برای مشتاقانی که در تحقیقات، پژوهشها و پایاننامههایشان سراغ از عاشورا میگیرند و موضوعاتشان بهانه کربلا:
موضوعی که در پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد، توفیق مطالعات و تحقیقات شد "گفتگوهای امام حسین علیهالسلام در مسیر کربلا" بود در حوزه و وادی مدیریت رفتارسازمانی، مبحث رهبری (از طریق گفتگو)...(گزارشی از پایاننامه و آیین دفاع)
در همین عرصه میتوان این بار "نامههای امام حسین" را با همین رویکرد بررسی کرد و حتی هزاران رهیافت دیگر و مسأله دیگر را با این حوزه طرح نمود.
در ادامه برای آشنایی و ایجاد علاقه فهرست نامههای امام خواهد آمد...
موضوع: نامه های امام حسین(علیه السلام)
برگرفته از کتاب نامه های امام حسین(ع)، ۱۳۹۱
کاری از پژوهشگران مؤسسه ی فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا-دزفول
زیر نظر دکتر محمد رضا سنگری
مقدمه
تنها خطبه ها، گفت و گوها و مناجات های معصومین:نیست که انسان سازترین و پایاترین
و پویاترین آموزه ها را در خویش دارند که نامه ها، فرهنگ نامه ی اندیشه ی آن
بزرگوارانند همان گونه که نامه های نهج البلاغه گنجینه ی گران سنگ معارف علوی به
شمار می آیند.
نامه های اباعبدالله الحسین(ع)، آیینه ی تابناک منش و بینش و جلوه گاه سلوک سیاسی،
فرهنگی، دینی و مواضع روشنگرانه ی آن امام عظیم و عزیزند؛ نامه هایی که با چند
شاخصه از دیگر نامه ها ممتاز می شوند:
اباالفضل ایفاگر نقشی است که در "داستان عباس" نمودار میشود. نقشی که در هر سازمان و نظام و نهاد و تشکیلاتی حیاتی و لازم است. شخصیت حضرت عباس در کربلا تنها یک "شخص" نیست، بلکه یک "نقش" است.
حتی اگر حسین هم باشی – به عنوان رهبر در آن جایگاه- محتاج عباس هستی.
عباس کیست و نقشش چیست که نظامِ بی او فروخواهد ریخت؟ (ترجمه جمله امام به او: اگر بروی سپاهم از هم خواهدپاشید، "اِذَا مَضَیتَ تَفَرّقَ عَسکَری")
عباس نقشی دارد که حتی حسین علیهالسلام هم نمیتواند انجام دهد، پس در نبود او کربلا دچار اختلال میشود و نه تنها سپاه حسین بلکه حتی خودِ حسین هم بی او فرو خواهد ریخت. نقش حسین با عباس تمام میشود و الا قامتش خواهد شکست.
برای فهم نقش عباس باید وظایف او مورد بررسی قرار گیرد. عباس دارای نقشی است که امام از آن به عنوان "عامل انسجام گروه" نام میبرد و محصول خود را در نظام سپاه نشان میدهد. چنانکه در نبودش سپاه از هم میپاشد: "تَفَرَّقَ عَسکَری"؛ عباس به منزله "نخ تسبیح" برای دانههای افراد سپاه است.
سؤال بعد آن است که این انسجام چگونه انجام میپذیرد؟
برای فهم این نقش کلیدی، بررسی یک نقش کلیدی دیگر در کنار این نقش مهم مینماید که امام در فقدان او نیز میشکند و آن شخصیت حبیببنمظاهر است.
شاید با توجه به این دو شخصیت، پاسخ به سؤال قدری راحتتر شود، چه خصوصیت مشترکی در این دو شخصیت است که قوامِ قامت نقش رهبرند و نبودشان عامل فرو ریختن نظام و سازماندهی خواهد شد؟( تعبیر "انکسار" در مورد امام حسین در مقاتل بعد از شهادت این دو شخصیت آمده است: لَمّا وَقَعَ حَبیب عَلَی الاَرض بَانَ الاِنکِسار...، اَلاَنَ اِنکَسَرَ ظَهری...)
