمایش راهی که رفته شده و اکنون استعداد پیمایش‌های بعدی دیگران را یافته است هدف نگارش شیوه نامه است. آنگاه که یک پژوهش و تتبع از سرزمینهایی عبور کرده و به مقصد قله تحقیق دست یافته و نایل شده است برای جویندگان و پویندگان همیشه این پرسش زنده است که «راه رسیدن دیگران به این مهم چیست؟ آیا میتوان نسخه ای برای دیگران نیز ارائه داد و فراز و نشیب کار را گزارش داد؟ چگونه میتوان با استمداد از شیوه ای این کار را به همان منزلگاه رسید؟» اینها ضرورت نگارش روش یک کار را بهتر تبیین میکند.

 

برای همین، لازم است در کنار هر اثر ماندگاری برای دعوت اندیشه ها به درست اندیشیدن، این بسترسازی و زمینه چینی در سرفصلی با همین عنوان ارائه شود. فرایند غنی سازی سرفصلها تا رسیدن به یک خروجی تاثیرگذار بر مخاطب نیاز به یک بحث مطول و مفصل دارد که از حوصله این سطور خارج است؛ روشی که با آن بتوان از دل مناجاتی مانند ابوحمزه، یک نظام رفتاری برای انسان ترسیم کرد؛ اما از باب حکایت «ما لایُدرَک کُلُّهُ لایُترَک کُلُّهُ» و «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید»، در ادامه اشارتی خواهد آمد:

دریافت متن: به جای مقدمه ابوحمزه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۸
سید علی اصغر علوی


با تشکر از دوستان بسیجی موسسه علمی فرهنگی سدید و نشریه حیات؛ برداشتی از «مبانی مدیریت عاشورایی» روش‌شناسی و رویکردها

·         در عاشورا پژوهی، "توسل" جزء روش است. باید "با"حسین زیست. باید با پدیده‌های کربلا هم‌نفس شد. تنها نباید به روایت عالمانه عاشورا بسنده کرد

·         باید اهل درد شد و درد را شناخت تا درمان گرفت، آن‌جاست که "خوشا دردی که درمانش حسین است" معنا پیدا می‌کند

·         در راه رسیدن به هدف بزرگ تدبر در عاشورا باید از روش تأمل و تدبر در کربلا و عاشورا به مثابه «قرآن عمل شده و به اجرا در آمده» بهره برد و این با انس و تکرار با متون حاصل خواهد شد.

·         اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهام‌بخشی برای دیگری خواهد بود

·         جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته می‌شود. بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد.

 

پیش‌نوشت: در این بخش روش پیشنهادی مبتنی بر اصول موجود استنباطی و روش تحقیقی بیان می‌شود، روشی که شامل دو پیش نیاز و پنج گام عملی برای رسیدن به نتیجه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۵
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ

استاد راه‌نمای نورانی

همه در مسیر جستجوهای‌شان برای رسیدن به گم‌شده‌ی هدف‌، سراغ از راه‌نما می‌گیرند

برای پژوهش‌ها و تحقیق‌ها و پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها نیاز به استاد راه‌نما احساس می‌شود

خوشا آنان که دل به هدایت‌ها و راه‌نمایی‌های نورانی و باطنی‌اش بسته‌اند:

و چه قدر راه تنگ و دشوار است برای کسی که راه‌نمایش او نباشد

و چه قدر عرصه‌ها وسیع می‌شود و کرانه‌ها روشن، آن‌گاه که او راه‌نمای راه باشد...

سُبْحَانَکَ‏ مَا أَضَیْقَ‏ الطُّرُقَ عَلَى مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلِیلَهُ

وَ مَا أَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبِیلَه‏ (مناجات هشتم خمسه عشر، مناجات المریدین)

کربلای معلی

حوالی گنبد مستجاب خدا


کربلا گنبد مستجاب خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۲
سید علی اصغر علوی
شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ

کربلا: فرصت فکر و ذکر!

