مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی

۱۲۹ مطلب با موضوع «درس‌گفتار‌هایی از مدیریت عاشورایی :: فصلی در تلنگر» ثبت شده است

سخنرانی بلافاصله بعد از نماز ظهر و عصر با مبحث «شمریت و حرّیت» در شبستان حضرت امام خمینی حرم حضرت معصومه سلام‌الله علیها

تلنگرها:

مصاحبه‌های ضبط نشده‌ای از شمر و حرّ

مصاحبه خیالی است، اما واقعی است!

********************************

تلاشی برای متقاعد کردن و نشاندن دو فرمانده عالی‌رتبه ابن زیاد برای مناظره

دعوتی برای یک گفتگو...

*****************************

اما از میان همه نقشهای دشمن، «شمر» ایفاگر نقشی خاص است. شمری که فرستاده و نماینده «عبیدالله بن زیاد» است. اما وقتی نام فرستاده و نماینده ابن زیاد آورده میشود ذهنها به طور ناخودآگاه به یک شخصیت دیگر متمایل میشود: «حربن‌یزید ریاحی»

چه شد که یکی شمر شد و دیگری حر؟! این دو که در بخشی از داستان از یک نفر یعنی ابن‌زیاد خط میگرفتند؟ اما چه شد که یکی ذلیل عالم شد و دیگری عزیز؟ چه شد که یکی مشمول لعن هرروزه عاشوراخوانان تاریخ است و دیگری لایق سلام؟!

***************************

برخی اشخاص فقط خودشان هستند، اما ظرفیت برخی آنقدر بالاست که فراتر از خودشان هستند! اینها دیگر «شخص» نیستند، «شخصیت»‌اند؛ مثل «شمریت» یا «حرّیت»

***************************

«ما شمر را لعنت مى‏کنیم، براى اینکه ریشه‏ى شمر شدن و شمرى عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبید الله را لعنت مى‏کنیم، براى اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدى، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلمِ به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم. حسین بن على قیامش براى این بود که بینى حاکمیتهاى علیه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.

مجالس ما؛ مجالس حسینى، یعنى مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و یزیدها و ابن‏زیادهاى زمان موجود، زمان حاضر، معنایش این است. این استمرار ماجراى امام حسین است.»[1]

*************************

ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟ این مسئله نیاز به تحلیل و بررسی دارد. این هشدار و انذاری برای امروز و فردای ما است. [2]

************************

ببخشید!

خدا فقط یک امام حسین داشت که شمر شد قاتلشان؛ خدا که نمی‌تواند هزار امام حسین بیافریند تا شمر بودن تک‌تک انسان ها را اثبات کند. انسان ها باید خودشان خودشان را محاسبه کنند و حتی محاکمه.

و الا ممکن است روز قیامت اسرار دل‌ها هویدا شود: « یوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»[3]

«در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار میشود»

*************************

«انسان در آغازمحرم باید محاسبه ای داشته باشد تا ببیند که کجای کار است:

حبیب است که از قبل آماده بوده

یا زهیر است که در وسط راه خودش را رسانده است

یا حُر است که روز عاشورا خودش را رسانده

یا کسی است که حج اش را انجام داده و به خانه رفته است و دارد استراحت می کند و خیالش راحت است.

انسان باید قبل از عاشورا مراقبه داشته باشد که اگر نرسیده است خودش را برساند. و وقتی روز عاشورا می رسد احساس کند که لااقل مثل حُر است، همه چیز را پشت سر انداخته و فارغ از همه چیز است.»[4]

****************************

فهرستی از گامهای «شمریت» و «حریت»

انتخاب با شماست...

«إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»[5]

ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!

*************************

مواظب خوبی‌هات باش!

از بدی هات هم ناامید نشو!

