گراهایی برای بحث جمعیت و نسل با نگاهی گذرا به حماسه عاشورا
مجموعه مروری مختصر از
اشارات عاشورایی برای بحث جمعیت و نسل
اول: توجه به امر ازدواج با نگاه تربیت نسل و ایجاد پشتیبان نیروی انسانی برای امام عصر
مصداق بارز این امر، داستان ازدواج امام علی با ام البنین است: تا رهاورد ازدواج، فرزندی بشود که یاور و پشتیبان امامش در کربلا باشد؛ چه ازدواج متعالیی!
دوم: در مقتل حضرت علی اکبر با دو نفرین مواجهیم. نفرینی که امام بر بالین فرزند میکند:
ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَمَاتَ فَجَاءَ الْحُسَیْنُ ع حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَاءُ.( اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 114)
اما نفرین دوم که به آن کمتر عنایت شده، پیش از شهادت علی اکبر و در حین اعزام او به میدان است. نفرین امام در حق عمر سعد که ترجمانی از سوره کوثر است و تقابل نگاه "کوثر" و "ابتر" را در دو سمت جریان میتوان دید: خدا نسلت را قطع کند چنان که تو تصمیم بر نسل کشی گرفته ای...
فَلَمَّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَیْتِهِ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع وَ کَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِی الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ثُمَ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى ع عَیْنَهُ وَ بَکَى ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ ص وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ فَصَاحَ وَ قَالَ یَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَکَ کَمَا قَطَعْتَ رَحِمِی فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِیداً وَ قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِیهِ وَ قَالَ یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ فَبَکَى الْحُسَیْنُ ع وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَدا...( اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 113)
سوم: توجه به اثر جریانساز فرهنگی نسل بخصوص دقت و عنایت ویژه در نامگذاری برای جریان سازی علیه حرکت دشمن:
خدا هزار فرزند هم بدهد نام همه را علی میگذاریم؛ در زمانی که جو غالب مخالف با اسم و رسم حضرت است و حتی سب نام علی است؛ این یک مبارزه عملی و اقدام کاملا جهادی است. تا بسامد و تکرار نام علی در خانواده و در جامعه ایجاد یک موج فرهنگی کند: از «علی» اکبر تا «علی» اصغر؛ تا آنجا که توجه دشمنی چون ابن زیاد را هم به خود جلب کرد:
«نظر عبید اللّه بن زیاد الى علی بن الحسین، فقال له: ما اسمک؟ قال: أنا علی بن الحسین! قال: أو لم یقتل اللّه علیّ بن الحسین! فسکت.فقال له ابن زیاد: مالک لا تتکلّم؟! قال: قد کان لی اخ یقال له أیضا: علیّ، فقتله الناس!»( وقعة الطف، ص: 263) [آنگاه ابن زیاد] به علىّ بن الحسین نگاه کرد و گفت: اسمت چیست؟
فرمود: من علىّ بن الحسین هستم! گفت: مگر نه این است که خداى على بن الحسین را کشته است؟! [امام سجاد علیه السّلام] سکوت کرد.
ابن زیاد گفت: چه شده؟! چرا سخن نمىگویى؟! [حضرت سجاد علیه السّلام] فرمود: برادرى داشتم که او هم علىّ خوانده مىشد، و مردم او را کشتند!
(نیز برای بحث اثر فرهنگی نامگذاری ببینید: داستان «باب الثعبان» که با نگاه فرهنگی معاویه برای مقابله با فرهنگ علوی و معجزه آشکار حضرت در مسجد کوفه و برای حذف آن گفتمان، «باب الفیل» شد.)
چهارم: بحث دیگری که شاید بتوان گفت مبنا و زیرساختی برای بحث جمعیت و نسل است و عملا پنجرهای به مباحث تربیتی است "مدیریت خانواده" میباشد که بنمایه فرهنگ عاشورایی است.
تاکنون صرفا با سوز و گداز این تعبیر را از مقاتل شنیدیم: "امام به همراه خانوادهاش به کربلا آمد"، اما چرا امام حسین خانوادهاش را با خود همراه کرد؟
اصلا چرا همه ائمه باید از یک خانواده باشند؟ ظاهرا از پدر و مادری معصوم و خانوادهای نورانی زمینه و بستر بهتری برای این اتفاق مبارک و امتداد امامت فراهم است: آغاز دریچهای برای ورود به بحث خانواده در کلیدواژه "اهل بیت"
v در زیارات بر روی این مفهوم تکیه میکنیم، شهادت میدهیم بر پاکی امام و این که از یک دامن پاک تربیت شده بود، نتیجه این تبار پاک هم پاکی و سلامت زمین مبارکشان شد: «أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ طَهُرْتَ- وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِهَا وَ طَهُرَ حَرَمُک»( کامل الزیارات، النص، ص: 235)
آری انسان سالمی که در خانواده سالمی تربیت شده محیط را هم تحت تأثیر قرار میدهد و پدیدههای پیرامونی را هم سالمسازی میکند.
