در هوای کرسیهای آزاد اندیشی و احیای سنت مبارک نقد: رستاخیز
متن زیر نقد یکی از دوستان خوبمان درباره مطلب«تذکاری برای رستاخیز» است که ابهامات و سوالاتی طرح شده است که به نظر بیان آن برای دیگر اندیشه های دغدغهمند مفید مینماید و نیز پاسخ به آن...
نقد بر نقد «تذکاری برای رستاخیز»:
با سلام خدمت برادر ارجمند جناب آسید علی اصغر؛
متن حضرتعالی را خواندم و البته این متن تقریبا همان هایی بود که در گفتگوی مختصری که با هم داشتیم بیان شده بود.
جدای از اینکه بنده حرفهای شما را پذیرفتم یا خیر؟ ، بنده بسیار خوشحالم که این گفتگو بین ما شکل می گیرد و اینگونه به نظرم می آید که پرداختن ما به این مطلب اگر برای هیچ کس فایده ای نداشته باشد، برای خودمان که می خواهیم انشاءالله سال ها در زمینه معرفی معارف نورانی قرآن و اهل بیت(ع) کار کنیم و قاعدتا برای این معرفی ناچار به آشنایی با ابزار هنر هستیم، مفید خواهد بود.
تذکر: امیدوارم اگر در جایی مجبور شدم نکته تخصصی را مطرح کنم رجم به"اظهار فضل" نشوم! و پیشاپیش از پرانتزهای زیاد متن!!! معذرت می خواهم و امیدوارم بتوانیم پرانتزها را کم کنیم!
ابتدا تلاش می کنم که نکاتی را راجع به فرمایش حضرتعالی بیان کنم:
1. فرمودید " عاشورا به اندازه کافی برای خودش جذابیت دارد و جدای از این حقیقت، اصلا هیچ جذابیتی به اندازه واقعیت نیست" ، برادر بزرگوار می شود بفرمایید که کدامیک از معارف ما هست که برای خودش جذابیت نداشته باشد؟ مگر جز این است که قرآن کریم و داستان های قرآنی که بعضا قرآن به آنها " احسن القصص" می گوید در اوج جذابیت و زیبایی بیان گردیده اند؟ اگر اینگونه است دیگر کلا چه نیازی به بیان هنرمندانه این داستان؟ چه نیازی است که فیلم حضرت یوسف(ع) بسازیم؟ لازم است اینجا بگویم که"تاریخ" با "داستان تاریخی" متفاوت است و اصولا داستان های تاریخی به این علت شکل گرفته اند که واقعیت های فوق العاده جذاب تاریخ را به گونه ای ملموس و همه جانبه پی چشم مخاطب قرار دهند. اصولا کارکرد هنر اینجاست که معارفی که حول قوه عاقله انسانها دور می زند را بیاورد در مرحله قوه حس مخاطب و آن معارف را به او القا کند، چرا که بیشتر انسان ها قوه " حس و خیال " خود با پیرامون ارتباط برقرار می کنند. ( هرچند که در ادامه نوشته شما هم به کارکرد هنر اذعان کرده بودید، بیان این نکته لازم بود، چرا که گاهی اوقات اذعان های ما واقعی نیستند و ناچار به پذیرش برخی مطالب شده ایم. )
2. فرمودید" برای معرفی عاشورا نیازی به صحنه های هالیوودی نیست، چرا که در متن ماجرا روح حماسه به قدر کافی موج میزند." شرمنده، ولی من متوجه نشدم که منظورتان از صحنه های هالیوودی چیست؟ آیا اینکه سینمای هالیوود در ارائه فیلم ها از جلوه های ویژه با سطح بسیار بالا استفاده می کند مشکلی دارد؟ یا اگر ما بتوانیم فیلم حضرت سلیمان (ع) را با جلوه های ویژه بالا و هم سطح جهانی بسازیم بد است؟ خوب است که اگر ما می خواهیم به چیزی اشکال بگیریم معلوم باشد که چیست؟ اگر ما بتوانیم با جلوه های ویژه میدانی صحنه های مبارزه در میدان عاشورا را به گونه ای به تصویر بکشیم که مخاطب ما هول و هراس میدان را به درستی درک کند و عظمت حماسه در نظرش مجسم شود، ایرادی دارد؟ من که فیلم را ندیده ام و آن صحنه ای که شما فرمودید را هم ندیده ام و امیدوارم که شما فیلم اصلاح شده را دیده باشید و یا لا اقل با منبع موثقی این را نقل کنید (که ظاهرا تمام دعوای هالیوودی بودن فیلم از همین جاست ( صحنه ای که می گویید شبیه گلادیاتور است و البته ظاهرا جناب استاد سنگری اصلا چنین برداشتی از این صحنه نداشتند) و از نظر بنده اگر بتوانیم هم سطح هالیوود فیلم معارفی بسازیم واقعا به دنیا خدمت کرده ایم، زیرا مخاطب جهانی و حتی ایرانی فیلم یوسف پیامبر (ص) ما را وقتی کنار lost می بیند اصلا اعتنایی به آن نخواهد کرد.)
