مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی

۴۴ مطلب با موضوع «درس‌گفتار‌هایی از مدیریت عاشورایی :: تشکیلات عاشورایی» ثبت شده است

...چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند، تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟!(توبه/122)

برگی از عاشورا

ابن ابو طالب گوید: حبیب هنگام رسیدن به حسین (ع) و دیدن شمار اندک یاران و فراوانى شمار دشمنان آن حضرت گفت: در این نزدیکى قبیله‏اى از بنى اسد هستند، اگر اجازه بدهید مى‏روم و آنان را به یارى تو دعوت مى‏کنم. شاید خداوند هدایتشان کند و به وسیله آنان بلیه را از تو بگرداند! امام حسین (ع) به وى اجازه فرمود. او به سوی قومش رفت و در دعوت قومش به آن ها گفت:شما خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را بشما میکنم. پس بیائید و امروز سخن مرا در باره نصرت حسین بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و آخرت نائل‏ شوید. من بخدا قسم می‌خورم احدى از شما با پسر پیامبر در راه خدا شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلى علیّین بهشت با حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله رفیق خواهد بود. با این نفس آتشین حبیب حدود 90نفر داوطلب پیوستن به سپاه امام شدند. (بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏۴۴، ص: ۳۸۷)

درنگی در عاشورا

عاشوراییان، امام‌شان را تمام دین‌شان می‌دانند و بر آن شهادت می‌دهند. بلیغ‌ترین شهادت را باید از حنجره علم‌دار این قافله یعنی حضرت ابالفضل العباس شنید در آینه رجزش در کنار علقمه، آن‌جا که دفاع از امام را همان دفاع از دین می‌داند: "إِنِّی أُحَامِی‏ أَبَداً عَنْ‏ دِینِی"؛ این‌جا حمایت از حسین حمایت از دین است و حمایت از دین در حمایت از حسین. در افق اهالی کربلا حسین همان دین مجسم است و همه شئون دین در او مجال بروز می‌یابد. چنان که شیخ اصحاب عاشورا –حبیب- نیز آن دم که از کوفه به کربلا می‌رسد و کنار امام نفسی تازه می‌کند، بلافاصله اذن می‌گیرد تا به دستور آیه نَفْر عمل کرده باشد و برای انذار قومش سفر کرده باشد. این‌جا تفقه در حسین نیز همان تفقه در دین است:(لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ: اَیْ لیتفقهوا فی الحسین)

حضرت حبیب یکی از باشکوه‌ترین مصادیق آیه‌ی مبارکه‌ی نَفْر است: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُون(توبه/122)

از "لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ" تا "وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ" را از مکتب عاشورا باید آموخت و اصحاب الحسین سابقون عمل به این آیه‌اند و حبیب را در این میانه مقامی - و به تعبیر امام عاشورا "فضلی"- ویژه است، حبیب نماینده اصحاب است، افضل شهدای غیر بنی‌هاشم...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۰:۲۰
سید علی اصغر علوی
سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ب.ظ

مجلس حضرت عباس کارگاه تربیت سربازان امام عصر

آشنایی با عالی‌ترین دوره آموزشی و سرمشق تربیت ولایی

مجلس حضرت عباس کلاس تمرین و مشق یاوران امام مهدی از این سرمشق ولایت‌مداری کربلاست. اگر معروف است که امام عصر در مجلس عمویش قمر بنی هاشم سرآسیمه حاضر می‌شود بی‌مناسبت نیست، شاید بتوان این وجه را در این جریان دخیل دانست: مجلس حضرت عباس کارگاه تمرین سربازی امام عصر است. کشف، ایجاد و تثبیت شاخص‌های یک مطیع تمام عیار با الهام از مجلس ابالفضل العباس شدنی است.

چگونگی پیروی کردن از رهبر را -با تمام شئوناتش- در فراز و نشیب روضه‌های حضرت عباس باید دید. برجسته‌ترین الگوی اطاعت و ولایت‌پذیری در این شخصیت اجازه بروز و ظهور یافته است، و اصلا شاید یکی از اسرار جدایی و ممتازی این مضجع شریف همین باشد: تا او را جداگانه و در سرفصلی مجزا –در گوشه دیگر بین الحرمین- به بهانه زیارتش مفصل‌تر مطالعه و بررسی کنند.