به پشتوانه تجربه تاریخی «شمریت» و «حرّیت»



[1] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم‏19/ 10/ 1386

[2] برگرفته از روز دهم، «شمر کیست؟» صص113-127

[3] الطارق/9

[4] برداشتی از استاد سید مهدی میرباقری

[5] الإنسان/3

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۱
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ق.ظ

جایگاه مفهوم «مذاکره» در کربلا

جایگاه مفهوم در کربلا

در کربلا دو ساحت را باید مد نظر داشت: ساحت امام و ساحت ماموم، یا به معنایی دیگر سطح رهبر و سطح پیروان. با درک این منظر است که می‌توان وقایع مختلف را بهتر رصد و تحلیل کرد و الا تقریر عاری از این درک، با حقیقت کربلا فاصله ای معنادار خواهد داشت. بعضی موارد مربوط به شان "امام" است و بعضی موارد دیگر مربوط به شان "مامومین"، این دو را نباید با یکدیگر خلط نمود و الا به "نام" کربلا و به "کام" دیگران خواهد شد.

از جمله این مصادیق برجسته، دیدار امام حسین با عمرسعد است، که این گفتگو را باید در وادی ولایت "امام" دید. لازم است برای رسیدن به تحلیلی منقح‌تر از کربلا، جامع‌تر و کامل‌تر به مجموعه حوادث کربلا نگریست چرا که نگاه "نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ" (النساء/150) در پدیده‌های نورانی مانند قرآن و نیز کربلا ما را به نگاه صواب و درست نخواهد رساند. برای تصمیم در مورد مسائل مختلف باید به کربلا مراجعه کرد: اولا با نگاهی کلان و جامع و ثانیا با عبور از تک تک فرازهای آن برداشتی عمیق نیز داشت. به عبارت دیگر هم مجموعه ای از اجزا را باید در ارتباط با یکدیگر شناخت و نیز اجزا را هم به درستی و به دور از سطحی‌نگری بررسی کرد.

به عنوان مثال برای درک چگونگی تعامل با مستکبر باید تکلیف "پیروان" را مشخص کرد که روی دوم سکه الگوی رهبر و پیروان است و بسیاری از تحلیلها را باید در این سطح دید و نه در سطح رهبر. حضرت عباس در این میانه، بهترین نمونه برای پیروان را مشخص کرده است، او "مطیع"ی است که در زیارتش به این شاخص اساسی وجود ایشان، سلامی از سر احترام میفرستیم:السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ "الْمُطِیعُ" لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، النص، ص: 123و124)

اویی که وقتی مستکبرینی چون شمر او را صدا می‌زنند، بی اذن ولی امرش -امام حسین- به شمر نگاه هم نمی‌کند و آنگاه هم که امام به عباس اذن می‌دهند که جوابش را بده هرچند فاسق باشد: أَجِیبُوهُ‏ وَ إِنْ‏ کَانَ فَاسِقاً (اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 89) آنچنان صریح و قاطع و شجاع با مستکبر روبرو می‌شود و او را ناامید می‌کند که رفتارش ضرب المثل تاریخ می‌شود و الگویی برای تحرکات دیپلماتیک، آنچنان که سرمشق مقتدای عاشورایی امروزمان هم همین است:

انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در ایران بهوجود آمد و بر این اساس تشکیل شد، رشد پیدا کرد، قوى شد، منطق استکبار را به چالش کشید. [استکبار] نمیتواند تحمّل کند، مگر وقتى که مأیوس بشود. ملّت ایران، جوانان ایران، فعّالان ایران، کسانىکه به هر دلیلى ولو به دلیلى غیراسلامى به میهنشان و خاکشان عقیده دارند، باید کارى کنند که این یأس در دشمن بهوجود بیاید؛ دشمن را باید مأیوس کرد. (مقام معظم رهبری،  ۱۳۹۲/۰۸/۲۹) واین نگاه، محصول مدرسه عاشوراست: فَقَالُوا لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ‏ لَهُ. (إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، النص، ص: 237) در پاسخ شمر گفتند: خداوند تو را و امانت را لعنت کند، ما در امان هستیم ولى فرزند پیغمبر در امان نیست. فَرَجَعَ الشِّمْرُ لَعَنَهُ اللَّهُ إِلَى عَسْکَرِهِ مُغْضَباً: شمر در حالى که خشمگین و سرافکنده بود، به سوى لشکرش بازگشت. (غم‌نامه کربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 112) کربلا سرشار از پیام‌های ولایت‌مداری و استکبار ستیزی است.