3. ولی جدای از اینکه این صحنه واقعا بد است یا خیر، به سادگی یک برچسب هالیوودی بودن زدن به یک فیلم به گونه ای که طرف مقابل دیگر هرچه استدلال بیاورد نتواند اشکال را رفع کند، کار اخلاقی ای نیست و نباید به خاطر یک صحنه ای که حالا به نظر یک نفر هالیوودی رسیده است، کل فیلم را چنین رجم کرد.
4. مطلب بعدی اینست که خدمتتان عرض کنم که بسیاری از صفات بشری و رفتار بشری ممکن است در ظاهر یکسان تلقی شوند هرچند که با هم تفاوت های جدی داشته باشند، مثلا همین شجاعت و تهوری که می گویید، ممکن است در ظاهر یک حرکت فرمانده دفاع مقدس ما در میدان نبرد تهور شناخته شود ( نمونه اش را در حرکات شهید جاویدی در کتاب "تپه جاویدی و راز اشلو" می توانید ببینید) اما به قول خودتان یک تاکتیک است برای افزایش روحیه نیروهای خودی. لذا نمی توان وقتی شما با این نگاه بدبینانه به سراغ فیلم رفته اید، برداشت تهور از آن حرکت یار امام را هم درست تلقی نموده باشید. ضمن اینکه این اشکال، اشکال جدی ای نیست ( با عرض معذرت بسیار ) و در یک فیلم 3 ساعته چنین اشکالی حتما قابل بخشش است.
5. فرموده اید که "دستکاری شده است" ، برادر ارجمند! دستکاری یعنی اینکه واقعیتی وارونه نشان داده شود، حال آنکه این مطلب که یک یار امام چگونه به میدان رفته است اصلا نکته ای نیست که در کتب تاریخی آمده باشد، بنده به قدر خودم مقاتل را بررسی کرده ام، در مورد بسیاری از شهدای کربلا اطلاعات فوق العاده کمی در کتب موجود است، حال اگر یک نویسنده حرکت رو به میدان یک یار را اینگونه دیده باشد چه جای ملامت! به قول آقای سرشار: " هرکس می تواند، اثبات کند که اینگونه نبوده!! " اینگونه نقدهای شما گاهی انسان را به این فکر می اندازد که نکند ایشان هم مثل خیلی های دیگر که بدون آشنایی با یک مقوله آن را نقد می کنند، دارد نقد می کند؟
6. فرمودید: " عدهای تاکید دارند که بعد از حذف 45 دقیقه از فیلم مشکلاتش رفع شده و این حساسیت ها بی مورد است، اما انصاف آن است که آنچه از صحنه های فیلم بیرون آمده و ما بر مبنای آن قضاوت خواهیم کرد و در تیزرهای رسانهای در تلویزیون هم پخش میشود باز شاهد وقایعی هستیم که با اصل تاریخ عاشورا در تعارض است و نگرش غلطی به مخاطب از کربلا خواهد داد، «تصویر»هایی که «تحلیل»های اشتباهی را القا خواهد کرد که این مختصر مجال تفصیل آنها نیست، مانند حضور کوههایی در کربلا، دویدن با چشمان بسته یکی از اصحاب امام به قلب دشمن و... آیا اینها تحریف عاشورا نیست؟ " ای کاش مجال بود و شما به تفصیل می فرمودید که منظورتان از تصویرها و تحلیل ها کدام بخش است؟ در مورد کوه باید عرض کنم که اطراف کربلا تپه هایی بوده و اصلا این جزو روضه های مشهور استاد پناهیان است که عده ای در پشت تپه های کربلا داشتند برای امام دعا می کردند! حال آنکه اگر هم نبود مهم نبود!! برادر ، شما به بحث تحریف درست نگاه نمی کنید. تحریف عاشورایی که شهید مطهری می گوید و آقا روی آن حرف دارند اصلا این نیست که نزدیک قتلگاه کوه بود یا نبود! چه آنکه اگر باشد چه می شود؟ اگر نباشد چه می شود؟ اصلا چه تأثیری در شناخت کربلا دارد؟ به فرض هم که تأثیر دارد، آقای کارگردان کجا ادعا کرده که می خواهد مقتل خوانی کند؟ ادعای کارگردان اینست که فیلم ساخته است و فیلم باید با امهات تاریخ تضاد نداشته باشد، همین! ( در پایان این نکته با عرض معذرت عرض می کنم همین که شما جز همین 2 نکته ای که مدام بیان کرده اید، چیزی نگفته اید و به گردن مجال و .... انداخته اید، نشان می دهد که شما فیلم را ندیده اید و آنی هم که احتمالا دیده، نکته دیگری به ذهنش نرسیده که بتواند برایش گریبان چاک کند و کفن پوش هیئتی ها را به خیابان بریزد! )
7. از شنیدن این جمله خیلی خوشحال شدم: " این جزو اصول اولیه نویسندگی تاریخی است که لااقل این شخصیت به اصل ماجرا نباید لطمه ای بزند." امیدوارم باقی اصول را هم نگاهی بیندازید.
8. " در فیلمی که میخواهد امام حسین را به عالم معرفی کند باید روی همه شخصیتهایش حرف داشته باشد حتی اگر شخصیتی دور از قصه باشد."ببخشید چه کسی این جمله را گفته؟ کدام اصل نوشتن داستان و فیلم سازی به این جمله اشاره دارد؟ من نمی دانم، شما بگویید!
9. " واقعا ضرورتی برای برجسته کردن این صحنه های حداقل خلاف مشهور چیست؟ آن هم با این پرداخت؟ دعوا سر محکمات عاشوراست." ضرورت اینجا، "ساختن فیلم" است اولا که نویسنده حق دارد از روایت های کاملا غیر مشهور هم استفاده کند. ثانیا؛ آیا این واقعا محکمات عاشوراست؟ آیا واقعا دعوا سر محکمات است؟ آیا این که بکیر بن حر چه کرده و آیا بوده یا نبوده جزو محکمات است؟ شاید مرا رجم به تسامح کنید ولی واقعا این موارد را جزو محکمات نمی دانم و اتفاقا مخاطب ناآشنا با عاشورا هم اینها را جزو محکمات نمی داند . راستی اینکه گفتید " با این پرداخت؟ " مگه فیلم رو دیدیدن؟!! ضمنا اینکه " بکیر بن حر رستاخیز" در متن واقعه است به دلیل زاویه دید کارگردان است که او را شخصیت محوری فیلمش کرده است، کما اینکه"قطام" فیلم امام علی (ع) شخصیت محوری است هرچند اصلا در تاریخ نقش محوری ندارد. زاویه دید آقای میرباقری از زاویه قطام بوده لذا قطام محوری شده.
10. " سخن از تایید کارشناسان و یا حمایت برخی بزرگان است که بسیاری از آنها تاکنون تکذیب شده است." ببخشید کدامیک تکذیب شده؟ من نمی دانم، شما بگویید!! راستی شما فیلمنامه را خوانده اید که اینقدر مطمئن می گویید هیچ کارشناسی آن را تأیید نمی کند؟ استاد سنگری می گفت که فیلم اشکالات جزیی دارد ولی روی هم رفته اثر قابل دفاعی است، ظاهرا این کارشناس ( اگر قبول داشته باشید) تأیید می کند ، منبری های ساده هم اگر بفهمند که نیامده اند کلاس مقتل و آمده اند فیلم ببینند مطمئن باشید تأیید می کنند. البته آنهایی که فیلم را ببینند !!!