...که روز واقعه پیش نگار خود باشم

مدیریت باید در مدار کربلای اباعبدالله الحسین باشد، کربلا در خلوت و هیاهویش فرصت ساخته شدن است، کارگاه سازنده فکر و ذکر!

کربلا دوره فکرآفرینی، تولید اندیشه و نیز کارآموزی است؛ برای هرمدیری که آرزومند تحول‌آفرینی است، تحول از خود تا جامعه.

شکوه‌مندترین، موثرترین و برجسته‌ترین رویکرد مدیریت اسلامی همان مدیریت عاشورایی است و کربلا عالی‌ترین پایگاه برای درنگ در این رهیافت و درک ابعاد آن...

مهم نیست کربلا باشیم یا غیرآن؛ مهم کربلایی بودن است؛ مهم آن است که هرجا هستیم کربلاآفرین باشیم! هرچند گاهی نیاز است برای حرکت شتابنده، نَفَسی تازه کنیم و در این گاه‌ِ حرکت، گاهی برای انجام کاری صدای‌مان می‌زنند، به آستان‌شان می‌طلبند و اجازه حضور در حریم‌شان را می‌دهند چرا که  مساله توسل و مکان، علل غیرپژوهشی اما کاملا موثر بر پژوهش‌اند که معمولا به آن‌ها توجه کافی نمی‌شود. لذا در بحث اثربخشی پژوهش و روش‌شناسی، باید به این مساله پرداخت. چه خوب‌تر که او برای‌مان تدبیری موثر بیندیشد: أَغْنِنِی‏ بِتَدْبِیرِکَ‏ لِی عَنْ تَدْبِیرِی‏

در اندیشکده عاشورایی شأن مکان و توسل را نیز باید دید و این نیازمند خلوتی است برای تنفس و تفکر و تذکر.

ظاهرا چله‌ای دیگر صدای‌مان زدند. از کنار شش‌گوشه رمزآلودش، در زیر گنبد پراسرارش، به شکرانه نگاه آفتابی‌ش و به احترام همه اساتید، دوستان و بزرگواران، "اذْکُرْنی‏ عِنْدَ رَبِّک‏" را فراموش نخواهیم کرد ان‌شاء‌الله، به شرط دعای‌تان! "فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم‏"

گشته ام در جهان و آخر کار

دل‌بری برگزیده‌ام که نپرس


کنار شش گوشه امام حسین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۰۷
سید علی اصغر علوی
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ق.ظ

دانشگاه هویزه مقدمه فهم دانشگاه کربلا

یک ایده، یک پیشنهاد: مدرسه راهیان نور (پدیده‌ای در آستانه تحقق)

"به نظر من مناطق جنگی شأنیت آن را دارند که به صورت چشمه‌های جوشان علمی در بیایند.

لذا یکی از پیشنهادات بنده این است که در دو، سه نقطه از مناطق جنگی حوزه‌های علمیه و دانشگاه بنا کنیم، تا طلبه‌ها و دانشجویان بیایند در این مناطق، کنار مقتل شهیدان، با استمداد از شهدا شبانه روز درس بخوانند و تعلیم بگیرند.

انسان اگر با شهدا محشور باشند نتیجه می‌گیرد. پیشرفت می‌کند." (رصد دل‌تنگی‌ها، استاد صمدی آملی، به کوشش سید حسین موسوی، صفحه 110)

شهدا این‌گونه‌اند!

سیدالشهدا چه محشری خواهد بود...

آری! دانشگاه هویزه مقدمه فهم دانشگاه کربلاست.

نفس کشیدن در راهیان نور و استمداد از برکت آن سرزمین، زمینه‌ساز علم و معرفت است.

پیاده‌روی در شعاع نگاه حضرت ارباب (آن هم از نجف به کربلا) اگر با چاشنی مباحثات علمی عجین شود چه کیمیایی خواهد شد!

"چشمه‌های جوشان علم" تو را می‌خواند!

