مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی

۱۲ مطلب با موضوع «درس‌گفتار‌هایی از مدیریت عاشورایی :: الگوی عاشورایی پیش‌رفت» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ق.ظ

«تنها علاج»؛ با امام حسین به همه‌جا می‌توان رسید

مرکزیت، عاشوراست و از آنجا باید به عرصه‌های دیگر نظری و نیز عزیمتی داشت.

تنها با امام حسین میتوان فتح الفتوح عالم را به دست گرفت آنچنان که حتی امام عصر هم به این ابزار نیرومندِ عاشورا برای ظهورش محتاج است.

راهی جز حضرت حسین نیست و چه خوب که راهی جز او نیست!

...سخن آغازین این بود: «با امام حسین به همه جا میتوان رسید» ولی تأملات بعدی در سخنان بزرگان، جلوه تازه ای برای تحقیق و محقق نشان داد  که از توانستن به بایستن سوقمان میداد و از وادی «شاید» به وادی «باید» هجرتمان، که: «با امام حسین باید به همه جا رسید!»؛ از این حقیقت «چاره»‌ای نیست! هرزمان بشریت به بی«چاره»گی رسید، مضطر حقیقی شده است و دعای مضطر هم مستجاب است: «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیکْشِفُ السُّوءَ» (النمل/62) آن روز خورشید ظهور در آستانه خانه جانمان خواهد تابید.

 تنها علاج با امام حسین به همه جا میتوان

فهرستی از مباحث:

با امام حسین به «درک بهتر قرآن» می‌توان رسید

با امام حسین به « فهم انسانِ 250 ساله» می‌توان رسید

با امام حسین به «وادی سلوک» می‌توان رسید

با امام حسین به «حریم تربیت» می‌توان رسید

با امام حسین به «قله رفیع تمدن» می‌توان رسید

با امام حسین به «محضر علم» می‌توان رسید

با امام حسین به «عرصه اقتصاد مقاومتی» می‌توان رسید

با امام حسین به «سرزمین اندیشه‌ورزی و تفکر خلاق» می‌توان رسید

***

و البته تنها و تنها با امام حسین به این سرفصلها میتوان رسید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۳۳
سید علی اصغر علوی
شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۹ ق.ظ

تنها علاج کربلاست...

راهی جز حضرت حسین نیست و چه خوب که راهی جز او نیست!

«تنها علاج امروز دنیا این است که درس حسین بن علی را بفهمند و به آن عمل کنند. اساس دین با عاشورا پیوند خورده است و به برکت عاشورا هم باقی مانده است.»

(امام خامنه‌ای،26/3/1372)

تنها علاج با امام حسین به همه جا میتوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۹
سید علی اصغر علوی

به یاد یار افریقایی  و غلام سیاه امام حسین: حضرت جون

السلام علی جَوْن بن حویّ بن حرّی مولی ابی­ذر الغفاری

سال 1391  با جمعی از دوستان حلقه عاشوراپژوهی «برآستان جانان»، با الهام از زندگی  حضرت جون بن حوی، طرح‌واره‌ای(پروپوزال) با محورهای زیر تهیه شد:

محور های تحقیق :

1-مردم شناسی شهر نوبه

2-ترسیم آرمانشهر غلام پرور

3-مدل سازی برای ازدواج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۳۷
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ

خلاقیت در آفرینش سلاح

کربلا، الگوی عزم در شکستن بن‌بست‌ها

سال‌های دور تتبعی در فلسفه‌های هنرهای رزمی داشتم و بعضی از کتابخانه‌های دیارمان (مانند کتابخانه شرف‌الدین‌علی‌یزدی، وزیری و...) را به تفصیل مورد کنکاش قرار داده بودم...

اخیرا توفیق مجددا یار شد و به صورت نسبتا متمرکز، کتب رزمی کتابخانه وزیری یزد (که بزرگترین کتابخانه یزد میباشد) بررسی شد و رهاورد مطالعات منابع (اعم از کتاب و جزوه و پایگاه مجازی و...) به همراه تاملاتی چند، سطوری است به زودی منتشر خواهد شد. ذکر این نکته هم ضروری است که برای اهالی رشته‌‎هایی مثل رشته مدیریت، نسبت مفاهیم رزمی و جنگی با سرفصل‌های رشته‌هایی مثل استراتژی، تحقیق در عملیات و ...آشناست و اصلا بسیاری از اصطلاحات این رشته‌ها وام‌دار صحنه‌های عملیات‌های جنگی است...