با فهم الگوی "رهبر و پیروان" و تطبیق حوادث تاریخ با این الگوی عاشورایی، تحلیل‌هایی دقیق‌تر ارائه خواهد شد و دیگر کسی در جایگاه ماموم به جای شان امام و ولی امر مسلمین تصمیم نخواهد گرفت. حسین سلام الله علیه، امام است و عباس هم ماموم. با این معیار باید وقایع را تحلیل کرد. البته ضروری است که اندیشمندان در اطراف دیدار امام حسین با عمر سعد -که به اشتباه به مذاکره تعبیر شده است- بیشتر بیندیشند:

این که اصولا در ادبیات دیپلماسی تعریف "مذاکره" چیست؟ و آیا واقعا این ملاقات‌های عاشورایی با همان معنای مصطلح دیپلماتیک، مذاکره بوده است؟ آیا معنای عباراتی چون "أرید أن ألقاک‏" و "أُرِیدُ أَنْ أُکَلِّمَک"‏ در مقاتل، فصل «التقاء الامام الحسین علیه السلام بعمر بن سعد» ما را به مفهوم "مذاکره" رهنمون می‌کند؟ آن هم مذاکره‌ای که در قاموس سیاسیش "برد-برد" برداشت می‌شود؟ آیا مذاکرات (بخوانید گفتگو) در کربلا با رویکرد "برد-برد" دنبال می‌شود یا "ظلم‌ناپذیری"، "ایستادگی" و "مقاومت"؟! در کربلا دیدارها با رویکرد "موعظه و اندرز و تذکر" مشاهده می‌شود که "دعوت به حق" است و برای مستکبران فایده‌ای جز "اتمام حجت" ندارد (نیز ر.ک: غم نامه کربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 120) یا برای تعامل سازنده با استکبار؟! آیا حتی با عنایت به علم غیب امام و این که امام روحیات مستکبرین را می‌دانست ولی این ملاقات را انجام داد تا به همه تاریخ، شاخص‌های رفتاری مستکبرین را به عینه و تمام و کمال نشان دهد برای درس گرفتن کافی نیست؟

مطلب مرتبط:

اندیشه‌سرا: طراحی الگوی رهبری با الهام از مذاکرات فاطمی در داستان فدک

استکبار ستیزی به سبک ابالفضل العباس سلام‌الله علیه

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۸
سید علی اصغر علوی
سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ

دست دادند ولی دست ندادند

رحمت خدا بر آنان که در تحریم آب، تن به سازش نداده‌اند و از عباس آموخته‌اند که به این سادگی ها عزتشان را معامله نکنند. این پیام حریم عزتمند ابالفضل، علم‌دار رشید دشت کربلا است...

این‌ها شاگردان کلاس کربلای امام حسین اند: دست دادند ولی دست ندادند! در راه حسین دست دادند ولی با دشمن دست ندادند. دستهایش را انداختند اما ندیدند به نشانه تسلیم دستی بلند کند و برای همین است که همیشه پرچمش بلند و در اهتزاز است: رفع الله رایه العباس

علمداری که دست نداد

طرح از برادر عاشورایی مان حاج حسین آقای براتی

"اگر زندگى بخواهد عزّتمندانه باشد، انسانهاى داراى خِرَد و تدبیر، مشکلات را به‌خاطر رسیدن به عزّت و شرف انسانى و کرامت انسانى و تقرّب الى‌الله تحمّل میکنند؛ انسانهایى که بى‌خِرَدند همین مشکلات در زندگى آنها هست، آنها را با ذلّت تحمّل میکنند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول کنند، ولایت شیاطین را قبول میکنند: وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ ءَالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزّاً، کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّاً؛ فرمولى که انسانهاى بى‌خِرَد، دستگاه‌هاى بى‌خِرَد، انسانهاى غافل در دنیا انتخاب میکنند و اتّخاذ میکنند، این‌جور در قرآن کریم رسوا شده‌است. به جاى اینکه به خدا پناه ببرند، به جاى اینکه ولایت الهى را قبول بکنند، به جاى اینکه به هدایت الهى چنگ بزنند، به ولایت شیاطین، به ولایت دشمنان اسلام و دشمنان بشریّت متمسّک میشوند براى اینکه براى خودشان عزّت درست کنند، و این عزّت به دست آنها نمى‌آید. آن عبادت شوندگان نابکار هم از آنها سپاسگزارى نخواهند کرد: کَلّا سَیَکفُرونَ بِعِبادَتِهِم وَ یَکونونَ عَلَیهِم ضِدّا. این بیان قرآن، بیان روشنى است؛ باید از این بیان درس گرفت، باید راه را درست شناخت، خطّ هدایت قرآنى، انسانها را به سعادت میرساند، بایستى از خداى متعال کمک خواست". (دیدار رهبری عزیز در روز مبعث)