v سرآغاز زیارت عاشورا سلام بر جزء جزء خانواده و سلاله امام حسین است، شناسنامهای در قالب زیارتنامه:« السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیَرَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین» این است عقبه نورانی بزرگ عاشورا آفرین، حضرت حسین علیهالسلام.
v در سمت مقابل، در زیارت عاشورا هم سخن از تبار و دودمان است نه یک شخص. این خانوادهها هستند که ایفاگر این نقش تربیتی(مثبت یا منفی) هستند: خاندان و آلزیاد و آلمروان:« فَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَة... آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة » این جا نیز ردپای نقش خانواده قابل توجه است. بررسی مجدد قاتلان امام و اشقیای صحنه کربلا از این دریچه مهم مینماید: بررسی فضای تربیتی خانوادگی آنها و نیز بحث محیط رشد آنها ظرفیتهای جدیدی برای پژوهش ایجاد میکند.(فتأمل!)
v امام در سخن معروف خود پس از جمله معروف « هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ » به سرفصل مهمی اشاره میکند: این خانواده و تربیت عاشورایی حسین است که به او این احساس عاشوایی و انقلابی را هدیه داده است، حسین هر چه دارد از تربیت خانوادگی و دامنهای پاک است و در سمت مقابل یک ناپاک فرزند یک ناپاک:" اى عصرها و نسلها! بهوش که این فرومایه و فرزند فرومایه، اینک مرا میان دو راه و دو انتخاب قرار داده است: بر سر دو راهى ذلّت پذیرى و تسلیم خفّتبار در برابر فرومایگان و بیدادگران حاکم، و یا مرگ پر افتخار و با عزّت و سرفرازى! و چقدر دور است از ما که ذلّت و خوارى را برگزینیم. خدا و پیامبر او و ایمانآوردگان و روشنفکران و دامانهاى پاک و رگ و ریشههاى پاکیزه و مغزهاى روشن اندیش و غیرتمند و جانهاى ستم ستیز و با شرافت نمىپذیرند که ما فرمانبردارى فرومایگان و استبدادگران پست و رذالت پیشه را بر شهادتگاه رادمردان و آزادمنشان مقدّم بداریم.از این رو بهوش باشید که من با همین خاندان و با این یاران اندک و با وجود پشت به حقّ و عدالت نمودن پیمانشکنان، راه خویش را برگزیده و براى دفاع از حق آمادهام.( در سوگ امیر آزادى ( ترجمه مثیر الأحزان )، ص: 202) «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَى اللَّهُ ذَلِکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْکِرَامِ أَلَا وَ إِنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الْأُسْرَةِ مَعَ قِلَّةِ الْعَدَدِ وَ خِذْلَةِ النَّاصِر»(اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 97)
مادرم راضی نیست که منِ حسین تن به ذلت دهم، چه تعبیر عجیب و چه زاویه زیبایی برای تربیت!
v حتی در وصف قصه انتقام نیز سخن از کدام امام منتقم منصور است؟ «أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ..." کسی از همین خانواده: "مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه»
v عاشورا نقشآفرینی تمام خانواده حضرت حسین بود: از خواهرش، از همسرش، از دخترش...همه خانواده در این ماجرا دخیل بودند. کربلا قصه "خانواده حسین" بود نه "شخص حسین". حتی صدام نیز قصه این نقش ها را در کربلا میدانست. او نقشها را درک کرده بود که گفته بود: من از عاشورا درس گرفتم! فلذا آمنه صدر را هم که خواهر شهید صدر بود به شهادت رساند.
اینها همه و همه فضایی برای توجه به سرفصل خانواده در بحث تربیت است.برای پاسداری از این حریم به برکت عاشورا و برای تربیت نسلهایی عاشورایی به این معرفت از عاشورا سخت محتاجیم.
(با تشکر از اشاره برادربزرگوارحضرتحجتالاسلاموالمسلمین دکترسیدمنذرحکیم، مدیر کل پژوهش مجمع جهانی اهل بیت و عضو هیئت علمی معاونت بینالملل بعثه مقام معظم رهبری و پایهگذار گروه علمی تربیتی "فقه خانواده" در جامعة المصطفی العالمیة )