(سپاس از علی آقای سلیمانی از ثبت خاطره شیرین پیاده روی کربلای اربعین در محضر استادنا حضرت سوزنچی عزیز)

راه کربلا و مباحثه علمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۰۷
سید علی اصغر علوی

خودت را به زحمت نینداز

اساس علم نور است.

جان علوم، نورانیتی است که در دل جامعه می­تابانند. العلم نور

و آن را به هر دلی نمی­تابانند. این را امام صادق به صراحت به عنوان بصری فرمود:

لَیْسَ الْعِلْمُ بِکَثْرَةِ التَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَه‏ (منیة المرید، ص: 149)

علم به آموختن نیست، بلکه علم نور است که خدا قرار می­دهد آن را در دل هرکه خدا هدایتش را بخواهد.

×××××

اگر علم نورانی است (العلم نور) نظامش هم باید نورانی باشد.

علم در منظومه­ی نورانی­اش مجال بروز می­یابد و خود را به عالم نشان می­دهد.

و کجا نوارنی­تر ازحرم!

 حریم اهل بیت مجالی برای علم برای هرکه بخواهد.

×××××

طبق این بیان باید سراغ از مکان­هایی گرفت که جنس آن از نور باشد تا مجموعه­ای هماهنگ ایجاد شود،

مجموعه­ای هماهنگ و نورانی برای دعوت از علم برای حضور و هرجا علم نوری ببیند خودش را در آن

محیط وارد خواهد کرد برای افاضه.

برای همین بزرگان دین درس و بحثشان را هم در محیط­های معنوی مثل حرم و مسجد انجام می­دادند، آن

علم بود که نور بود و جامعه را هم با حضورش نورانی می­کرد.

قصه نوراست و محیط نورانی (برگرفته از کتاب راز دیدار علم| دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری؛ جلد11 مجموعه زیر خیمه حسین)

زیارت مناطق نورانی با این نگاه چقدر می‌تواند منشأ ورودهای نو و تازه باشد: مثل دانشگاه هویزه!

A3.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۵
سید علی اصغر علوی

مراقب محیطها باشید؛ حلقه‌هاى فرهنگىِ خاص روى ذهنها اثر می‌گذارد

محمد بن ادریس شافعی در سال:150 هجری متولد شده و در سال: 204هجری فوت شده که مجموعاً پنجاه و چهار سال عمر کرده است، عجیب این است هنگامی که شافعی در مصر فوت کرد، احمد بن حنبل که وهابی‌ها افتخار می‌کنند که او امام ماست، پیراهن شافعی را شست و از آبش تبرک جست، ما به ضریح پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) تبرک می‌جوییم از نظر آنها شرک است و حال آنکه امام آنها (احمد بن حنبل) به آب پیراهن شافعی تبرک جست.
جناب شافعی دو نوع زندگی دارد،‌ در موقعی که در بغداد بوده یک فتوا دارد، وقتی که به مصر می‌رود و محیطش عوض می‌شود، فتاوایش هم عوض می‌شود ولذا ی فتاوای قدیم دارد در بغداد، و یک فتاوای حدیث دارد موقعی که در مصر است و این خود دلیل است که محیط در فکر انسان اثر می‌گذارد، انسان در یک محیطی به گونه‌ای فکر می‌کند و در محیط دیگر به گونه‌ای دیگر.  (درس خارج فقه آیت الله سبحانی، قواعد فقهیه،92/11/06)