مطالب مرتبط:

مستکبر هیچ وقت معتدل نیست (شاخص‌های رفتاری مستکبر)

بهترین الگوی استکبارستیزی: دشمن را باید ناامید کرد...(به سبک حضرت ابالفضل العباس)

بررسی شاخص "عزم" در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با رهیافت عاشورایی: مطالعه موردی حضرت ابالفضل‌العباس

مدیر در مدار کربلا: انقلابی یا دیپلمات؟


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۴
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ

امام حسین کجای تولید علم قرار دارد؟

جایگاه یک مقوله و نسبتش با بقیه عناصر پیرامونی باید مشخص باشد؛ عنایت به این که در چه سطحی با یکدیگر ارتباط دارند؟ به تعبیر علمای منطق حتی نسبت اربعه شان باید دیده شود.

در نسبت امام حسین و علم و یا به تعبیری نسبت نهضت حسینی و نهضت تولید علم چگونه است؟ اصلا در این میان، عاشورا چگونه باید دیده شود؟ به عنوان یک تاریخ که در قسمتی از سال 61 هجری در قطعه ای از زمین به نام کربلا اتفاق افتاد؟ یا این همان اشتباهی است که برخی مورخان در ماجرای کربلا دچار شده اند و در حصار تاریخ به کربلا نگریسته اند؟ و یا باید آن را فراتر از تاریخ و جغرافی دید؟ ملکوت کربلا که به عنوان روحی برای کالبد تاریخی آن بوده و عملا همان عامل ماندگاری و جاودانگی این نهضت بوده است در کجا باید دیده شود؟ اصلا قبل از آن، جایگاه عاشورا در معارف دین کجاست؟ و سوالی دیگر: ما در عاشورا با این مسأله به دنبال چه هستیم؟ به دنبال نظریات جدید و حرف تازه؟ به دنبال تأیید نظریات قدیمی دیگران؟ یا چیزی شبیه ضمانت اجرا؟ یا ...؟ جایگاه انگیزه ها و عاطفه ها در کنار منطق عاشورا کجاست؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۱
سید علی اصغر علوی

متن زیر نقد یکی از دوستان خوبمان درباره مطلب«تذکاری برای رستاخیز» است که ابهامات و سوالاتی طرح شده است که به نظر بیان آن برای دیگر اندیشه های دغدغه‌مند مفید مینماید و نیز پاسخ به آن...

 

نقد بر نقد «تذکاری برای رستاخیز»:

با سلام خدمت برادر ارجمند جناب آسید علی اصغر؛

متن حضرتعالی را خواندم و البته این متن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۸
سید علی اصغر علوی
دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ب.ظ

تذکاری برای رستاخیز

عاشورا به عنوان مهم‌ترین عقبه نظری شیعه و نه فقط شیعه بلکه برای هر انسان آزادی‌خواه باوجدانی قابل احترام است، و هرگونه جفای به آن را بر نمیتابد؛ نعمتی که انقلاب اسلامی ایران و مانند آن هرچه دارد از اوست. عاشورایی که انقلابهای عالم ریزه‌خوار سفره اوست؛ البته عاشورای مهذب و تحریف نشده، والا عاشورای محرف با یزید زمان هم از در صلح در می‌آید!