کوتاه سخن، روضه‌های حضرت عباس محل تربیت سربازان ولایت‌مدار امام زمان است در گذر روضه‌های درس‌آموز ولایت‌مدار بزرگ کربلا، هرچند در الگوی رهبر و پیروان هیچ کس را توان عباس شدن نیست اگر حسین دیگری را اجازه آمدن باشد: "آید به جهان اگر حسین دگری/ حاشا که برادری چو عباس آید"؛ و این راز آن علقه‌ای است که امام عصر به شخصیت کادرساز آخرالزمانی عمویش و مجالس تشکیلاتی او دارد.

 قله عباس درک ناشدنی است، به امید در دامنه فضایلش قرار گرفتن...

کربلای معلی- روز میلاد قمربنی‌هاشم

چند قدمی ضریح مطهر و منورش

حضرت عباس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۲
سید علی اصغر علوی
سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ق.ظ

تقریر تشکیلاتی روایت "اذا مات العالم"

وَ إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ ثُلِمَ‏ فِی الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة (مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص: 134)

به پاس مناسبت‌های شعبان و خرداد...

*

هر عالمی خاکریزی را در جبهه دین فتح کرده و پایگاهی را گرفته که مختص خود اوست. به بیان بهتر هر دانشمند در منظومه دانش جایگاهی ویژه دارد که "فقط" مناسب شایستگی و برازندگی علمی اوست و دیگری را توان توفیق در آن خاکریز نیست. جایگاه و خاکریزی که با رفتن او جایش خالی خواهد ماند.

*

پیش فرض ضمنی روایت این است که هر دانشمند در نقشه جامع علمی در محدوده‌ای خاص حضور دارد و این خود، لازمه این است که او با عنایت به ظرفیتش، جایگاه ضروری حضورش و موقعیت خاکریزی که لایق توان اوست را بشناسد که در خود، حامل درسی بزرگ و پیامی دقیق است.

*

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۹
سید علی اصغر علوی

یادی از شهید گم‌نام معتکف کربلا، مردی از بنی‌اسد

یقین داریم گفتمان عاشورا سکه رایج آخرالزمان خواهد بود.

یقین داریم حتا اگر امام زمان هم باشی –با آن همه شکوه و هیمنه- بدون دست‌گیری عاشورا، اتفاقِ فتحِ نهایی ناممکن و ناشدنی است.

یقین داریم که قلب آخرالزمان، قلب ظهور، قلب رجعت و حتا قلب قیامت، "امام حسین" است، برای همین مرکز همه کارهای‌مان را عاشورا و کربلایش گذاشته‌ایم.

باور داریم اصیل‌ترین و موثرترین رویکرد مدیریت، از جنس عاشورایی است: مدیریتی در مدار کربلا.

چرا که به تعبیر فهیمان راهبردی(استراتژی) در ادبیات آخرالزمانی امام مهدی، "امام حسین" تکرار ویژه‌ای دارد: ...ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا، ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا (إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب، ج‏2، ص: 233) تکراری که نشان از تجسم وضع مطلوب برای تحقق الگوی اصیل پیش‌رفت و برای خروج از انجماد وضع موجود می‌دهد، نیرویی برای رسیدن به قله تمدن اسلامی...

خوشا آنان که در این قرارگاه انتظار می‌کشند، در این عرصه وقف تحکیم و تبیین مبانی و اصول این رویکرد شده‌اند و از منظر مسائل مدیریت، عاشورا را نگریسته و گریسته‌اند؛ چرا که "قرارگاه مدیریت عاشورایی" میعادگاه مرکزی افسران حضرت ولی عصر خواهد بود.

آن‌ها که بی‌تاب آن واقعه‌اند، یا مثل حبیب در کوفه و یا به سبک آن یار گم‌نام امام حسین در کربلا:

ابن عساکر به نقل از عریان‌بن‌هیثم گوید: پدرم صحرانشین بود و در نزدیکی محلی که بعدا اردوگاه لشکر امام حسین شد، سکونت داشت. ما هرگاه به صحرا می‌رفتیم مردی از بنی‌اسد را در آن‌جا می‌دیدیم.