**************
نکته‌ى دیگرى که به نظر من براى مجموعه‌ى دوستانى که شعر مذهبى میگویند، مهم است، مسئله‌ى تأثیر محیط است. البته منظور من محیط عمومى جامعه نیست. بدیهى است که محیط جامعه روى انسان اثر دارد. وضع اقتصادى، وضع سیاسى، وضع اجتماعى، روى هر انسانى یک اثرى میگذارد، روى شاعر هم اثر میگذارد، طبعاً روى شعرش هم اثر میگذارد؛ این را نمیخواهم بگویم. محیطهاى خاص، حلقه‌هاى فرهنگىِ خاص روى ذهنها اثر میگذارد. من میخواهم بگویم شما جوان مؤمنِ مقید و محب اهل‌بیت که با یک عشق و شورى راجع به اهل‌بیت صحبت میکنید، شعر میگوئید، راجع به معارف الهى، راجع به توحید، اینجور عاشقانه و زیبا سخنورى و سخن‌سرائى میکنید، توجه داشته باشید که محیطها شما را به سمت و سوهاى دیگر نکشاند. یعنى خودتان مراقب خودتان باشید. در این راه به خودتان ثبات قدم بدهید و روزبه‌روز آن را تقویت کنید؛ چون محیطهاى شعرى و هنرى و ادبى روى انسان اثر میگذارد.

من همیشه یک مثالى در ذهنم هست. شاعر مورد نظرم که حالا اسم خواهم آورد، شاعر بزرگى است؛ محمد جان قدسىِ مشهدى. ایشان جزو شعراى برجسته‌ى سبک هندى است در دوره‌ى صفویه - قرن یازدهم - اشعارش جزو قوى‌ترین شعرهاست. من اعتقادم این است که بعد از صائب در آن سبک، واقعاً مثل محمد جان شاید یکى دو تا بیشتر نباشند. او در مشهد که بوده، یکى از خادمان آستان قدس و مداح حضرت رضا بوده و شعرهایش شعرهاى دینى است و دیوانش هم پر از این اشعار است. دیوان حاج محمد جان را نگاه کنید؛ از این قصائد زیاد دارد. او بعد به هند سفر میکند. همنشینى با امراى هند و سلاطین هند و آن دستگاه‌هاى بى‌بندوبارى که آن روز بودند، این آقا را کأنه از این رو به آن رو میکند. انسان میتواند این را در غزلهاى او ببیند. من خیلى اوقات به این فکر هستم. این شعر مال محمد جان قدسى است:

پارسا در مجلس رندان نشستن خوب نیست‌
هر که امشب مى نمینوشد به ما منسوب نیست‌
در چنین فصلى که بلبل مست و گلشن پر گل است‌
گر همه پیمانه‌ى عمر است خالى خوب نیست‌

یعنى یک مستِ رندِ الواتِ عرق‌خور تحویل محیط مجموعه‌ى شعرى داده شده؛ از کى؟ از آن انسانِ پارساى پاکِ متعبدى که در مشهد مدح امام رضا را میگفت! خب، آن محیط اینجور پرورش میدهد. بنابراین مراقب محیطها باشید؛ و این هم با ارتباطهاى پیوسته‌ى شما با همدیگر حاصل خواهد شد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعى از شعراى آئینى)

و در این میانه حریم نورانی بهترین محیط است برای رشد اندیشه‌ها و ذهن‌ها و بالیدن

محیطی مثل حریم کربلا

اگر گل نیست، گلاب که هست: اگر کربلا نشد سراغ از "دانشگاه هویزه" که می‌شود گرفت؟!

khademinisu.ir/

http://hoveyze.basijisu.com/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۸
سید علی اصغر علوی

آن‌چه دیگر روش‌های تحقیقی به آن عنایت ندارند اما در متون نورانی از آن ناگزیریم:

اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهام‌بخشی برای دیگری خواهد بود...

قرآن طالب خود را آزمایش می‌کند و تا مطمئن نشود جوینده حقیقی است چیزی به او نخواهد داد. هرچند قرآن کتابی ساکت است اما کتابی بی‌تفاوت نیست که برایش فرق نکند که خواننده او کیست. قرآن از ضمیر خواننده خود باخبر است. گاه مدت‌ها خواهان خود را به اصطلاح سرمی‌دواند و رو نشان نمی‌دهد تا ببیند طالب حقیقی است یا خیر. اما اگر صبر و اصرار و پافشاری باشد و نیت را نیز خالص ببیند او را مأیوس نخواهد کرد. برای همین است که تحقیقات "تفننی" در قرآن راه به جایی نمی‌برد.