در یکی از کتاب ها بحثی با عنوان "سلاح‌های ابتکاری" در کانگ‌فو‌توآ" آمده بود که یادآور نکاتی بود:

«اگر فردی دوره های سلاح‌های رسمی در کانگ‌فو‌توآ  را به پایان برساند موظف به ابداع سلاح‌های جدید و پیاده نمودن آن بر محور فرم تکنیکی کانگ فو به وسیله اندیشه توانای خود است.

یکی از خصوصیات مهم و بارز کانگ فو، دینامیزم و پویایی آن می‌باشد یعنی هیچ‌گاه از حرکت نمی‌افتد، حدود و مرز نمی‌شناسد و پویا و در حرکت همیشگی است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۰:۱۹
سید علی اصغر علوی

سبک زندگی عاشورایی: زندگی مبتنی بر نشاط جهادی برخواسته از مسئولیت‌پذیری

سر کلاس زیارت‌نامه ها و مقاتل: این جلسه "زیارة الشهداء الخارجة من الناحیة المقدسة" منسوب به سال252 هجری

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ‏ قَتِیلٍ‏ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ‏، مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: 487)

پایین پا علی اکبر حسین

چرا اولین شهید بنی‌هاشم باید علی‌اکبر باشد؟ راز پیش‌گامی این جوان را در چه می‌توان جستجو کرد؟ شاخص اصلی این جوان عاشورایی برای الگوگیری در حوزه رفتار چیست؟

حضرت علی اکبر سلام‌الله‌علیه از منظر رهبر معظم انقلاب:

"هر کدام از اصحاب و یاران امام حسین علیه‌السّلام برای رفتن به میدان جنگ و مبارزه کردن اجازه می‌خواستند، امام به سرعت اجازه نمی‌داد. بعضیها را ممانعت می‌کرد؛ به بعضی می‌گفت که اصلاً از کربلا برگردید و بروید. او با جوانان بنی‌هاشم و اصحاب خود، چنین رفتار می‌کرد. اما علی‌اکبر - جوان محبوب و فرزند عزیزش - که اجازه میدان خواست، امام یک لحظه هم درنگ نکرد و به او اجازه داد. این‌جا می‌شود معرفت پسر و عظمت مقام پدر را فهمید.

تا وقتی اصحاب بودند، می‌گفتند جانمان را قربان شما می‌کنیم و اجازه نمی‌دادند کسی از بنی‌هاشم - فرزندان امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم‌السّلام - به میدان جنگ بروند. می‌گفتند اوّل ما می‌رویم و کشته می‌شویم، اگر بعد از کشته شدن ما خواستید، آن وقت به میدان بروید. وقتی که نوبت به جانبازی و شهادت بنی‌هاشم رسید، اوّل کسی که درخواست اجازه برای میدان می‌کند، همین جوان مسؤولیت‌شناس است؛ او علی‌اکبر، پسر آقا و پسر امام و از همه به امام نزدیکتر است، پس برای فداکاری از همه شایسته‌تر است. این هم یک مظهر امامت اسلامی است؛ این‌جا جایی نیست که دنیا، منافع مادّی، سود اقتصادی و شهوات نفسانی تقسیم کنند؛ این‌جا مجاهدت و سختی است؛ اوّل کسی که داوطلب می‌شود علی‌بن‌الحسین، علی‌اکبر است. این، معرفتِ این جوان را می‌نمایاند و امام حسین هم عظمت روحی‌اش را در مقابل این کار نشان می‌دهد و به مجرّد این‌که او درخواست می‌کند، امام حسین علیه‌السّلام هم اجازه می‌دهد که به میدان برود.
اینها برای ما درس است؛ همان درسهای ماندگار تاریخ، همان چیزهایی که امروز و فردا، بشریت به آنها نیازمند است ".(بیانات معظم له در فروردین1381)

گذرواژه الگوی عاشورایی پیش‌رفت: این‌جا

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۷
سید علی اصغر علوی
سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ

تقریر تشکیلاتی روایت "اذا مات العالم"

وَ إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ ثُلِمَ‏ فِی الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة (مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص: 134)

به پاس مناسبت‌های شعبان و خرداد...