...مدتی است مراجع عظام تقلید، علما، اساتید و بزرگان مواضع خود را نسبت به اثر (رستاخیز) بیان داشته‌اند و اصلا هرکس که خود را وام‌دار عاشورا میداند نباید هم در مقابل این اتفاق بی‌تفاوت باشد –و کیست که وام‌دار عاشورای او نباشد؟!- هرچند نگارنده هم پیشتر و در ابتدای این هیاهو نکاتی را بیان داشته (مدیران فرهنگی در مدار ضد کربلا: به اسم "رستاخیز") اما مجددا در حواشی غبارآلودی که برای برخی اندیشه‌ها هنوز وجود دارد و بعضا القای شبهاتی که در این ایام میشود بیان نکاتی از باب تذکار ضروری است. امید که این گونه نوشتارها موثر افتد و عملا دیگر نیازی به تکرار این تذکارها نباشد:

·         عاشورا به اندازه کافی برای خودش جذابیت دارد و جدای از این حقیقت، اصلا هیچ جذابیتی به اندازه واقعیت نیست؛ واقعیتی که 14 قرن است به برکتش انقلابهایی رقم خورده است و در اوجش انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، در هوایش فتح الفتوح جبهه های هشت ساله دفاع مقدس رقم خورده است... و حتی بساط شوم فتنه 88 را نیز همین حماسه برچیده است... برای معرفی عاشورا نیازی به صحنه های هالیوودی نیست، چرا که در متن ماجرا روح حماسه به قدر کافی موج میزند. البته نگارنده با پرورش داستان مخالفتی ندارد، چنان که در مقتل‌خوانی نیز پرورش روضه و اصلا زبان‌حال‌خوانی را شأنی است -و نیز البته به همراه مراعات ملاحظات خاص خودش-، اما سخن آن است که «پرورش» داستان یک چیز است و «دستکاری» داستان چیز دیگر؛ به عنوان نمونه کدام یار عاشورایی امام حسین چشمان خود را بسته و متهورانه و نعره زنان به قلب دشمن یورش برده است؟ تهوری دقیقا به سبک فیلم گلادیاتورها! که شجاعت غیر از تهور است، این سبک ساخت داستان حتی غیر از ماجرای جناب «عابس» است که در مقابل سنگ پراکنی و نامردی سربازان سپاه عمر سعد که به جای رزم تن به تن در مقابل این پهلوان برگزیده اند، برهنه میشود و وارد میدان جنگ میشود؛ حرکتی که در تقویت روحیه دوستان و تضعیف روحیه دشمن موثر است. تاکتیکی که فرماندهان دفاع مقدس ما هم برای روحیه‌دهی در مواقع سخت از آن بهره‌ها برده اند. اما این صحنه مذکور –بستن چشم و حمله به دشمن- بیان کدام تاکتیک رزمی است؟! آیا این تحریف یک واقعیت نیست؟

·         عده‌ای تاکید دارند که بعد از حذف 45 دقیقه از فیلم مشکلاتش رفع شده و این حساسیت ها بی مورد است، اما انصاف آن است که آنچه از صحنه های فیلم بیرون آمده و ما بر مبنای آن قضاوت خواهیم کرد و در تیزرهای رسانه‌ای در تلویزیون هم پخش میشود باز شاهد وقایعی هستیم که با اصل تاریخ عاشورا در تعارض است و نگرش غلطی به مخاطب از کربلا خواهد داد، «تصویر»هایی که «تحلیل»های اشتباهی را القا خواهد کرد که این مختصر مجال تفصیل آنها نیست، مانند حضور کوههایی در کربلا، دویدن با چشمان بسته یکی از اصحاب امام به قلب دشمن و...  آیا اینها تحریف عاشورا نیست؟