11. " چرا باید روز عید فطر برای اکران انتخاب شود؟" نمی دانم!! البته شاید دوستانی خیلی علاقه دارند که دولت محترم و وزیر محترم را خیلی زود از دایره نظام خارج کنند و از همین الآن آنها را حقوق بگیر اجانب و دشمن ولایت معرفی کنند، کما اینکه این حرف ها در گذشته هم اتفاق افتاده. و لازم است دوستان به شهادت یک فرد نسبتا کارشناس به نام آقای سید علی خامنه ای توجه کنند که گواهی دادند که رئیس جمهور محترم و اعضای دولت به شدت علاقه مند به مبانی نظام و انقلاب هستند و به آن باور دارند، حال اگر انتقادی هم دارید به گونه ای که مسئولین را منافق نشان ندهید بفرمایید!
12. " اگر فیلم محل مناقشه هست چرا پیش از بحث نخبگانی در پخش آن عجله میکنید؟!" به نظر شما حدود دو سال توقف اکران زمان کمی است؟ به نظر شما حدود 2 سال که تلاش شده تا مشکلات فیلم رفع شود و 45 دقیقه از فیلم 3 ساعته حذف شود زمان کمی است؟ چه کسی عجله کرده ؟ آیا سرمایه گذار فیلم نباید نگران بیش از 2 سال خواب سرمایه اش باشد؟ واقعا این گونه حرف زدن از یک فعال فرهنگی و آشنا به رسانه بعید است!
13. " نباید توقع داشت به بهانه کار مدید و زمان بر و یا هزینه های زیاد و میلیاردی و حضور احتمالی کارشناسانی -که جدا محل تردید است- دست از نقد منصفانه برداشت. " هیچ حرفی ندارم و ای کاش این حرف را نمی زدید! برادر محترم! آیا واقعا برخوردی که شما در همین متن با این اثر کردید منصفانه بود؟ آیا از بایسته های نقد منصفانه آگاهی نسبت به کاری که صورت گرفته نیست؟ آیا رهبری خطاب به نقادان هسته ای نفرمودند: " بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبی ندارد، انتقاد لازم است و کمککننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسانتر از عملکردن است. عیبهای طرف مقابل را در آن عرصهای که قرار دارد، ما راحت میبینیم، درحالیکه خطرات او، دشواریهای او، نگرانیهای او، مشکلات او را انسان نمیبیند. مثل این است که شما کنار یک استخری ایستادهاید، دارید تماشا میکنید؛ یکنفر هم رفته است روی ارتفاع، از دهمتری میخواهد شیرجه بزند. خب، شیرجه میزند، شما که اینجا کنار استخر ایستادهاید، میگویید هان! این پایش خم شد، زانویش خم شد؛ این یک اشکال. بله، این اشکال است امّا شما زحمت بکشید از این دایو بروید بالا، سرِ آن دهمتری به آب یک نگاهی بکنید، آنوقت قضاوت بکنید!انتقادکردن آسان است. [البتّه] این حرف من مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضی از عیوبی را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا] خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگری. البتّه بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یکجاهایی در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم."
در خاتمه لازم است به نکته ای که خیلی سطحی فرمودید اشاره بهتری داشته باشیم: تا زمانی که ما ( حزب الله ) به بهانه های واهی و اغلب موارد به دلیل بی سوادی اینگونه با فیلم ها و سینما برخورد کنیم، مطمئن باشید وضع سینمایمان بهتر از اینی که هست نمی شود. کارگردان ها می بینند که راحت تر است که در مورد عشق مثلثی و مربعی و ازدواج سفید و خیانت فیلم بسازند تا امام حسین(ع)! آنها متوجه این معنا می شوند که دوستانی که ایام محسنیه برگزار می کنند و تا نه ربیع ( هم زمان با آغاز هفته برائت!) سیاه از تن بیرون نمی کنند، اصلا کاری به کاری شمعدونی و ساختمان پزشکان و سعادت آباد و ... ندارند و فقط زمانی که کسی به امام حسین (ع) نزدیک شود جلو سینما شکوفه تهران توسط خانم ها دست به قمه زنی خواهند زد! پس ما را به خیر و هیئتی ها را به سلامت! وقتی ما با فیلمی که به کمک مؤسسه آقای سیستانی ساخته شده اینگونه برخورد می کنیم، باید همچنان شاهد باشیم که مراجع محترم تنها دغدغه شان ساخت مسجد برای 10 نفر شیعه در مناطق هزاران نفری اهل سنت باشیم و تنها این راه را راه پیشبرد اسلام بدانند!!اصلا مراجع را چه کار به سینما و فیلم و ... ؟ مرجع خوب آنیست که بنشیند و استفتائاتش را جواب دهد. اینکه آقای خامنه ای هم با کارگردان ها و نویسندگان و شاعران جلسه می گذارند، چه عرض کنیم! شاید جزو ضعف های ایشان است! اصلا مرجع را چه به نگاه جهانی؟!