نکته دیگر این‌که هرکس از روی هوای نفس و شهرت‌طلبی وارد قرآن شود، ناکام بیرون خواهد آمد. علم قرآن به خلاف علوم طبیعی و تجربی است. در علوم تجربی هرکس فکر خود را به کار اندازد و آزمایش کند، ولو این‌که تحقیق و مطالعه‌اش طولانی شود، بالاخره راه به جایی می‌برد و صرف نظر از این که چه نیتی داشته باشد به توفیقاتی نایل می‌شود. اما در مورد قرآن چنین نیست. قرآن باطن خود را متناسب با نیت جوینده ظاهر می‌کند، اگر نیت محقق را خالص نبیند، کماکان ساکت باقی خواهد ماند. اما اگر نیت از تحقیق را طلب هدایت خود و دیگران ببیند، آن‌گاه به اندازه ظرفی که آورده و ظرفیتی که دارد، چیزهایی به او خواهد داد که  قبلا تصورش را هم نمی‌کرد. وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ (الطلاق|2و3) هرکس تقوای الهی پیشه کند خداوند نیز محلی برای خروج او (از هر بن‌بستی) قرار می‌دهد و از جایی به او رزق مادی و معنوی می‌رساند که تصورش را هم نمی‌کرد. (حکومت سلیمانی و حکومت مهدوی، عبدالله مستحسن، نشر سبط‌ النبی قم، صص177و178)

تذکار1: در تحقیقات دینی تذکر به این نکته بسیار مهم است که محقق با یک وجود کاملا زنده و فعال روبرو هست نه با یک متن بی‌روح یا یک تاریخ ساکت و بی‌تفاوت.

تذکار2: با توجه به همین سرفصل، جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته می‌شود.

تذکار3: بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد و هر صبح هم {هم‌قدم شبنم اشک سحر} باید رزق یک روز دیگر "با او بودن" را گرفت: صلی الله علیک یا اباعبدالله(3)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۵۰
سید علی اصغر علوی

رهنمودهای آیة اللّه محمد تقی آملی رحمه‏الله به آیت‌الله جوادی آملی حفظه‌الله

در سال تحصیلی 35 ـ 1334(هـ.ش) پس از بهره‏های فراوان از محضر اساتید عظیم الشأن، به ویژه آیة اللّه شیخ محمد تقی آملی خدمت ایشان رسیدم تا از محضر او برای عزیمت به حوزه علمیه قم اجازه بگیرم و نیز رهنمود خواستم که چه درسی را بخوانم و چگونه تحصیل کنم.دیدار اعضای ستاد دائمی بزرگداشت شهید مطهری با حضرت آیت الله جوادی آملی

ایشان در آغاز درباره حوزه علمیه قم بسیار ابراز علاقه و از قوّت آن تعریف و تمجید کردند و سپس فرمودند: هجرت و قصد مبارکی است؛ زیرا در کنار قبر فاطمه معصومه (علیهاالسلام) و دیگر علمای ربّانی، فیوضات الهی فراوان است. کنار قبر بزرگان بحث کردن، درس گفتن و درس خواندن با برکات عینی همراه است؛ آن‏گاه این جمله را اضافه کردند: شاگردان ارسطو بر آن بودند در بحث‏ها هر وقت مشکل علمی برای آن‏ها پیش می‏آمد، بحث را در کنار مزار ارسطو مطرح می‏کردند و عقیده داشتند که بحث کردن در کنار قبر ارسطو برکات غیبی دارد و خدای متعالی امداد می‏کند و این چنین هم مشاهده می‏کردند!