پدرم به او گفت: می‌بینم که پیوسته در این مکان به سر می‌بری؟!

گفت: شنیده‌ام که حسین در این‌جا کشته می‌شود! و من به این مکان می آیم، شاید او را ببینم و همراهش کشته شوم!

ابن هیثم گوید: چون حسین کشته شد پدرم گفت: برویم ببینیم آیا آن مرد اسدی نیز در میان کشته شدگان همراه حسین هست؟

ما به میدان نبرد آمدیم، گشتیم و آن مرد اسدی را کشته دیدیم!

(با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، جلد4، صفحه162 به نقل از تاریخ ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین، تحقیق محمودی، ص310-311، شماره269)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۸
سید علی اصغر علوی

 گفتن تا شدن: گفتمان یعنی گفتم، گفتی، گفت...

یک: طرح مسأله در پیام امام

"...گاهی می‌شود که مسئول، متوجه نیست چه دارد می‌گذرد در متن جامعه، اما آن جوان در متن جامعه است، او می‌فهمد؛ آن عزم ملی و مدیریت جهادی که عرض کردیم در زمینه فرهنگ، این است." (بیانات در مشهد مقدس، 01/01/1393)

دو: تقریری نظری در نظریه سازمان

مفاهیم را شبیه سبدهای خالی تصور کنید که باید با تجربه پر شوند. اگر برای اولین بار در حین مطالعه علمی، با یک مفهوم تازه و نا آشنا مواجه می‌شوید، آن مفهوم به مثابه ظرفی خالی است. شما باید با ارتباط دادن تجارب شخصی خود با آن، آن را از معنا پر کنید. هر چند شما تجربه‌های بیشتری را با مفاهیم خود مرتبط کنید، بیشتر می توانید به غنی سازی مفاهیم اقدام کنید...هیچ پایانی برای غنی سازی مفاهیم وجود ندارد. می‌توانید به نحوی ظرافت‌مندانه، به کمک غنی‌سازی مفاهیم و البته از طریق افزودن مفاهیم جدید به پایه دانش خود، درک را توسعه دهید... وظیفه شما آن است که این مفاهیم را با تجارب خود و دانش‌های موجود در ذهنتان مرتبط سازید.( نظریه سازمان هچ، صفحه33)

اصحاب الحسین

سه: به دنبال پاسخ و مصداقی از کربلا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۴۳
سید علی اصغر علوی
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ

شما چند بار (و چقدر!) حاضرید مایه بگذارید؟!

کربلا سنجه‌ای برای سنجش "عزم جهادی"

شما چقدر برای ارزش‌ها ارزش قائلید؟

"هدف" برای شما چقدر مهم است؟ تا چه حد حاضرید از خود مایه بگذارید؟

عزم شما، شدت جهاد شما، ایستادگی شما تا کجاست؟

"اصحاب" روز قبل حماسه، این اوج را برای خود ترسیم کرده بودند. شب عاشورا فرصت ترسیم سقف پرواز و چشم‌انداز زندگی است...

شب عاشورا باید چشم‌انداز فردا را نوشت و اصلا هرکس طالب درک روز بزرگ است باید شب بزرگی را پیش‌تر درک کرده باشد. روز عاشورا محصول آن شب بزرگی بود که بسترخیز هزار رویداد بزرگ بود و این "کسب آمادگی قبل حماسه" پیام بزرگ کربلاست، آن‌چنان که اصحاب این‌گونه بودند. درنگ در همین اتفاق از زاویه عزم جهادی اصحاب به ما فرصتِ دیدنِ مجددِ این رویدادِ بی‌نظیر را خواهد داد. از "جزم" تا "عزم" یک گسست معنادار وجود دارد اما سخن آن است که عزم هم دو گونه است؛ که از عزم عادی تا عزم عاشورایی مرحله‌ای و مسافتی طولانی است (این‌جا)، "عزم جهادی". آن‌جا که از مایه گذاشتن همه دارایی‌ها از مرکب و سلاح تا جان را در برمی‌گیرد، آن هم نه یک بار، نه دوبار...