امیدوارم اگر در متن اشکالاتی ، پرانتز در پرانتزی! و یا خدای ناکرده و سهوا توهینی صورت گرفته حقیر را ببخشید و این بحث را به عنوان یک بحث طلبگی بدانید. والسلام
***************************************
نقد بر نقد بر نقد «تذکاری برای رستاخیز»
سلام و نور و سپاس
توجه و دغدغه شما را به وادی هنر و عنایت و حمایت و دلجویی از اهالی غریب هنر میپیذیرم. این حمایتها و پیگیریها برای نگارنده ای که گاهی توفیق ارتکاب شعر و نثر ادبی داشته و به لطف حق سر سوزن ذوقی داشته هم دلگرم کننده و مایه خورسندی است...
از استاد بزرگوارمان جناب دکتر سنگری تعبیری در نظرم آمد در شب شعر عاشورای شیراز به فراخور یک بحث تخصصی به نام «زبان حال» و «زبان قال» که در پاسخ سیل سوالهای شعرای جوان و نکات اساتید فرمودند: «کاش این گونه مباحث زودتر از این شروع میشد.» در این موضوع هم باید مبانی را بررسی کرد و به ساحت نقد کشاند. بنده از این پویه مدقانه شما تشکر میکنم. کاش فرصت میشد که تک تک مباحث را از مبادی و مبانی بحث گفتگو میکردیم و اصلا ما به این فضا به شدت نیازمندیم ولی حسب لطف شما چند نکته ای را تقدیم میکنیم:
سخن از هنر انقلاب و حدود و ثغور آن و... هرچه باشد به تعبیر حضرت روح الله باید صیقل دهنده اسلام ناب باشد و رسالت جلا دادن را از این هنر باید متوقع بود. در این میان، تکنولوژی هالیوود در اختیار چیست؟ برای القای هنرمندانه مفاهیمی که ولو در تاریخ نباشد؟ آیا این ابزار برای موضوع حساس و دقیقی که ریشه در سرنوشت این ملت دارد به نام عاشورا، حرفی برای گفتن دارد؟ این که با روایات منافی است! اصلا فرق قهرمانهای ما با قهرمانهای آنها در چیست؟ تصویری که در هالیوود به عنوان ارزش برای فرماندهان و جنگ آوران ساخته و پرداخته میشود با تصویری که ما باید بسازیم و برای ما ارزش است فرسنگها فاصله دارد. جدای از نبودن اصل داستان «دویدن مبارزی با چشم بسته به سمت دشمن» (البته ما فیلم را ندیدیم اما این تصویر را در کلیپها و تیزرهای تبلیغی معرفی این اثر دیدیم!) این تصویر القای چه ارزشی از عاشورا را برای مخاطب به ارمغان می آورد؟ آیا این حرکت باعث به هم زدن معادلات ذهنی مخاطب و تحریف در عاشورا نمیشود؟ این تصویر باعث بدبینی مخاطب به مابقی معارف عاشورایی نمیشود؟ اصحاب را به «انا علی نیاتنا و بصائرنا» باید شناخت. این ادراک از این نوع تصاویر قابل برداشت است؟ خلاصه سخن آیا وسیله، هدف را توجیه میکند و آیا برای جذب مخاطب به هر قیمتی باید جذب کرد؟ امروز جای خالی مباحث هنری و نگاه های آسید مرتضای آوینی بهتر احساس میشود و پیشتر از آن به مباحث نظری بزرگانی مانند استاد مطهری.
