سرفصل گزیدهای از ویرایش جدید اثر «دعوا سر اولویت است»
گاهی یک طرح یا یک دوره یا چیزی شبیه اینها (بخوانید کارهای فرهنگی معمولاً) به مانند ماشینی شروع به حرکت میکند، شتاب میگیرد و با سرعت مشغول پیشرفت میشود که ناگهان...
متوجه میشویم یکی از چرخهای ماشین مذکور نیست!
علت و تحلیل واقعه: حقیقت آن است که در اوج کار و گرماگرم هر دوره غالباً برای چند نفر سؤالی پیش میآید: آیا واقعاً این کار فی الواقع همان تکلیف امروز ماست آیا؟! (به تکرار «آیا» و لحن شکآلود سؤال دقت داشته باشید!) این جمله همان و شیوع این تفکر و تسری آن به بقیه هم همان و الباقی قصه...
این نحلهها را اصطلاحاً نحلههای «چِکُنِشْ فَلْسَفِی دُچَارْ شُده»! مینامیم!
مشکل آن است که برخی اصلاً دغدغه ندارند (و رحمت خدا بر سیبزمینی که مؤثرتر از این دسته است و ما ابداً قصد توهین و جسارت و یا انکار خواص این موجود را نداریم!) ولی برخی از شدت دغدغههای رنگارنگ به مقام «وسواس در دغدغه» نائل میشوند.
مشکل عمده اهالی فرهنگزده جامعه ما همین است و این یعنی توقف و بالاتر از آن جماعتی را به توقف کشاندن است. همینجا نقداً جهت این که بحث دوطرفه باشد (و از متکلم وحده به مع الغیر هم رسیده باشیم!) یک دعا از ما و یک آمین از شما: خدایا ما را از بیدغدغگی و نیز از وسواس در دغدغهها نجات بده!
البته این را هم عرض کنیم که دعا تنها پاسخگو نبوده و نیست، اینجا نسخه اولویتسنجی، نسخهای ضروری است و پرداختن و اندیشیدن به بحث آن حائز اهمیت...
اولویتها تصمیمسازند. انتخابها در گرو اولویتهاست که معنا مییابد. در زندگی اصولاً دعوا سر اولویت است. «دعوا سر اولویت است» ضربالمثل اهالی سال 61 هجری است. ضربالمثلی که هیچوقت کهنه نمیشود. زبان دل آنها که رسیدند و آنها که نرسیدند...
اشاراتی از کربلا برای مدیریت بهتر زندگی در زمان جاری
چه کسی از محبت امام حسین بیبهره است؟
کدام دل است که با نام حسین نلرزد و با دیدن پرچمش به سمت آن تمایل پیدا نکند؟ هیچکس!
چه کسی کار برای امام حسین را بد میداند؟ هیچکس!
اما چرا خیلی از وقتها "این جبهه نیرو ندارد"؟ دعوا سر اولویت است.
البته مشکل از "کار کردن برای امام حسین" فراتر است. اینجا مسئله اصلی و کلیدی، نفس "کار" است و اینکه چرا کارها یا انجام نمیشود و یا اگر انجام شود استمرار ندارد؟ و در این میان کربلا بهترین مکان برای جواب گرفتن، چراکه در کار برای امام حسین کسی شک و شبهه ندارد، اما در اینجا هم...!
مشاهده مواردی از این مسئله در داستان کربلا جواب را بهتر و سریعتر خواهد فهماند: «دعوا سر اولویت است»، با تأکید بر واقعه عاشورا و جلوههایی از کربلا. معمای تاریخی «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» را باید کشف کرد. راز «هل من ناصر...» امام را باید فهمید، راز تنهایی و غربت در عرصههای مهم را باید شناخت و کربلا بهترین مکان است برای جواب گرفتن مسائل امروز. آزمایشگاهی برای علوم انسانی اسلامی!
گذری بر تربیت عاشورایی
با تشکر از اساتیدی که پذیرا و راهنمای اندیشهها هستند:حضرات اساتید سوزنچی، مهدوینژاد، عرباسدی، لطیفی، یعقوبیآل و...
خوبی تربیت عاشورایی در این است که انسان اصلا متوجه نمیشود که کی و چطور آدم شد! این معجزه کار امام حسین است که آرام و سریع متربی را به کمال میرساند و او را از فراز موانع خود ساخته عبور میدهد
اینقدر درگیر امام حسین شدیم که وقت نکردیم تربیت شویم و آدم شدن فراموشمان شد!
یاد حضرت حسین لازمه آدم شدن است؛ مصیر آدمیت جز از راه ابراز ارادت به حسین نیست. مگر امکان دارد کسی درگیر حسین شود (در حسین گیر کند) و آدم نشود؟ بله! ممکن است. او آدم میشود ولی آنقدر ملایم و آرام و سریع که اصلا متوجه نمیشود که به آن شیفته و مغرور شود؛ آدم میشود، چه آدم شدنی ولی نمیفهمد! و این مزیت «تربیت عاشورایی» است که آفات بعدی خوب شدن مثل «عُجب» و مانند آن را هم به دنبال ندارد.
«خواندم حکایت سگ اصحاب کهف را
شاید وفا ببینی و آدم کنی مرا»
هر کس درگیر حسین شد آدم شدن میخواهد چه کار؟! او حسینی شده « وَ کَفَى بِهِ فَخْرا»
نکته مهمی که گاه در مسائل تربیتی نادیده گرفته میشود عنایت به هدایت تکوینی در جریان تکامل و رشد است که این غیر از هدایت مرسوم تشریعی است. تعبیر علامه جوادی در ذیل آیه «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» سوره حمد راهگشای بحث است:
با تشکر از دوستان بسیجی موسسه علمی فرهنگی سدید و
نشریه حیات؛ برداشتی از «مبانی مدیریت عاشورایی» روششناسی و رویکردها
· در عاشورا پژوهی، "توسل" جزء روش است. باید "با"حسین زیست. باید با پدیدههای کربلا همنفس شد. تنها نباید به روایت عالمانه عاشورا بسنده کرد
· باید اهل درد شد و درد را شناخت تا درمان گرفت، آنجاست که "خوشا دردی که درمانش حسین است" معنا پیدا میکند
· در راه رسیدن به هدف بزرگ تدبر در عاشورا باید از روش تأمل و تدبر در کربلا و عاشورا به مثابه «قرآن عمل شده و به اجرا در آمده» بهره برد و این با انس و تکرار با متون حاصل خواهد شد.
· اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهامبخشی برای دیگری خواهد بود
· جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته میشود. بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد.
پیشنوشت: در این بخش روش پیشنهادی مبتنی بر اصول موجود استنباطی و روش تحقیقی بیان میشود، روشی که شامل دو پیش نیاز و پنج گام عملی برای رسیدن به نتیجه است.