·         در فیلمی که میخواهد امام حسین را به عالم معرفی کند باید روی همه شخصیتهایش حرف داشته باشد حتی اگر شخصیتی دور از قصه باشد. این جزو اصول اولیه نویسندگی تاریخی است که  لااقل این شخصیت به اصل ماجرا نباید لطمه ای بزند. در این اثر منظور از شخصیت بکیربن حر چیست؟ اگر دارای یک سابقه بدی است آیا نباید سیر تحول و تغییر او در داستان بحث شود. اینها به عنوان سوالاتی حرفه ای طرح میشود. واقعا ضرورتی برای برجسته کردن این صحنه های حداقل خلاف مشهور چیست؟ آن هم با این پرداخت؟ دعوا سر محکمات  عاشوراست. عنایت به این تذکر هم به جاست که مقایسه این اثر با سریال «مختار»ی که به اصل عاشورا لطمه ای نمیزد حتی در پرورش شخصیتی مثل ابوعمره ایرانی در کنار مختار، تا بکیر بن حر «رستاخیز» که در متن داستان کربلا حضور خواهد داشت و نه در حاشیه و نهایتا در اوج داستان جزو شهدای بی بدیل تاریخ عاشورا خواهد شد، کاملا متفاوت است؛ هرچند همان مختار هم با عناصر داستانیش در اذهان مردم با همان اثر ماندگار خواهد شد و این نشان از تاثیر جاودانه هنر در تثبیت آموزه های دینی است...

·         سخن از تایید کارشناسان و یا حمایت برخی بزرگان است که بسیاری از آنها تاکنون تکذیب شده است. بعد از 12 میلیارد هزینه چطور میتوان باور کرد اگر سخن از یک کار کاشناسی است -آن هم عرصه ای به این حساسیت و اهمیت که کار کارشناسی در آن حیاتی است- کدام کارشناس، و اصلا یک منبری ساده، و یا حتی یک مستمع ساده، این فیلم‌نامه را تایید میکند؟ عاشورایی که به برکت محرم و صفر و تکرار هفتگی روضه‌هایش آن قدر صحنه هایش تازه، واضح و شفاف است که گاهی این قدر تخصص هم نیاز نیست! آیا سازندگان این اثر با این همه هزینه و در کاری با این حساسیت، یک بار روضه‌ها را استماع کرده اند؟! این متن اگر در اختیار یک مستمع عادی روضه های امام حسین قرار گیرد از آن ایراد خواهد گرفت حال چطور بعد از خرج میلیاردی -به گفته خود سازندگان اثر- در آن اشتباهاتی فاحش است. کدام کارشناس این خطاهای واضح را تایید کرده است؟

·         چرا باید روز عید فطر برای اکران انتخاب شود؟ اگر حداقل قایلیم در مورد این اثر شبهاتی هست «قف عند الشبهات»، اگر فیلم محل مناقشه هست چرا پیش از بحث نخبگانی در پخش آن عجله میکنید؟! البته عاشورا در تقریر هالیوودیش که زد و خوردهایش در رقابت با فیلمهای خشن و اصطلاحا اکشن بیفتد برای روز تعطیل و تفرج خاطر مردم برنامه بدی نیست تازه با چاشنیی از یک عشق زمینی! چرا که در این تقریر از عاشورا، جهاد و حماسه و ایثار و استکبار ستیزی و مفاهیمی این چنینی مجالی برای حضور نخواهد یافت. با این تقریر از عاشورا است که درس بزرگ عاشورا که در گفتمان حضرت امام روح الله همه چیز هست جز سازش، درس عاشورا درس مذاکره و آشتی خواهد شد! و الا با هیچ توجیهی روز عید فطر برای نمایش این کار سنخیتی نداشته و نخواهد داشت خاصه با بهانه‌های آشنایی که برخی همیشه به دوستان ارزشی و آیینی روا داشته اند که: «عید مردم را با کربلا و عاشورا عزا نکنید!»؛ حال چطور روز عید با این فیلم قابل جمع شده است؟