به نظر نگارنده اگر در عاشورا کار نشود جز با اعمال این دقت ها، بهتر است تا این که ما ساحت ذهن مخاطب را به این آموزه ها بدبین کنیم. به رفقا همیشه تذکر میدهم مفاهیم مقدس را زخمی نکنید! یا کار نکنید و یا کاری متقن و محکم کار کنید. البته توقع ما در اینجا خیلی هم زیاد نبود. مراجعه به چند کارشناس و یا اصلا چند مستمع اهل روضه! برای همین اگر کارگردان ها در مورد عشق مثلثی و مربعی و ازدواج سفید و خیانت فیلم بسازند و وارد قلب تپنده عاشورا و آلودن آن به تحریف نشده اند بهتر است تا بخواهند ادراک ناقصی از امام حسین بیافرینند و حق هم همین است که لااقل اجازه ورود هرکسی به این حریم پاک داده نشود. ماجرای حمایت مراجع را هم تا جایی که پیگیری کردیم جز تکذیبیه چیزی دستگیرمان نشد... و نیز کارشناسان این اثر را اطلاعی ندارم. اگر جنابعالی اطلاع بهروز و دقیقی دارید ما را در جریان بگذارید.
البته این که ما کاری به کاری شمعدونی و ساختمان پزشکان و سعادت آباد و ... نداریم را به عنوان ضعف اهالی جبهه فرهنگی انقلاب میتوان پذیرفت. این که فقط زمانی که کسی به امام حسین (ع) نزدیک شود جلو سینما شکوفه تهران توسط خانم ها دست به قمه زنی خواهند زد را هم قبول نداریم ولی احساس میکنیم در این مساله باید صیانت بیشتری داشت چرا که اینجا تصویری از عاشورا برای نسلهایی خلق خواهد شد که اگر مراقبت نشود دیگر توان ایستادگی و مقابله با امثال شمعدونی و ... از این ملت گرفته خواهد شد.
البته مجددا در مقام نقد، شخص نگارنده تلاشهایی در حوزه عاشورا و برداشتهای هنری از آن داشته و سعی کرده روی همین مبانی به خلق اثر بپردازد. او صرفا تماشاچی نبوده و گاهی «هم رفته است روی ارتفاع، از دهمتری میخواهد شیرجه بزند. خب، شیرجه میزند» و در این وادی بی گدار به آب نزده است! بلکه روی دایو هم رفته و از 10 متری به آب هم نگاهی کرده است! فلذا اگر سخنی ارائه میکند سعی در جامه عمل پوشاندن آن داشته است. سخن دیگر هم که چند بار تذکر دادید و به جاست بحث دیدن فیلم است ولی ما از روی همان کلیپ معروف و تیزر تبلیغی قضاوت کردیم و این تنها راه نقد منصفانه بود...
در مواردی باید به تفصیل سخن گفت ولی مجال نیست مثل همین ماجرای به ظاهر ساده کوهستانی بودن کربلا. بله! کربلا فراز و نشیب داشته، تپه ماهور داشته ولی کوه نداشته. دوست دارم کربلا را همان طور که هست ببینم و لو اکنون ندانم چه فرقی در تحلیل من خواهد داشت، چرا که معارفی از آن را آیندگان با همین عناصر خواهند داشت. کربلا را باید بدون اندک تغییری به آینده سپرد تا فرصت اندیشه را بدون اندک غباری برای فرداها مهیا کرد... اگر کربلا کوهستان نداشت و خاک بود. آن وقت این روضه را بیشتر اشک خواهیم ریخت که اگر آنجا سنگ نبود پس ماجرای آن سنگهای بر پیشانی چه بوده؟ که گفتند آنها سنگهای مخصوصی بوده که از کوفه آورده بودند و در جواله (سنگ اندازها) گذاشته میشد.(مرحوم عندلیب در این موضوع بحثی در مقتل ثارالله دارند) اگر آنجا کوه داشت چرا حضرت لابلای شیار کوه که مو قعیت برتر بود نرفتند؟ آنچنان که در منزلگاه ذوحسم موضع گرفتند؟ آیا این سوالات و ابهامات مهم نیست؟ آیا مخاطب فیلم به این خطای برداشت و خطای در شناخت امام نخواهد رسید؟ آیا امثال این جزییات را ولو با این دقت نشناسیم نباید تعبدا از تغییر دور داشت و نسبت به آن غیرت ورزید؟ ما فیلم را ندیدیم ولی بعد از این هروقت سخن از صحرای کربلا میشود مردم اولین تبلیغ رستاخیز را با پس زمینه کوهستان خواهند شناخت! آنچنان که مختار و شمر و... را با همین فیلمها در ذهن داریم... بیش از اینها باید مراقب بود والا ما هم دوست داریم امام حسین مان را عالم بشناسد اما کدام امام حسین را؟
سید علیاصغر علوی