راستی! شما چند بار حاضرید برای هدف‌تان هزینه کنید؟! خطر کنید؟ یا مایه بگذارید؟ چند بار؟ چند جان؟!

یک:

نافع روى قدم‌هاى امام(ع) افتاد و عرض کرد: در آن صورت مادر نافع در سوگش بنشیند. سرورم! شمشیرم با هزار شمشیر و اسبم با هزار اسب برابر است. به آن خدایى که همراهى تو را بر من منت نهاد، از تو جدا نشوم تا این که هر دو از کارزار باز مانند و خود کشته شوم فوقع على قدمیه و قال: إذا ثکلت نافعا أمّه! سیدی، إن سیفی بألف و فرسی مثله، فوالله الذی من علی بک لا أفارقک حتى یکلا عن فری و جری (موسوعة کلمات الإمام الحسین ع ص 406 و 407 و 408)

دو:

شب عاشورا حرف مسلم‌بن عوسجه و به نقلی سعیدبن‌عبدالله این بود: هان! به خدا سوگند، چنانچه یقین داشته باشم که کشته مى‌شوم و باز مرا زنده مى‌کنند و مى‌سوزانند و خاکسترم را به باد مى‌دهند و این کار را هفتاد بار انجام مى‌دهند، باز از تو جدا نخواهم شد، تا در رکاب تو جان دهم. چرا چنین نکنم، با اینکه یک شهادت بیش نیست و پس از آن کرامت جاودانه و سعادت ابدى است! أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّی أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْیَا ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُحْیَا ثُمَّ أُذْرَى یُفْعَلُ ذَلِکَ بِی سَبْعِینَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُکَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِی دُونَکَ فَکَیْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِکَ وَ إِنَّمَا هِیَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِیَ الْکَرَامَةُ الَّتِی لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً.(بحار الأنوار ج 44 ص 392)

سه:

زهیربن‌قین نیز گفته بود: بخدا قسم من دوست دارم کشته گردم و زنده شوم و نیز شهید گردم تا هزار مرتبه و خدا بدین وسیله از قتل تو و این جوانانى که از اهل بیت تو هستند جلوگیرى نماید.سپس کلیه اصحاب امام حسین سخنانى از این قبیل گفتند...وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَکَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِذَلِکَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِکَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْیَانِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ.وَ تَکَلَّمَ جَمَاعَةُ أَصْحَابِهِ بِکَلَامٍ یُشْبِهُ بَعْضُهُ بَعْضاً فِی وَجْهٍ وَاحِدٍ فَجَزَاهُمُ الْحُسَیْنُ خَیْراً (بحار الأنوار ج 44 ص 392)

چهار:

همه این‌ها شرح "دامنه"های کوه است، کوهسارانی که "قله" رفیعش -امام حسین- نیز برای هدف بلندش این‌گونه از جان مایه می‌گذارد. امام نیز این‌گونه مناجاتی داشت که آن‌چنان اصحابی تربیت شدند:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۰
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ

تلنگری به مأمومان کربلایی امام عاشورا

از سفره هفت سین روزگار تا سفره هفت سین کردگار

وقتی سفره هفت سین اهل بیت همه را مجذوب جاذبه مغناطیس خود می‌کند...

امام حسین به بهانه سر بریده‌اش ما را گرد خود جمع می‌کند آن هم نه برای سر بریده‌اش، بلکه برای خدا!

به هرکس نقشی میدهد در تشکیلاتش: مرثیه‌خوان، چای ریز، انتظامات، صوت و تصویر، مستمع و ...

او "امام" ماست!

ما چرا بی‌هنریم؟!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۰۶
سید علی اصغر علوی

مدیریت عاشورایی هنر بزرگ سلاله دیار کربلا-امام مهدی- است

قرار است نبض آخرالزمان را نیز حضرت حسین علیه‌السلام در دست داشته باشد.

همه با محوریت نام او جمع خواهند شد، حسین علیه‌السلام ظرفیت تجمیع قوای جهان و انسجام تشکیلاتی عالم را فعال خواهد نمود.