*

هر عالمی خاکریزی را در جبهه دین فتح کرده و پایگاهی را گرفته که مختص خود اوست. به بیان بهتر هر دانشمند در منظومه دانش جایگاهی ویژه دارد که "فقط" مناسب شایستگی و برازندگی علمی اوست و دیگری را توان توفیق در آن خاکریز نیست. جایگاه و خاکریزی که با رفتن او جایش خالی خواهد ماند.

*

پیش فرض ضمنی روایت این است که هر دانشمند در نقشه جامع علمی در محدوده‌ای خاص حضور دارد و این خود، لازمه این است که او با عنایت به ظرفیتش، جایگاه ضروری حضورش و موقعیت خاکریزی که لایق توان اوست را بشناسد که در خود، حامل درسی بزرگ و پیامی دقیق است.

*

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۹
سید علی اصغر علوی
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ

شما چند بار (و چقدر!) حاضرید مایه بگذارید؟!

کربلا سنجه‌ای برای سنجش "عزم جهادی"

شما چقدر برای ارزش‌ها ارزش قائلید؟

"هدف" برای شما چقدر مهم است؟ تا چه حد حاضرید از خود مایه بگذارید؟

عزم شما، شدت جهاد شما، ایستادگی شما تا کجاست؟

"اصحاب" روز قبل حماسه، این اوج را برای خود ترسیم کرده بودند. شب عاشورا فرصت ترسیم سقف پرواز و چشم‌انداز زندگی است...

شب عاشورا باید چشم‌انداز فردا را نوشت و اصلا هرکس طالب درک روز بزرگ است باید شب بزرگی را پیش‌تر درک کرده باشد. روز عاشورا محصول آن شب بزرگی بود که بسترخیز هزار رویداد بزرگ بود و این "کسب آمادگی قبل حماسه" پیام بزرگ کربلاست، آن‌چنان که اصحاب این‌گونه بودند. درنگ در همین اتفاق از زاویه عزم جهادی اصحاب به ما فرصتِ دیدنِ مجددِ این رویدادِ بی‌نظیر را خواهد داد. از "جزم" تا "عزم" یک گسست معنادار وجود دارد اما سخن آن است که عزم هم دو گونه است؛ که از عزم عادی تا عزم عاشورایی مرحله‌ای و مسافتی طولانی است (این‌جا)، "عزم جهادی". آن‌جا که از مایه گذاشتن همه دارایی‌ها از مرکب و سلاح تا جان را در برمی‌گیرد، آن هم نه یک بار، نه دوبار...

راستی! شما چند بار حاضرید برای هدف‌تان هزینه کنید؟! خطر کنید؟ یا مایه بگذارید؟ چند بار؟ چند جان؟!

یک:

نافع روى قدم‌هاى امام(ع) افتاد و عرض کرد: در آن صورت مادر نافع در سوگش بنشیند. سرورم! شمشیرم با هزار شمشیر و اسبم با هزار اسب برابر است. به آن خدایى که همراهى تو را بر من منت نهاد، از تو جدا نشوم تا این که هر دو از کارزار باز مانند و خود کشته شوم فوقع على قدمیه و قال: إذا ثکلت نافعا أمّه! سیدی، إن سیفی بألف و فرسی مثله، فوالله الذی من علی بک لا أفارقک حتى یکلا عن فری و جری (موسوعة کلمات الإمام الحسین ع ص 406 و 407 و 408)

دو:

شب عاشورا حرف مسلم‌بن عوسجه و به نقلی سعیدبن‌عبدالله این بود: هان! به خدا سوگند، چنانچه یقین داشته باشم که کشته مى‌شوم و باز مرا زنده مى‌کنند و مى‌سوزانند و خاکسترم را به باد مى‌دهند و این کار را هفتاد بار انجام مى‌دهند، باز از تو جدا نخواهم شد، تا در رکاب تو جان دهم. چرا چنین نکنم، با اینکه یک شهادت بیش نیست و پس از آن کرامت جاودانه و سعادت ابدى است! أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّی أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْیَا ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُحْیَا ثُمَّ أُذْرَى یُفْعَلُ ذَلِکَ بِی سَبْعِینَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُکَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِی دُونَکَ فَکَیْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِکَ وَ إِنَّمَا هِیَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِیَ الْکَرَامَةُ الَّتِی لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً.(بحار الأنوار ج 44 ص 392)