بررسی نقش این دو شخصیت در کربلا این پاسخ را خواهد داد: "تشکیلاتسازی"
و مهمترین رفتار این دو بزرگوار برای تحقق این مهم، "گفتمانسازی" بین اصحاب- و حتی غیر اصحاب- است بخصوص در شب و روز عاشورا. تا آنجا که دو خیمه در شب عاشورا شلوغترین خیمهها و محل تجمع اصحاب بود: خیمه حضرت عباس و حبیب.
خیمه این دو بزرگوار محل اجتماع و تمرکز نیروها و مرجع دلگری – و به تعبیر قرآنی: تواصی- بوده است.
این همان نقشی است که عباس را عباس کرده است و حبیب را حبیب.
نقشی که به پشتوانه دینشناسی و فهم عمیق این دو از دین تقویت میشود.
مشاهده خبر: عباس یک "شخص" نیست، یک "نقش" است.
خبر مرتبط: زیارت عاشورا؛ خطکشی برای تشخیص
خبر مرتبط: تنها یار ایرانی سپاه سیدالشهدا...
اشاره: معادلات حیات بشری و حتی علوم انسانی با امام حسین تغییر خواهد کرد و به برکت کربلا بشر طعم پیشرفت را در آخرالزمان خواهد چشید.
پیشرفتهایی که بزرگترین و شکوهمندترین آن، تجربه فرج و ظهور کامل حقیقت با امام زمان خواهد بود.بشریت این قله را با نام مقدس امام حسین فتح خواهد کرد چنان که در روایات ظهور کاملا مشهود است.
نقش راویان و نیز بالتبع زائران کربلا در مقدمه چینی و زمینهسازی این بزرگ بسیار حیاتی و تعیین کننده است. در این میان زیارت سیدالشهدا بهترین بستر برای ایجاد گفتمان عاشورایی ظهور خواهد بود.
انسان برای درک پیشرفت، ناگزیر از عاشوراست. بهترین منبع برای مطالعه این امر مهم، مطالعه اصحاب امام حسین است که هرکدام، نیروی محرکهای برای جلو رفتن انسانها به حساب خواهند آمد.
مهمترین عامل انگیزهبخشی در افراد یک مجموعه، ایجاد همت و مناعت طبع در نیروهاست که در میان اصحاب به زیبایی به چشم میخورد. ( مشاهده خبر)
به یاد سعیدبن عبدالله:
سعید در یک نگاه (برشهایی از تاریخ زندگی سعیدبنعبدالله):
هرچه داشت وقف حسین کرده بود. حتی به پای حسین دویده بود.
"از کوفه تا مکه"، پیک کوفیان به سمت امام بود.
"از مکه تا کوفه"، جواب نامهی امام به کوفیان را رسانده بود.
"از کوفه تا مکه"، پیک مسلم به سمت امام بود.
"از مکه تا کربلا"، همپای امام آمده بود.
یک عمر به پای حسین بود ولی در آخرین لحظه هنوز یک نگرانی داشت. آیا حسین من را پذیرفته است؟
×××××××××××××××
نه فقط خون، که خون جگر نیز در راه حسین خرج کرد.
"چهار بار" این مسیر طولانی، این دشت برهوت را فقط به خاطر او طی کرد: حسین
از همه جالبتر باز هم خود را بدهکار میدانست: آیا وفا کردم؟ (اَوَفَیتُ یَابنَ رَسُولِ الله؟)
××××××××××××××××××××
از آیین وفاداران به دور است که خود را طلبکار بدانند، آن هم به خاطر چند صباح رفاقت و همراهی. خوشا وفایی که به پای حسین باشد!
یک عمر دویدن و باز هم خود را بدهکار دانستن.
خوشا این نگاه به ارباب!
و خوشا جواب ارباب به باوفایان: فَقَالَ نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِی فِی الْجَنَّة
وفاداران به امید همین لبخند امامشان زندهاند. (گزیدهای از کتاب "وفا به رنگ کربلا" از مجموعه کتابهای باغ سیب؛ زیر خیمه حسین علیهالسلام)
درنگ(مؤلفههای پیشرفت):
اساسیترین عامل پیشرفت و حرکت رو به جلو همین "بیقراری" است. کسی که از همه موجودی فعلی خود راضی است دست به تغییر وضع موجود نخواهد زد و به سمت بهتر شدن و رسیدن به وضع مطلوب حرکت نخواهد کرد. موتور محرکه این رشد همان راضی نبودن از خود و سعی در رسیدن به کمال برتر است.
