به دنبال تقریری فراگیر و جهانی از عاشورا و کربلای حسینی
پیامی برای فطرتهای خواهان مهربانی و شکوه
توصیه همیشهی اساتید در جریان این مطالعات و تحقیقات عاشورایی، عنایت به ظرفیت فرادینی امام حسین برای معرفی و گفتمانسازی بوده است و به تعبیر یکی از اساتید که از همان اوایل تاکید داشتند که «نسخهای از مباحث، متناسب برای دانشگاهی مثل هاروارد را هم در گوشه ذهن داشته باشید...» دغدغه همیشه محقق بوده است.
به راستی، اگر بنا باشد برای یک گروه مسیحی یا اصلا غیر مسلمان از عاشورا و نهضت حسینی بگویید کدام صحنه را بازگو خواهید کرد؟ از چه ادبیاتی استفاده خواهید کرد؟ مورد کاوی؟ تراژدی؟ درام؟ فاجعه تاریخی؟ اتفاق؟ جغرافیا؟
اصلا در دانشگاه هاروارد از امام حسین علیه السلام چه میشود (و باید) گفت؟ برای تقریری فراگیر از عاشورا از چه گفتمانی باید (و یا نباید) استفاده کرد؟
پیامی با نگاهی فرادینی و با توجه به الگوی قلب و اندیشهای که تنها از حضرت حسین، نامی بیش نشنیده، تقدیم نگاهتان:
(تولید، ترجمه، توزیع و هرگونه حرکتی از این جنس در فضای نشر و پیشتر
از آن، پاسخ به سوالات فوق و نیز نقد متن حاضر را هماره مشتاقیم!)
پست مرتبط: دعوتی
برای اندیشه: امام حسین علیهالسلام از کربلا تا هاروارد
درباره شخصیتی میخواهم صحبت کنم که از نداشتههایش، همهی داشتههای ما را سیراب کرده و میکند.
کسی که با هیچ، همه چیز ساخت و حتی با عطش خود، کام تشنهی دانایی ما را سیراب کرد. کسی که هزار سال پیش به فکر امروز ما بود و حتی زمانی که ما به یاد امروز خود نبوده و نیستیم، غم فردای ما را نیز داشت.
امروز میخواهم با شما درباره بزرگمرد ناشناختهای صحبت کنم که حاضر شد به پای این اندیشه متعالی، هر نوع سختی و محنتی را به جان بخرد و از بذل جان و مال و آبرویش هم دریغ نکند. کسی که برای دریافت پیامش، ضرورتی به عنوان دین و باورهای آیینی مثل اسلام هم مطرح نیست، آنچنان که خود او در واپسین لحظاتش این مطلب را گوشزد میکند، اگر دین ندارید هم میتوانید مخاطب این پیام باشید، آزاد مردان جهان با کلام او آشنایند. این مطلب را از یکی مثل گاندی هندی باید پرسید که دستگاه فکریاش را با حسینبنعلی پایهریزی میکند و کشورش را از دست استعمار دشمن نجات می دهد.
درسهای زندگانی بلند او فرازمانی و فرامکانی است، و این است که مدرسه کربلایش را که بخاطر صبغه تاریخی و جغرافیاییش میرود محدود در زمان و مکان شود و غبار کهنگی و قومیت به خود بگیرد، آزاد از هر نوع قید زمان و مکانی کرده است. همه میتوانند مهمان این سفره باشند، دعوت او منحصر در یک قوم یا مکتب خاص نیست. در مدرسه ی او همه نوع شاگردی را میتوان مشاهده کرد، از کودک یکروزه تا پیرمرد کهنسال نود ساله، از زن تا مرد، از حجاز و عراق تا ایران و حتی افریقا، از مسلمان تا تازهدامادی مسیحی!
این مکتب چه مکتبی است که تلمیذهای مدرسهاش را اینطور بلندهمت، آزاده و ظلمستیز تربیت کرده است؟ این حسین کیست که هر کس با او همراه شد بر تمام موانع و مشکلات غلبه کرد؟ این چه روح بزرگیست؟ تنش زیر سم اسبان و سرش بر روی نیزه میرود اما با مقاومتش، فریادش را در همه آفاق عالم میپراکند؟
کسی دست خالی از کنار او برنگشته است، تاریخ حسین را بخوانید تا بر این مدعا صحه بگذارید. حتی در گودال قتلگاهش نیز کسی را دست خالی برنگرداند! از دست بیانگشت و انگشترش سوال کنید!