سه:

زهیربن‌قین نیز گفته بود: بخدا قسم من دوست دارم کشته گردم و زنده شوم و نیز شهید گردم تا هزار مرتبه و خدا بدین وسیله از قتل تو و این جوانانى که از اهل بیت تو هستند جلوگیرى نماید.سپس کلیه اصحاب امام حسین سخنانى از این قبیل گفتند...وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَکَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِذَلِکَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِکَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْیَانِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ.وَ تَکَلَّمَ جَمَاعَةُ أَصْحَابِهِ بِکَلَامٍ یُشْبِهُ بَعْضُهُ بَعْضاً فِی وَجْهٍ وَاحِدٍ فَجَزَاهُمُ الْحُسَیْنُ خَیْراً (بحار الأنوار ج 44 ص 392)

چهار:

همه این‌ها شرح "دامنه"های کوه است، کوهسارانی که "قله" رفیعش -امام حسین- نیز برای هدف بلندش این‌گونه از جان مایه می‌گذارد. امام نیز این‌گونه مناجاتی داشت که آن‌چنان اصحابی تربیت شدند:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۰
سید علی اصغر علوی


چقدر آقا این آیه را تکرار کند، چرا از بیگانه تمنا کنیم؟!

بار قبل در دیدار مقام معظم رهبری با اهالی قرآن بود که این آیات خوانده می‌شد و این بار در دیدار جمعى از بانوان برگزیده کشور:

بعضىها براى اینکه غربىها بدشان نیاید، بعضى از حقایق احکام اسلامى را، واضحات احکام اسلامى را عوض میکنند. قرآن می‌فرماید: وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِى الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِاللهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلّا الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلّا یَخرُصُون؛( انعام/۱۱۶) دنبالهروِ فکر رایج در دنیاى جهل و خرافه نباید بود؛ فکر اسلامى را باید پیدا کرد، دنبال آن باید رفت، ولو حالا یک عدّهاى بد بگویند. (30/01/1393)

اگر الگوی قرآن و اهل بیت به عالم معرفی شود بدون تردید نیازی به دانشگاه دیگری نیست...

طرح مسأله

مدیریت جهادی بیش از آن که رهاورد عقل نظری باشد رهین عقل عملی است. به عبارت دیگر مدیریت جهادی بیش از آن که به "گفتن" باشد به "شدن" است که از گذرگاه"دیدن" سریع‍ تر حاصل می‌شود، تا انسان باور کند با وجود سیطره تفکر مادی‌گرانه غرب باز هم می‌شود فراتر از دنیا را دید و احساس ترجیح دنیا بر آخرت را به سخره گرفت و زشتی "الَّذِینَ یسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ" (الإبراهیم/3) را لمس کرد.

یکی از "موانع تحقق مدیریت جهادی" که ریشه در سبک زندگی غیرمومنانه دارد و از مصادیق ترجیح دنیا بر آخرت است محبت‌های هشتگانه ای است که قرآن به زیبایی بیان می‌دارد:

بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده‌اید، و تجارتی که از کساد شدنش می‌ترسید، و خانه هائی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمی‌کند! قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ(التوبة/24)

محبت‌های هشت‌گانه‌ای که تکیه‌گاهشان بر خانواده و عناصر نرم‌افزاری و سخت‌افزاری آن است در این آیه به چشم می‌خورد. اما کتاب خدا به دنبال کسانی می‌گردد که این معادله را به بهترین وجه هدایت می‌کنند. در کربلا این نمونه‌ را که "عبور از موانع زندگی جهادی" است به وضوح می‌توان مشاهده کرد، مفاهیمی که در کصادیق جریان یافته‌اند، قالب‌هایی که بهترین دلیل و شاهد بر امکان وجود و وقوعشان، تحقق و وقوع آن در خارج است؛ به عبارت دیگر هنگامی که کربلا و واقعه عاشورا موجود است و عناصر آن را می‌بینیم بحث از امکان به وجود آمدن آن بی دلیل است، به تعبیر دقیق‌تر: "اَدَلُّ دَلیلٍ عَلَی اِمکان الشّیئ وُقُوعُه"(فرهنگ اصطلاحات طلاب، ص17)

