مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی

۱۲۹ مطلب با موضوع «درس‌گفتار‌هایی از مدیریت عاشورایی :: فصلی در تلنگر» ثبت شده است

به کربلا رسیدن لذت خود را دارد، لذت همراهی با حسین علیه السلام، لذت هم جواری با او، لذتی از جنس هم نفسی.

اما لذت بالاتر، جدا شدن است از این لذت برای کسب لذتی دیگر. آشنایی دوستان با این لذت!

همان که قرآن پرده از رازش بر می دارد:

وَماکانَ المُؤمنونَ لِینفِروا کافَّةً فَلولا نَفَر مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیَتَفَقّهوا فی الدّینِ (سوره توبه/آیه122(

شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طائفه ای کوچ نمی کند (وطائفه ای در مدینه بماند( تا در دین (ومعارف و احکام اسلام) آگاهی یابند.

اما اصل لذت، لذت آشنا کردن دوستان است با این لذت:

وَ لِیُنذِروا قَومَهُم اذا رَجَعوا الیهِم لَعَلّهُم یَحذَرون (توبه/122(

و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟!

شاید(از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!

.

قصه ی حبیب به سمت قبیله اش، در همان آشنایی دوستان بود

از لذت همراهی با حسین.

حبیب نزد امام علیه السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا!

در نزدیکی ما قبیله ای از بنی اسد است. به من اجازه می فرمایی نزد

آنان رفته و آنان را به یاری تو فراخوانم؟ امید است خدا آنان را یاور تو کند.

امام علیه السلام فرمود:"ای حبیب! من به تو اذن دادم"

حبیب به صورت ناشناس در تاریکی شب نزد آنان رفت و

.

کار شب هفتم حبیب ترجمان عملی همان آیه بود.

چنان که خود می فرمود:"بهترین ارمغانی را که نماینده ای برای مردم خود می آورد، برای شما آورده ام.

آمده ام شما را به یاری فرزند دختر پیامبرتان فراخوانم"

هدیه ای از جنس یاری.

به حقیقت در عالم حب و محبت، حبیب یکه‌تاز است.

.

بعضی دوستی ها انسان را بیچاره می کند.

حبیب که سهل است، هرکس دیگر را هم بود این طور بیچاره می کرد.

با رفقایش به حسین علیه السلام پیوست.

اما باز دلش آرام نشد. بازهم سراغ دوستانی می گشت برای حبیبش حسین.

 90 نفر دیگر قبیله‌ی خود را هم، شیدای حسین کرد و آورد.

اما حیف که نشد ...

حسین راز همه دوستی ها و نخ تسبیح رفاقت هاست.

هرجا نام اوست حرکتی از این جنس را می توان دید.

اشتیاقی به نام رفاقت؛ رفاقت به سبک حبیب.

.

.

.

«برگرفته از کتاب رفاقت به سبک حبیب»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۴۳
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ

در آروزی حسینیه علوم انسانی


با تشکر از پویه عالمانه و عاشقانه برادر عاشورایی‌مان: حاج حسین براتی

برگی از ویرایش جدید «دعوا سر اولویت است»

در آرزوی حسینیه علوم انسانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۱:۳۸
سید علی اصغر علوی

اولویت‌ها تصمیم‌سازند. انتخاب‌ها در گرو اولویت‌هاست که معنا می‌یابد. در زندگی اصولاً دعوا سر اولویت است. «دعوا سر اولویت است» ضرب‌المثل اهالی سال 61 هجری است. ضرب‌المثلی که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود. زبان دل آن‌ها که رسیدند و آن‌ها که نرسیدند...

اشاراتی از کربلا برای مدیریت بهتر زندگی در زمان جاری

جلد دعوا سراولویت است

 

چه کسی از محبت امام حسین بی­بهره است؟

کدام دل است که با نام حسین نلرزد و با دیدن پرچمش به سمت آن تمایل پیدا نکند؟ هیچ‌کس!

چه کسی کار برای امام حسین را بد می­داند؟ هیچ‌کس!

اما چرا خیلی از وقت­ها "این جبهه نیرو ندارد"؟ دعوا سر اولویت است.