"مناعت طبع" و "همت بلند" شاخصه اصلی اصحاب عاشورایی است. دیدن راهی طولانی پیش روی خود، مهمترین عامل پیشرفت آنها به حساب میآید. اصلاح این نوع نگرشها کار عاشوراست. همتی که با بدهکار دانستن همیشگی همراه شود رنگ کار سعیدبن عبداللهها است.
با این الگو به دو ظرفیت میتوان دست یافت:
1."انتظار و توقع حداکثری" از خود در قبال کار و دیگران(کار تا پای جان، از پیک فرسنگ به فرسنگ امام تا سپر نماز امام)
2."انتظار و توقع حداقلی" از دیگران برای خود (تردید و شکی مقدس: آیا وفا کردم؟ خوفی برای حرکت مضاعف)
و این یعنی بالاترین بهرهوری با حفظ ثبات و تقویت منابع انسانی.
به سمت الگوی پیشرفت عاشورایی
ما فرزند دعای ندبه ایم، "عَزیز عَلی اَن اَبکِیَکَ وَ یَخذُلَکَ الوَرَی": برای من سخت است که حتی یک نفر برای تو اشک نریزد، من گریه کنم و بقیه تو را تنها گزارند؟!؛ من اشک همه عالم را در عزای تو در خواهم آورد.(اشارهای از استاد پناهیان)
ثمره نزاع: باید همه عاشق تو باشند، من راضی نیستم که فقط چند میلیون نفر به زیارتت بیایند. من همه را باید به کربلای تو دعوت کنم و این محتاج همتی است از جنس همت عاشوراییانی چون سعید و در کنار آن همیشه خود را مدیون دانستن.
این جمله سعید نشان از همتی میدهد که بر مبنای این نگرش، فهم جمله "اَوَفَیتُ یَابنَ رَسوُلِ الله" را راحتتر میکند: شب عاشورا بنا گذاشت تا هفتاد بار برای امام کشته شود، هنوز 69 جان دیگر برای امام حسین بدهکار بود!(بدهکار دانستن درمانی است برای درد طلبکاری خیلی افراد در امور)
برگی از تاریخ: سعید بن عبد اللَّه حنفىّ برخاست و به عرض رسانید: نه، به خدا اى فرزند رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله، هرگز تنهایت نگذارم، تا خدا بداند که ما وصیّت پیامبرش محمّد را در باره تو حفظ و رعایت نمودیم، و اگر مىدانستم که در راه تو کشته مىشدم و بعد ززنده به آتش کشیده مىشدم و خاکسترم به باد داده مىشد و "هفتاد بار" این وضع تکرار مىشد، هرگز از حضرتت جدا نشده تا در پیش رویت شاهد مرگ و شهادت را در آغوش کشم، چرا نه، حال که این یک کشته شدن بیش نیست و بعد هم به کرامت ابدى و جاویدان خدا مىرسم.( لهوف / ترجمه میر ابو طالبى، ص: 137)
مابعد التحریر:
سپاس از اساتیدی که فهم دیگرگونهای از روضهها را به ما آموختند:حجتالاسلام پناهیان، دکتر رضاییان، دکتر سنگری ...
ما ارتباط امام حسین و حضرت زینب را با خود شبیهسازی کرده و گوشهای از آن را میفهمیم: ارتباط برادر و خواهر.
اما چه کسی میفهمد امام حسین برای حضرت مسلم چقدر زجر کشید؟
چه کسی میفهمد امام حسین بالای سر حبیببنمظاهر چه کشید؟ (حرفی که برای علیاصغرش زد در رثای حبیب گفت. اما کسی برای حبیب اینطور گریه نمیکند.)