·         در پایان با دست‌اندرکاران رستاخیز باید با زبان «نصح» سخن گفت، نصیحتی مشفقانه؛ بی شک هرکس برای مولای عاشورا قلمی و یا قدمی بزند مأجور است، اما باید حساسیت این وادی را قبول کرد و نباید توقع داشت به بهانه کار مدید و زمان بر و یا هزینه های زیاد و میلیاردی و حضور احتمالی کارشناسانی -که جدا محل تردید است- دست از نقد منصفانه برداشت. البته چنان که گفته شد برخورد از روی بی مهری با این هنرمندان ارزشی که چند صباحی خود را وقف این آستان نورانی و مقدس کرده اند نیز درست نیست که دیگر عطای کار آیینی را به لقایش ببخشند، اما این که بدون آمادگی و دقت و به دور از احتیاط در این وادی قدم بگذارند نیز درست نیست، وادی و صحنه ای که یک صحنه فوق تخصصی است. مسئولان این امر باید بدانند که با غیرت شیعه بازی کردن است اگر اندکی سستی و غفلتی سر بزند و نکته پایانی که اساتید به ما آموخته‌اند این که گاهی معرفی نکردن از معرفی ناقص و ابتر بهتر است! چرا که زخمی کردن یک مفهوم و سد راه کردن آن باب است...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۱۸
سید علی اصغر علوی

درنگی برای قدر دانستن گفتمان عاشورا

در هوای سفر عتبات و پیاده روی نیمه شعبان از نجف تا به کربلا

جدای از عوامل آسمانی و ملکوتی عاشورا و تعلق اراده خدا بر داستان کربلای امام حسین، علت آغاز تمدن اسلامی در عصر ظهور با محوریت امام حسین چیست؟

فرضیه: برای امام عصر ابزاری نیرومندتر از عاشورا نیست.

اثبات فطری این فرضیه را در پیاده روی نجف-کربلا بهتر میتوان حس کرد.

به راستی امام حسین چه دارد؟ شاخصهای اصلی فطری عاشورا چیست؟ چرا امام عصر، گفتمان امام حسین را انتخاب میکند؟ چرا شعار ظهور در کنار کعبه«ان جدی الحسین...» باید باشد؟ چرا شعار پرچم ظهور «یا لثارات الحسین» باید باشد؟ و چرا سخن از «این الطالب بدم المقتول بکربلا» است؟ چرا امام حسین؟ ظرفیتهای عظیم این تربیت عاشورا محور را باید شناخت...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۷
سید علی اصغر علوی
جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ

تا تمدن اسلامی به برکت تربیت عاشورایی

با استمداد از تربیت عاشورایی عبور از چهار گردنه تا رسیدن به فرهنگ عاشورایی و تمدن اصیل اسلامی لازم به نظر می‌رسد:

 

گام اول: حرکت فردی

گام دوم:خروج از فردیت و آغاز حرکت تیمی از طریق تشکیل گروه‌های خودجوش مطالعاتی- پژوهشی و امثال آن

گام سوم:ایجاد جریان مبارک عاشورایی از طریق گفتمان‌سازی این حرکت(برای فهم و تحقق این مهم باید با فنون جریان‌سازی و ایجاد گفتمان آشنا بود )

گام چهارم: تحقق فرهنگ عاشورایی در سطح جامعه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۹
سید علی اصغر علوی

پیامی برای فطرت‌های خواهان مهربانی و شکوه

توصیه همیشه‌ی اساتید در جریان این مطالعات و تحقیقات عاشورایی، عنایت به ظرفیت فرادینی امام حسین برای معرفی و گفتمان‌سازی بوده است و به تعبیر یکی از اساتید که از همان اوایل تاکید داشتند که «نسخه‌ای از مباحث، متناسب برای دانشگاهی مثل هاروارد را هم در گوشه ذهن داشته باشید...» دغدغه همیشه محقق بوده است.

به راستی، اگر بنا باشد برای یک گروه مسیحی یا اصلا غیر مسلمان از عاشورا و نهضت حسینی بگویید کدام صحنه را بازگو خواهید کرد؟ از چه ادبیاتی استفاده خواهید کرد؟ مورد کاوی؟ تراژدی؟ درام؟ فاجعه تاریخی؟ اتفاق؟ جغرافیا؟

اصلا در دانشگاه هاروارد از امام حسین علیه السلام چه می‌شود (و باید) گفت؟ برای تقریری فراگیر از عاشورا از چه گفتمانی باید (و یا نباید) استفاده کرد؟