البته مشکل از "کار کردن برای امام حسین" فراتر است. اینجا مسئله­ اصلی و کلیدی، نفس "کار" است و این‌که چرا کارها یا انجام نمی­شود و یا اگر انجام شود استمرار ندارد؟ و در این میان کربلا بهترین مکان برای جواب گرفتن، چراکه در کار برای امام حسین کسی شک و شبهه ندارد، اما در اینجا هم...!

مشاهده مواردی از این مسئله در داستان کربلا جواب را بهتر و سریع­تر خواهد فهماند: «دعوا سر اولویت است»، با تأکید بر واقعه­ عاشورا و جلوه­هایی از کربلا. معمای تاریخی «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» را باید کشف کرد. راز «هل من ناصر...» امام را باید فهمید، راز تنهایی و غربت در عرصه‌های مهم را باید شناخت و کربلا بهترین مکان است برای جواب گرفتن مسائل امروز. آزمایشگاهی برای علوم انسانی اسلامی!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۰۹:۰۵
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۱ ق.ظ

راه تولید علم از کربلا می‌گذرد

قتلونا بقتل الحسین و قتلناهم بحب الحسین

عاشوراپژوهان اولین و برترین تجربه‌گرایانند، اگر بنا بر تجربه‌گرایی باشد که نیست! عاشورا تجربه موفق تاریخ است. ما در عاشورا تنها از انتزاعات و معقولات سخن نمی‌گوییم.سخن عاشورا فقط در عرش نیست، در فرش هم قابل دیدن است، ملموسِ ملموس. (چرا که امام، انسان مافوق است و نه مافوق انسان؛ که بیانش بماند...)

عاشورا عینی ترین تجربه تاریخ است؛ اتفاقی به روایت سال 61 هجری؛ منتها «اتفاق»ی که «اتفاقی»نیست. در ورای تاریخ و جغرافیایش فرهنگی نهفته برای عالم دارد. تجربه موفقی در تاریخ که فهم فلسفه تاریخ را در انسان تغییر خواهد داد...

***

از همه اینها گذشته، برگ برنده عاشوراپژوهی، باور به آن نورانیتی است که دارد. (ر.ک. «راز دیدار علم» دریچه ای به حدیث عنوان بصری و«آبروی علم» شرح خطبه منای امام حسین) به دلالت مصباح الهدایش که چشم‌های رمق‌کشیده را فرصت تماشاست.

زندگی در این محیط نورانی علم زیباست! آن‌جا که همه چیز با یک رنگ خدایی همراه می‌شود: خواندن و نوشتن و گفتن و اصلا بودن برای او.

...اربعینش نیز همه انسان‌ها و وجدان‌ها را به خود فرا می‌خواند تا بیشتر در «بزرگترین همایش حسین‌دوستان عالم» ببینیم، بیندیشیم و گفتگو کنیم.

پیاده‌روی در شعاع نگاه حضرت ارباب (آن هم از نجف به کربلا) اگر با چاشنی مباحثات علمی عجین شود چه کیمیایی خواهد شد! چرا که نفس کشیدن در راه کربلا و استمداد از برکت آن سرزمین، زمینه‌ساز علم و معرفت است.

"چشمه‌های جوشان علم" تو را می‌خواند!

خوشا گفتگوهای در این مسیر...

راه کربلا و مباحثه علمی

(سپاس از علی آقای سلیمانی از ثبت خاطره شیرین پیاده روی کربلای اربعین در محضر استادنا حضرت سوزنچی عزیز)

هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله!

پیوندهای مفید:

هم علم ریزه‌خوار علی است هم فرزندش حسین!

یادمانه‌ای از آن دیار: ایده: ایجاد فرصت مطالعاتی در شهر نجف

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۰:۱۱
سید علی اصغر علوی
چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ

تذکاری برای سابقون عاشورایی

«یک وقت است که کسی از داشتن نعمتی بی بهره است و در مقابل نعمتِ نداشته، از او سوالی هم نمی‌شود. اما یک وقت کسی از نعمتی بهره‌مند است و از آن نعمتی که دارد از وی سوال می‌شود.

یکی از بزرگ‌ترین نعمتها، نعمت خاطره و یاد حسین‌بن‌علی علیه السلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرم و نعمت عاشورا برای جامعه شیعی ماست.