اگر کسی رئیس باشد (مثل امام حسین) و نمایندهای بفرستد میفهمد عُلقه رئیس به نمایندهاش چقدر است، آن وقت روضه مسلم را میفهمد و این که چرا امام با شنیدن خبر شهادت مسلم فرمود: لاخیر فی العیش بعد هؤلاء... (ما که روضه مسلم نمیخوانیم، روضه دوطفلان مسلم را میخوانیم)
ما اینقدر سیاسی نیستیم تا روضه حبیب را بفهمیم و الا برای رفتن حبیب ما هم مثل امام حسین شکسته میشدیم: (لما وقع حبیب علی الازض بان الانکسار فی وجه الحسین)
ما برای بریر نمیتوانیم خوب گریه کنیم چون نمیفهمیم 50 سال با وضوی نماز عشا نماز صبح خواندن یعنی چه.
حسین جان! دستت درد نکند!
لااقل زن و بچهات را به کربلا آوردی تا راحتتر بتوانیم گریه کنیم، چون همه زن و بچه دارند.
با فهم بعضی شبکههای ارتباطی ، بعضی روضهها را میفهمیم:
o برادر و خواهر(روضه وداع امام حسین و حضرت زینب)
o پدر و پسر(روضه امام حسین و علیاکبر)
o مادر و پسر(روضه رباب و علیاصغر)
o برادر و برادر(روضه حضرت عباس)
o ...
اما در شبکه ارتباطی رهبر و پیروان تا بهحال روضههای کربلا را نشنیدهایم.
بعضی روضههای امام حسین را فقط مدیران میفهمند، باید این شبکه ارتباطی را فهمید تا عمق بعضی روضهها درک شود. برای فهم بعضی روضهها باید مدیر بود...
مرثیهای که ویژه مدیران است. (مشاهده خبر)
مابعدالتحریر:
به بهانه روایت مصور عاشورا
اگر قرآن بهتر قانون هستی است و کربلا بهترین اجرای آن قانون، و از سویی اگر حسین علیهالسلام عِدل و همتای قرآن است و قرآن نیز عِدل و همتای حسین علیهالسلام، پس میتوان از روش شناخت یکی برای فهم دیگری الهام گرفت.
باید نحوه مواجهه خود با کربلا -و اصلا تاریخ- را همانند مواجهه با قرآن دید، آنچنان که امام سجاد غزوات حضرت رسول را آنگونه میدید. (کنا نعلم مغازی النبی و سرایاه کما نعلم السورة من القرآن(مکاتیب الرسول صلى الله علیه وآله، ج1، ص: 644)) باید در کربلا تدبر کرد.
قرآن با کسی سخن نخواهد گفت و نشانههایش را برای هرکسی آشکار نخواهد کرد مگر کسانی که اهل سؤال باشند، یوسف قرآن که احسن القصص قرآن است شاهدی بر این مدعاست (...آیاتٌ لِلسَّائِلِینَ(یوسف/7)) و اگر کسی اهل سؤال شد قرآن او را رد نخواهد کرد (وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ(الضحی/10))
رویکرد "مسأله محور" راز دیدار داستانهای کربلاست. در این مجال میتوان از یک تاریخ و جغرافیا بیشمار موضوع دید و با هزاران مسأله و به دنبالش هزاران پاسخ، هزاران سخن تازه و بکر را روایت کرد. روایت مصور عاشورا به دنبال این گمشده است. (مشاهده خبر)
از این منظر است که از یک سری اسلایدهای ثابت تاریخی (برای دریافت فایل روایت مصور عاشورا- ویرایش اول اینجا کلیک کنید.) موضوعاتی کاربردی و امروزی خلق خواهد شد، موضوعاتی برای زائرانی که تشنه زلال معرفتی از کربلا هستند.
در این بستر و زمینه و با عنایت به این روش است که میتوان یک روز از سبک زندگی حسینی گفت، و روزی دیگر از جلوههای باور در کربلا، یا اثر کلام در جریان کربلا دید یا درمانی برای یأس و تقویت امید یافت. از انسان کامل گفت، نردبان آسمان در کمتر از 10 روز را روایت کرد. کربلا جاری یاد خدا را طرح کرد. داستان سیاهی لشکر، عاقبت به خیری، جلوه های پویایی در کربلا، عاشورا و ظهور و... را به تماشا نشست.(برای مشاهده برخی از موضوعات طرح شده اینجا کلیک کنید.)
اینگونه جغرافیای تخصصی کربلا در بردار تاریخ، سراسر درس و نکته و عبرت خواهد شد.