پیامی با نگاهی فرادینی و با توجه به الگوی قلب و اندیشه‌ای که تنها از حضرت حسین، نامی بیش نشنیده، تقدیم نگاهتان:

(تولید، ترجمه، توزیع و هرگونه حرکتی از این جنس در فضای نشر و پیش‌تر از آن، پاسخ به سوالات فوق و نیز نقد متن حاضر را هماره مشتاقیم!)
پست مرتبط: دعوتی برای اندیشه: امام حسین علیه‌السلام از کربلا تا هاروارد

درباره شخصیتی می‌خواهم صحبت کنم که از نداشته‌هایش، همه‌ی داشته‌های ما را سیراب کرده و می‌کند.

کسی که با هیچ، همه چیز ساخت و حتی با عطش خود، کام تشنه‌ی دانایی ما را سیراب کرد. کسی که هزار سال پیش به فکر امروز ما بود و حتی زمانی که ما به یاد امروز خود نبوده و نیستیم، غم فردای ما را نیز داشت.

امروز می‌خواهم با شما درباره بزرگ‌مرد ناشناخته‌ای صحبت کنم که حاضر شد به پای این اندیشه متعالی، هر نوع سختی و محنتی را به جان بخرد و از بذل جان و مال و آبرویش هم دریغ نکند. کسی که برای دریافت پیامش، ضرورتی به عنوان دین و باورهای آیینی مثل اسلام هم مطرح نیست، آنچنان که خود او در واپسین لحظاتش این مطلب را گوشزد می‌کند، اگر دین ندارید هم می‌توانید مخاطب این پیام باشید، آزاد مردان جهان با کلام او آشنایند. این مطلب را از یکی مثل گاندی هندی باید پرسید که دستگاه فکری‌اش را با حسین‌بن‌علی پایه‌ریزی می‌کند و کشورش را از دست استعمار دشمن نجات می دهد.

درس‌های زندگانی بلند او فرازمانی و فرامکانی است، و این است که مدرسه کربلایش را که بخاطر صبغه تاریخی و جغرافیاییش می‌رود محدود در زمان و مکان شود و غبار کهنگی و قومیت به خود بگیرد، آزاد از هر نوع قید زمان و مکانی کرده است. همه می‌توانند مهمان این سفره باشند، دعوت او منحصر در یک قوم یا مکتب خاص نیست. در مدرسه ی او همه نوع شاگردی را می‌توان مشاهده کرد، از کودک یک‌روزه تا پیرمرد کهن‌سال نود ساله، از زن تا مرد، از حجاز و عراق تا ایران و حتی افریقا، از مسلمان تا تازه‌دامادی مسیحی!

این مکتب چه مکتبی است که تلمیذهای مدرسه‌اش را اینطور بلندهمت، آزاده و ظلم‌ستیز تربیت کرده است؟ این حسین کیست که هر کس با او همراه شد بر تمام موانع و مشکلات غلبه کرد؟ این چه روح بزرگیست؟ تنش زیر سم اسبان و سرش بر روی نیزه می‌رود اما با مقاومتش، فریادش را در همه آفاق عالم می‌پراکند؟

کسی دست خالی از کنار او برنگشته است، تاریخ حسین را بخوانید تا بر این مدعا صحه بگذارید. حتی در گودال قتلگاهش نیز کسی را دست خالی برنگرداند! از دست بی‌انگشت و انگشترش سوال کنید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۴۰
سید علی اصغر علوی


گفت: ما کجا و عباس سلام‌الله‌علیه کجا؟!

گفتم: حتی اگر سیب‌زمینی هم باشی می‌توانی نقش‌آفرینی کنی!، البته اگر جایگاهت را خوب بشناسی:

«من که در هیات تو سیب‌زمینی هستم

کاش در قیمه تو سیب زمینی باشم!»

قیمه امام حسین

 

همان اندازه که می‌توانی، خاصیت داشته باش!

موثر بودن انسان‌ها به اندازه شناختشان از جایگاه‌ها و ظرفیت‌هایشان است.

در کربلا ولی «...وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُودِ» الگوساز است...

(از «جای خالی عباس» (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله علیه))

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۲۶
سید علی اصغر علوی