...اکنون که ذکر محرم و عاشورا و یاد و خاطره امام حسین علیه السلام در بین ما رایج است، از این ذکر و خاطره و جلسات بزرگداشت، چه استفاده ای باید کرد و شکر این نعمت چیست؟» (72 سخن عاشورایی از بیانات حضرت امام خامنه ای صفحه98)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۰
سید علی اصغر علوی

سرفصل گزیده‌ای از ویرایش جدید اثر «دعوا سر اولویت است»

...می‌شود برای خود عمل وجیهی دست‌وپا کنید! مثلاً از همین فردا برای خودتان یک کلاس تفسیر یا روخوانی، روان‌خوانی، تجوید و مانند آن دست‌وپا کنید. اگر این‌قدر سواد ندارید، باز هم نگران نباشید، ما بنا داریم تا شما را موفق کنیم، سفر زیارتی مثل حج یا عمره فرصت خوبی است؛ هم فال است و هم تماشا.

یا بیایید یک مشغولیت دیگری مثل باغبانی، کشاورزی یا شغلی آبرومند برای خودتان جور کنید و حتی می‌توانید کارتان را با چند روایت، وجیه‌تر هم بکنید: به استناد روایت اتقان بگویید دیگر مشغول این کار شده‌ام و فرصت کار دیگری ندارم و خدا هم دوست ندارد کاری نیمه‌تمام انجام شود! (عبارات «فرصت ندارم، حیف که دیر آمدید، قبلاً جایی دیگر مشغول شدم، به کس دیگری قول داده‌ام» همه و همه مؤثر است. برخی از نزدیکان ما این را در مورد پدر حسین‌بن‌علی و مادرش نیز امتحان کردند و جواب گرفتند بعد از رحلت پیغمبر.)

هم شما و هم ما می‌دانیم که تمام هدف ما این است که به کربلا نرسیم و از سویی جلوی دهان مردم یا لااقل دهان وجدان (یا بالعکس) را ببندیم و البته چون شما نزدیک کنکورید، ما مجبوریم این نکات را سریع بگوییم و عبور کنیم؛ پس قدری بی‌پرده و کوتاه گفتگو می‌کنیم و الا مصلحت نبود که این رازها از پرده بیرون افتد.

در مجموع سعی کنید روحیه خود را حفظ کنید و با اعتمادبه‌نفس، قدم بزنید و خود را از تک‌وتا نیندازید، اخلاص خود را هم در نهایت حفظ کنید. اصالت در همان کاری است که شما برای رضای خدا انجام داده‌اید.

این حرف‌ها را که هم باعث ایجاد استرس و تنش می‌شود، رها کنید:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۳ ، ۰۸:۳۴
سید علی اصغر علوی


مجموعه مروری مختصر از اشارات عاشورایی برای بحث جمعیت و نسل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۹
سید علی اصغر علوی

 

توجیه المسائل کربلا جلد

 

در آرزوی تحلیل‌هایی در تراز عاشورا

کربلا تکلیف همه عصرها و نسل‌ها را مشخص کرده است، چرا که الگویی بی‌بدیل برای هستی است. فقط کافی است جایگاه و نسبت هر پدیده، نسبت به کربلا شناخته و فهم شود؛ و الا کربلا هم مانند قرآن برای همه، نویدبخش شفا نخواهد بود: "وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا" (الإسراء/82)

در کربلا دو ساحت را باید مد نظر داشت: ساحت امام و ساحت ماموم، یا به معنایی دیگر سطح رهبر و سطح پیروان. با درک این منظر است که می‌توان وقایع مختلف را بهتر رصد و تحلیل کرد و الا تقریر عاری از این درک، با حقیقت کربلا فاصله ای معنادار خواهد داشت. بعضی موارد مربوط به شان "امام" است و بعضی موارد دیگر مربوط به شان "مامومین"، این دو را نباید با یکدیگر خلط نمود و الا به "نام" کربلا و به "کام" دیگران خواهد شد.

از جمله این مصادیق برجسته، دیدار امام حسین با عمرسعد است، که این گفتگو را باید در وادی ولایت "امام" دید. لازم است برای رسیدن به تحلیلی منقح‌تر از کربلا، جامع‌تر و کامل‌تر به مجموعه حوادث کربلا نگریست چرا که نگاه "نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ" (النساء/150) در پدیده‌های نورانی مانند قرآن و نیز کربلا ما را به نگاه صواب و درست نخواهد رساند. برای تصمیم در مورد مسائل مختلف باید به کربلا مراجعه کرد: اولا با نگاهی کلان و جامع و ثانیا با عبور از تک تک فرازهای آن برداشتی عمیق نیز داشت. به عبارت دیگر هم مجموعه ای از اجزا را باید در ارتباط با یکدیگر شناخت و نیز اجزا را هم به درستی و به دور از سطحی‌نگری بررسی کرد.