 در علم مدیریت سخن از تجربیاتی برای غنای مفاهیم است که تازه ایجاد شده اند و این سبدهای تازه ساخته شده با تجربیاتی باید پر شوند:

"نظریات از انتزاعات شناخته شده‌ای به نام مفاهیم ساخته می‌شوند. یک مفهوم که از میان سایر مفاهیم انتخاب می‌شود به عنوان کانون تئوریزه کردن، مد نظر قرار می‌گیرد و سپس مفاهیم مرتبط با آن برای تبیین مفهوم اصلی، تعریف و مورد استفاده قرار می‌گیرند."( نظریه سازمان هچ، ص26) "مفاهیم را شبیه سبدهای خالی تصور کنید که باید با تجربه پر شوند. اگر برای اولین بار در حین مطالعه علمی، با یک مفهوم تازه و نا آشنا مواجه می‌شوید، آن مفهوم به مثابه ظرفی خالی است. شما باید با ارتباط دادن تجارب شخصی خود با آن، آن را از معنا پر کنید. هر چند شما تجربه های بیشتری را با مفاهیم خود مرتبط کنید، بیشتر می توانید به غنی سازی مفاهیم اقدام کنید...هیچ پایانی برای غنی سازی مفاهیم وجود ندارد. می‌توانید به نحوی ظرافت‌مندانه، به کمک غنی‌سازی مفاهیم و البته از طریق افزودن مفاهیم جدید به پایه دانش خود، درک را توسعه دهید... وظیفه شما آن است که این مفاهیم را با تجارب خود و دانش‌های موجود در ذهنتان مرتبط سازید."( نظریه سازمان هچ، صفحه33)

این سخن از متفکرانی است که دسترسی به درک اصیلی چون اهل بیت ندارند و دائما با درک زمینی خود باید به دنبال غنی سازی مفاهیم و وسعت این درک با مشاهده تجربیات جدید باشند ولی مکتبی که به عالی ترین تجربه زمینی مانند واقعه عاشورا متصل است باید فراتر از این قالب‌ها به پدیده ها نگاه کند چرا که در عرصه مفاهیم با یک الگوی بی‌بدیل به نام کربلا سرشار است.

مدیریت خانواده پشتوانه مدیریت جهادی

مدیریت جهادی در زمینه مدیریت خانواده مجال رشد می‌یابد و بدون توجه و کنترل عوامل آن و حرکت در دامنه مدیریت خانواده، وصول به قله‌های مدیریت جهادی ممکن نیست.

کلام عاشوراییان ترجمانی از همان آیه 24 سوره توبه است که نشان از این نوع مدیریت دارد، آن‌جا که حتی اسارت فرزند، پدر را از انجام ماموریتش باز نمی‌دارد و طنین گرم کلامش، قلب هر انسانی را با آمیخته شور و شعور می‌انگیزاند:

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۴۹
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ

درنگی مجدد در شعار سال 93 در ایستگاه کربلا|2

تنظیم آستانه حساسیت و اقدام با الگوی عاشورا

هرچند کربلا و عاشورا محدود در یک روز عاشورا نیست و همه امتداد قبل و بعد آن، از مدینه تا مدینه و حتی کرانه‌هایی وسیع‌تر و عمیق‌تر قبل و بعد آن را در بر می‌گیرد، اما این حادثه هرقدر به اوج آتشین خود نزدیک‌تر می‌شود پرفروغ‌تر و تاب‌ناک‌تر شده و رفیع‌تر می‌نماید (البته این‌جا افعل التفضیل فی الحقیقه جاری نیست هرچند برحسب ظاهر جاری می‌شود. می‌توان به شیوه دعای سحر گفت: انی انظر فی آثارک بارفعها و کل آثارک رفیعه)

فلذا هرکدام از این رویدادها می‌تواند تابلویی برای الگوگیری و الهام‌بخشی باشد مخصوصا شب و روز عاشورا که بستر اتفاقات بزرگی در عالم شدند، و چقدر یک الگوی محبوب و دوست‌داشتنی بدون حضور قانون و دستور و فرمول و مقاله و نظریه و مانند آن، حرکت‌آفرین است...