قبور بزرگان دینی نیز منشأ خیر و برکت است و نظر ایشان این بود که گذشته از بارگاه ملکوتی کریمه اهل‏بیت، حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) که در قم است، قبور بسیاری از علما و اولیای بزرگ در قم است که در جوار آن قبور نیز برکات الهی تعبیه شده است. مرحوم میرداماد نیز در قبسات آورده که شاگردان ارسطو برای حل مسائل عمیق علمی فلسفی کنار قبر ارسطو می‏رفتند و بحث می‏کردند و آن مسائل عمیق بر ایشان روشن می‏شد. (مهر استاد (سیره علمی و عملی آیت‌الله جوادی آملی)،نشر اسرا، صفحه 94)

مطلب مرتبط: نیز ر.ک به "مدرسه وادی السلام" ( وب طلبه-دانشجو در مدار نجف)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۴۹
سید علی اصغر علوی

مدیری که آرمان‌ها را در سنین کم نهادینه می‌کند...

این قدر ایدهآل و آرمانگراست که در چنین سنی چنین آرزو و فهمی دارد، مرگ را در نگاه خود از عسل شیرین‌تر میداند: "احلی من العسل"

احلی من العسل "مضمونی تولیدی" است. آیا شما قبل از قاسم از اصحاب و یا دیگران این تعبیر را شنیدهاید؟! ما جای دیگری ردپای این ادبیات را ندیدهایم، این نشان از تولیدی بودن این ادبیات دارد و تولید، رهاورد و محصول "خودکفایی" است. این حرف هیچ یک از اصحاب نیست، جوشش وجودی خود قاسم است، در ضمن صرفا ناشی از احساسات مقطعی یا غلیان عاطفه نیست که به قول امروزیها داغ باشد و چیزی گفته باشد.

حضرت قاسم باید به سرمایهای رسیده باشد که اینگونه سخن بگوید، اصلا امام هم برای نمایش این جلوه وجود قاسم به دیگر اصحاب و عالم از او آن سؤال را پرسید تا قاسم در جواب جلوهگری کند و ذرهای از شعاع وجودش را به عالم نشان بدهد.

همه آنچه گفته شد نیازمند فرایندی تربیتی است و این تربیت چیزی نیست جز "تربیت عاشورایی"، داشته‌های قاسم مدیون امام کربلا است، از تربیتی که در این خانواده دیده است، امام مدیری است که آرمان‌ها را این‌گونه به زیبایی و شیرینی در سنین کم نهادینه می‌کند، هذا اول الکلام!

این بلوغ فکری و بلندای اندیشه وارداتی نیست. محصول خود کربلاست. از جای دیگری به این عرصه نیامده بلکه خروجی همین فرایند است و از دل همین فرهنگ برخاسته است نه جای دیگر.

آن چیزی هم که به تعبیر مقام معظم رهبری در مورد شیوه مدیریت و تربیت حضرت امام در تربیت جوانان و نوجوانان انقلابیِ عاشق شهادت، فتح الفتوح حضرت امام بود مرهون همین بنمایه بود که در وصیتنامه نوجوانان 13ساله هم خود را با یک چنین مضامین بدیعی نشان میدهد.

گام اول فهم این الگو در منظومه تربیت و رشد است. درک این الگو به عنوان برترین روش و کوتاه‌ترین راه برای ارتقای فرهنگ و پیشرفت در عرصه تربیت مهم‌ترین قدم برای اقدام است.

گام بعد حرکت به سمت این فرهنگ و سبک تربیتی است.

اگر این اتفاق بیفتد بقیه مراحل به راحتی طی خواهد شد، آنچه مهم مینماید جدا شدن از دیگر الگوها و اتصال با این فرهنگ زاینده و بالنده است.

جدا شدن از وضع موجودی که با آن عادت کردهایم سخت است –طبق قانون اول نیوتن!: اصل اینرسی یا لختی یا ماند- و الا ادامه راه چندان سخت نیست؛ مهم باور داشتن این الگوی همیشه زنده است: الگوی عاشورایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۱:۲۱
سید علی اصغر علوی