به عنوان مثال برای درک چگونگی تعامل با مستکبر باید تکلیف "پیروان" را مشخص کرد. حضرت عباس در این میانه، بهترین "مطیع"ی است که در زیارتش به این شاخص اساسی وجود ایشان، سلامی از سر احترام میفرستیم:السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ "الْمُطِیعُ" لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، النص، ص: 123و124)

اویی که وقتی مستکبرینی چون شمر او را صدا می‌زنند، بی اذن ولی امرش -امام حسین- به شمر نگاه هم نمی‌کند و آنگاه هم که امام به عباس اذن می‌دهند که جوابش را بده هرچند فاسق باشد: أَجِیبُوهُ‏ وَ إِنْ‏ کَانَ فَاسِقاً (اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 89) آنچنان صریح و قاطع و شجاع با مستکبر روبرو می‌شود و او را ناامید می‌کند که رفتارش ضرب المثل تاریخ می‌شود و الگویی برای تحرکات دیپلماتیک، آنچنان که سرمشق مقتدای عاشورایی امروزمان هم همین است:

انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در ایران بهوجود آمد و بر این اساس تشکیل شد، رشد پیدا کرد، قوى شد، منطق استکبار را به چالش کشید. [استکبار] نمیتواند تحمّل کند، مگر وقتى که مأیوس بشود. ملّت ایران، جوانان ایران، فعّالان ایران، کسانىکه به هر دلیلى ولو به دلیلى غیراسلامى به میهنشان و خاکشان عقیده دارند، باید کارى کنند که این یأس در دشمن بهوجود بیاید؛ دشمن را باید مأیوس کرد. (مقام معظم رهبری،  ۱۳۹۲/۰۸/۲۹) واین نگاه، محصول مدرسه عاشوراست: فَقَالُوا لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ‏ لَهُ. (إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، النص، ص: 237) در پاسخ شمر گفتند: خداوند تو را و امانت را لعنت کند، ما در امان هستیم ولى فرزند پیغمبر در امان نیست. فَرَجَعَ الشِّمْرُ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عَسْکَرِهِ مُغْضَباً: شمر در حالى که خشمگین و سرافکنده بود، به سوى لشکرش بازگشت. (غم‌نامه کربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 112) کربلا سرشار از پیام‌های ولایت‌مداری و استکبار ستیزی است.

با فهم الگوی "رهبر و پیروان" و تطبیق حوادث تاریخ با این الگوی عاشورایی، تحلیل‌هایی دقیق‌تر ارائه خواهد شد و دیگر کسی در جایگاه ماموم به جای شان امام و ولی امر مسلمین تصمیم نخواهد گرفت. حسین سلام الله علیه، امام است و عباس هم ماموم. با این معیار باید وقایع را تحلیل کرد. البته ضروری است که اندیشمندان در اطراف دیدار امام حسین با عمر سعد -که به اشتباه به مذاکره تعبیر شده است- بیشتر بیندیشند:

این که اصولا در ادبیات دیپلماسی تعریف "مذاکره" چیست؟ و آیا واقعا این ملاقات‌های عاشورایی با همان معنای مصطلح دیپلماتیک، مذاکره بوده است؟ آیا معنای عباراتی چون "أرید أن ألقاک‏" و "أُرِیدُ أَنْ أُکَلِّمَک"‏ در مقاتل، فصل «التقاء الامام الحسین علیه السلام بعمر بن سعد» ما را به مفهوم "مذاکره" رهنمون می‌کند؟ آن هم مذاکره‌ای که در قاموس سیاسیش "برد-برد" برداشت می‌شود؟ آیا مذاکرات (بخوانید گفتگو) در کربلا با رویکرد "برد-برد" دنبال می‌شود یا "ظلم‌ناپذیری"، "ایستادگی" و "مقاومت"؟! در کربلا دیدارها با رویکرد "موعظه و اندرز و تذکر" مشاهده می‌شود که "دعوت به حق" است و برای مستکبران فایده‌ای جز "اتمام حجت" ندارد (نیز ر.ک: غم نامه کربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 120) یا برای تعامل سازنده با استکبار؟! آیا حتی با عنایت به علم غیب امام و این که امام روحیات مستکبرین را می‌دانست ولی این ملاقات را انجام داد تا به همه تاریخ، شاخص‌های رفتاری مستکبرین را به عینه و تمام و کمال نشان دهد برای درس گرفتن کافی نیست؟