با این اشاره، یکی از وقایع شب عاشورا برای تحقق این مهم، با منظر" عزم ملی و مدیریت جهادی" که در دو شخصیت حضرت عباس و حبیب به خاطر جایگاه سازمانی‌شان برجسته‌تر و پررنگ‌تر بوده ارائه می‌شود.

{گاه در دل تماشای یک تابلوی شکوهمند، شوق، عزم، حماسه، امید، اراده، همت وسایر صفات انگیزاننده موج می‌زند و همین دیدار، شخص را به سمت آن صفات سوق خواهد داد}:

"چون امام(ع) در کربلا فرود آمد، نزدیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین اصحاب که بیش از همه با امام(ع)، مخصوصا در مواقع خطر، همراه بود هلال بن نافع بود {البته ظاهرا نام او باید نافع بن هلال باشد که در این نقل به تعبیر اهل حدیث"تصحیف" شده است:مدیردرمدارکربلا}، زیرا او مردى دوراندیش و بینا در سیاست بود. امام(ع) شب عاشورا [ نابهنگام ] از خیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بیرون آمده و دور شد. هلال [ نگران شده ] شمشیر خود را برداشت و با شتاب رفت تا خود را به امام(ع) رساند. دید او [ در مراقبت از خیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ] اعماق دشت و بلندیها و جاهاى مشکوکى را که مشرف بر خیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاست، وارسى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. امام(ع) به پشت سر خود متوجه شد [ در تاریکى ] و او را دید. پرسید: کیستى؟ هلال؟! عرض کرد: آرى، فداى تو! از اینکه در شب به سمت لشکرگاه این ستمگر بیرون آمدى، نگران شدم. فرمود: ای هلال! آمدم تا این پستى و بلندیها را وارسى کنم. نکند فردا، که آنان و ما درگیر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شویم، کمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاهى براى هجوم آنان به خِیام ما باشد. سپس برگشت و در حالى که [ بازوى ] چپ او را گرفته بود، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمود: همان  است! همان است! به خدا سوگند وعده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى است که تخلف بردار نیست! سپس فرمود: هلال! چرا هم اینک از میان این دو کوه نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روى که خود را برهانى؟! هلال روى قدمهاى امام(ع) افتاد و عرض کرد:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۵۹
سید علی اصغر علوی

سبک زندگی عاشورایی: زندگی مبتنی بر عزم

سر کلاس زیارت‌نامه ها و مقاتل: این جلسه "زیارت‌نامه حضرت عباس علیه‌السلام"

پیام بزرگ کربلا: در نداشتن‌ها هم می‌توان حماسه آفرید اگر اهل "عزم" باشیم.

تحلیل تاریخ عزم حضرت به روایت عاشورا:

تهدید1: عطش

تهدید2: خستگی

تهدید3: جراحت زیاد

تهدید4: از دست دادن دست راست

تهدید5: از دست دادن دست چپ

تهدید6: از دست دادن بینایی

تهدید7: ...

همیشه می‌توان برای امام حسین  کار کرد حتی در بی‌دستی...

دو شعار زیارت حضرت عباس:

اول: "أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْکُلْ ": گواهی می دهم که براستی تو سستی نکردی و سر نتافتی ...کوتاهی نکردی و شانه خالی نکردی...

دوم: "...وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُودِ" : و نهایت تلاش خود را در این راه بذل کردی.

از میان اصحاب امام حسین، ابالفضل العباس به تنهایی می‌تواند ملتی را به کمال پیشرفت نایل کند

شیوه زندگی سراسر عزم و اراده او در این دو عبارت خلاصه می‌شود: اولی در بعد سلبی و دومی در بعد ایجابی

 

تذکار: برای گذر از حکمت نظری به حکمت عملی، توجه و دقت بر یکی از این دست موارد عاشورایی و الگوهای موجود در کربلا کافی است. از نداشته‌ها می‌توان داشته‌هایی به بلندای یک تاریخ داشت.

 


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۰۸:۵۳
سید علی اصغر علوی