امام حسین کجای تولید علم قرار دارد؟
جایگاه یک مقوله و نسبتش با بقیه عناصر پیرامونی باید مشخص باشد؛ عنایت به این که در چه سطحی با یکدیگر ارتباط دارند؟ به تعبیر علمای منطق حتی نسبت اربعه شان باید دیده شود.
در نسبت امام حسین و علم و یا به تعبیری نسبت نهضت حسینی و نهضت تولید علم چگونه است؟ اصلا در این میان، عاشورا چگونه باید دیده شود؟ به عنوان یک تاریخ که در قسمتی از سال 61 هجری در قطعه ای از زمین به نام کربلا اتفاق افتاد؟ یا این همان اشتباهی است که برخی مورخان در ماجرای کربلا دچار شده اند و در حصار تاریخ به کربلا نگریسته اند؟ و یا باید آن را فراتر از تاریخ و جغرافی دید؟ ملکوت کربلا که به عنوان روحی برای کالبد تاریخی آن بوده و عملا همان عامل ماندگاری و جاودانگی این نهضت بوده است در کجا باید دیده شود؟ اصلا قبل از آن، جایگاه عاشورا در معارف دین کجاست؟ و سوالی دیگر: ما در عاشورا با این مسأله به دنبال چه هستیم؟ به دنبال نظریات جدید و حرف تازه؟ به دنبال تأیید نظریات قدیمی دیگران؟ یا چیزی شبیه ضمانت اجرا؟ یا ...؟ جایگاه انگیزه ها و عاطفه ها در کنار منطق عاشورا کجاست؟
شاید در ادامه سوالات بشود به این هم پرداخت
که انقلاب اسلامی چگونه به ظهور حضرت صاحب الزمان می رسد و
زمینه ساز آن است؟
یاحق.