مثال دیگر فهم نارسای مفاهیم عاشورایی درباره حضرت حر است. حر در کربلا نماد بازگشت و فرصت توبه است. اما به راستی "حر" کی برگشت؟ و چگونه؟ قبل از واقعه یا بعد از آن؟ گذشته از آن، حر علیرغم تقابل اولیه با امام، تا قبل از شب عاشورا نمی‌دانست که کار به این شدت و حدّت و شمشیر و نیزه می انجامد و بعد از فهم آن، مسیر دیگری را انتخاب کرد و در موضع گیریش تجدید نظر کرد و برای این تصمیم مهم لحظه ای را نیز از دست نداد و هزاران نکته دقیق که مجال این سطور بیش از این نیست. آیا کسانی که خود عامل فتنه بوده اند و نیز پس از آن هم مصرانه بر آن ایستادگی کرده اند حرند؟ کسانی که فاجعه عاشورا را رقم زده اند لیاقت انتصاب به این القاب را دارند؟ حر –فرمانده سپاه عمر سعد- تا قبل از کربلای 9 دی 88 حر است؛ حری که تا قبل از عاشورا خود را به پناه ولایت خیمه های حسین رسانده باشد و الا بعد از عاشورا که برخی خیمه های حسین را سوزنداند و برخی دیگر قرآن و پرچم های عزای حسین را، دیگر حر نیستند. حر را به امامش حسین می‌شناسند چرا که زیر خیمه ولی امرش حسین است. حر عاشورای حسینی، ولایی است و رنگی از غیر حسین ندارد، دستش در دست مستکبران نیست... حر کجا؟ فتنه گران سال 88 کجا؟ داستان کربلایی که ما شناختیم حتی "سیاهی لشکر" سپاهش هم حساب است چه در سپاه امام حسین و چه سپاه عمرسعد، داستان آن مرد مجازات شده که سیاهی لشکر دشمن بود را باید دوباره خواند: «...از او پرسیدم: «چرا چشمانت کور شده است؟» گفت: من در کربلا در روز عاشورا (در میان لشکر عمر سعد) حاضر بودم، ولى نه نیزه‏اى انداختم، و نه شمشیر زدم و نه تیرى افکندم، هنگامى که امام‏ حسین‏ علیه السّلام کشته شد، به خانه‏ام بازگشتم...عرض کردم: «اى رسول خدا! سوگند به خدا نه شمشیر زدم و نه نیزه افکندم، و نه تیر انداختم» فرمود:«صدقت و لکن کثّرت السّواد، راست مى‏گویى ولى موجب افزودن سیاهى لشکر دشمنان شدى.» »(غم نامه کربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 160) این سرنوشت "سیاهی لشکر"  است امان از سران و نقش‌آفرینان آن...

سخن آخر آن که با دیدن این غبارها که گاه بر خاطر عاشوراییان – و نه عاشورا- می‌نشیند و می‌نشانند و به هر بهانه رفتارهایی سخیف را با معارفی رفیع توجیه می‌کنند بیش از پیش ضرورت اثری برای نمایش این تعارضات و توجیهات احساس می‌شود؛ جلد دوم "توجیه المسائل کربلا" را هم باید نوشت! هنگامی که عمل انسان با باورها و ارزش‌های وی سازگاری نداشته باشد، آرامش ذهنی خود را از دست می‌دهد، برای آرام‌سازی خود دست به دلیل‌تراشی می‌زند و بهانه‌های فراوانی پیدا می‌کند. امید که در تحلیل رفتارهای‌مان با خط کش و معیار عاشورا از افراط و تفریط به دور باشیم. بیاییم به امام حسین‌مان بیش از این جفا نکنیم...داستان کربلا به قدر کافی غریب هست...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۳
سید علی اصغر علوی

 

راز دیدار علم نگاهی به عنوان بصری

 

کشف حلقه‌های مفقوده

پرسیده بود: در این اتاق غیبت شده؟

-بله، چطور؟

-پس در این اتاق دیگر نمی‌شود درس خواند!

چه نسبت مبهمی است بین غیبت کردن در یک اتاق و درس خواندن؟ چه تعارضی بین این دو وجود دارد؟

حدیث عنوان بصری، کلیدِ فهمِ این نسبت‌های پنهان و مبهم است، راه حل درک این حلقه‌های مفقوده همین جاست.

غیبت از جنس سیاهی و کدورت و ظلمت است و علم از جنس نور، و این دو با هم معارض‌اند.

پس اتاقی که منظومه‌ای هماهنگ با نورانیت علم ندارد مانند اتاق گناه‌آلود شب‌زده‌ای که در آن غیبت شده لیاقت درس خواندن ندارد و مطالعه در آن به کمال خود نخواهد رسید. صدر و ساقه باید با هم سنخیتی داشته باشند.

گناه نسبتی وارونه و کاهش‌گرا با علم دارد. به همان نسبت امور نورانی ومعنوی هماهنگ با علم‌اند و عامل هم‌افزای همدیگرند. این‌ها همان حرف تازه مکتب اهل بیت است و الا بقیه نکات را که دیگران هم گفته‌اند.

نسبت هم‌افزای توسل و زیارت با ورود در علم را در حدیث عنوان بهتر می‌توان حس کرد. خاصه که خود عنوان بصری با همین توسل و زیارت لیاقت رسیدن به آستان امام را پیدا کرد. طلیعه حدیث را دوباره باید دید:

رجوع کنید به سرفصل: "زیارتی به قصد علم"

{فدخلت مسجد الرّسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّمت علیه، ثمّ رجعت من الغد إلى الروضة و صلّیت فیها رکعتین، و قلت أسألک یا اللّه یا اللّه! أن تعطف علیّ قلب جعفر و ترزقنی من علمه ما أهتدی به إلى صراطک المستقیم}

یک سوال:

در اتاقی که غیبت شده است نمی‌شود خوب درس خواند، کدورت آن مانع فهم بهتر است...

به عکس در اتاقی که روضه سراسر نور حضرت ارباب خوانده باشند آن‌جا چطور؟

شما بفرمایید آیا بهتر می‌شود درس خواند، آیا؟!

گریه بر حضرت ارباب سراسر نور است... (برگرفته از "راز دیدار علم" دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری، صفحه115)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۳ ، ۰۹:۱۵
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ

خلاقیت در آفرینش سلاح

کربلا، الگوی عزم در شکستن بن‌بست‌ها

سال‌های دور تتبعی در فلسفه‌های هنرهای رزمی داشتم و بعضی از کتابخانه‌های دیارمان (مانند کتابخانه شرف‌الدین‌علی‌یزدی، وزیری و...) را به تفصیل مورد کنکاش قرار داده بودم...

اخیرا توفیق مجددا یار شد و به صورت نسبتا متمرکز، کتب رزمی کتابخانه وزیری یزد (که بزرگترین کتابخانه یزد میباشد) بررسی شد و رهاورد مطالعات منابع (اعم از کتاب و جزوه و پایگاه مجازی و...) به همراه تاملاتی چند، سطوری است به زودی منتشر خواهد شد. ذکر این نکته هم ضروری است که برای اهالی رشته‌‎هایی مثل رشته مدیریت، نسبت مفاهیم رزمی و جنگی با سرفصل‌های رشته‌هایی مثل استراتژی، تحقیق در عملیات و ...آشناست و اصلا بسیاری از اصطلاحات این رشته‌ها وام‌دار صحنه‌های عملیات‌های جنگی است...

در یکی از کتاب ها بحثی با عنوان "سلاح‌های ابتکاری" در کانگ‌فو‌توآ" آمده بود که یادآور نکاتی بود:

«اگر فردی دوره های سلاح‌های رسمی در کانگ‌فو‌توآ  را به پایان برساند موظف به ابداع سلاح‌های جدید و پیاده نمودن آن بر محور فرم تکنیکی کانگ فو به وسیله اندیشه توانای خود است.

یکی از خصوصیات مهم و بارز کانگ فو، دینامیزم و پویایی آن می‌باشد یعنی هیچ‌گاه از حرکت نمی‌افتد، حدود و مرز نمی‌شناسد و پویا و در حرکت همیشگی است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۰:۱۹
سید علی اصغر علوی