حتی امام زمان بدون نام حسین علیه‌السلام یارای انقلاب آخرین نخواهد داشت. ظهور با نام گفتمان‌خیز حسین علیه‌السلام آغاز میشود، با روضه!

نخ تسبیح همه انسانها حضرت حسین علیه‌السلام است و "مدیریت عاشورایی" کار فرزند عاشورا: امام زمان.

تنها اوست که همه را جمع می‌کند: الحسین یجمعنا

 و این است معنای "مدیر در مدار کربلا"

توضیح عکس: تصویری که در ایام اربعین در بین‌الحرمین نصب شده بود: ما را حسین جمع کرده است!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۱:۱۷
سید علی اصغر علوی

وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ‏ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُم‏...

به کوچکی نقشی که به عهده داری نگاه نکن، نگاه کن مسئولیت تو کدام خیمه‌گاه را "آماده‌تر" می‌کند؟

همه نقش‌ها لازم و ملزوم‌اند، این سرفصل را در جان روضه‌ها باید دید، با روضه بهتر می‌شود "اثر نقش‌ها" را باور کرد.

برای نبرد باید "زمینه‌ها" را آماده کرد، همه می‌دانند بدون "پشتیبانی" قوی طرحی انجام نمی‌شود! این قصه از کلان تا خرد، از کل تا جزء مصداق دارد:

مثلا برای لگدکوب کردن بهتر پیکر یک دشمن باید اسب‌ها را تجهیز کرد، این زحمت به عهده نیروهای پشت صحنه  خواهد بود، برادران با اخلاص "ستادی" که کسی آن ها را در میدان نمی‌بیند ولی از نیروهای "صفی" پشتیبانی می‌کنند!

 فلذا این نقش‌ها لازم است: اسرجت، الجمت...

یا مثلا برای قوت قلب فرمانده باید همکاری کرد و الا امثال عمر سعد آن قدر جرئت ندارد که اولین تیر را در چله کمان بگذارد و جماعتی را شاهد بگیرد که نبرد را او آغاز کرده است. این زحمت بر عهده نقش‌های "سیاهی لشکر" است، نقش‌هایی برای دل‌گرمی فرماندهان: شایعت، بایعت، تابعت...

به کوچکی نقشی که بر عهده داری نگاه نکن...

عجیب نیست اگر در زیارت مطلقه چهارم امام حسین در مفاتیح سه دسته با هم لعنت می‌شوند:

1- قاتلان امام(لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ)

2-شریکان در قتل (لَعَنَ اللَّهُ مَنْ شَرِکَ‏ فِی‏ دَمِکَ‏)

3-ساکتان و راضیان با قتل (‏لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذَلِکَ فَرَضِیَ بِهِ )

إِنَّا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِکَ بَرِی‏ءٌ. (کامل الزیارات، النص، ص: 205)

چه نقش‌های دقیقی! همه در این بازی دخیل‌اند و از آن سهمی دارند

و هنوز قصه ادامه دارد، به اردوگاهت نگاه کن!

سیاهی لشکر کدام سپاهی؟

 

سرفصل‌های مرتبط:

گذرواژه "تشکیلات عاشورایی":این‌جا

گذرواژه "تأملی دربازه نقش‌ها": این‌جا

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۶:۵۷
سید علی اصغر علوی
دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۱۴ ق.ظ

مسئولیت حضور: درسی از جنس مسئولیت‌پذیری

بی‌تفاوتی ممنوع حتی در دیدن و شنیدن!

سه نمونه (موردکاوی) عجیب در کربلا (الهام‌بخش در بحث نقش‌ها و نیز جایگاه تشکیلاتی حضور فرد):

نمونه اول: چرا بر سیاهى لشکرشان افزودى؟ (داستانی از عطاء بن ابى رباح [مفتى اهل مکّه، وفات یافته سال 114 ه. ق‏] مى‏گوید: مردی را دیدم کور شده بود، او در سپاه عمر سعد در کربلا حضور داشت، از او پرسیدم: «چرا چشمانت کور شده است؟» گفت: من در کربلا در روز عاشورا (در میان لشکر عمر سعد) حاضر بودم، ولى نه نیزه‏اى انداختم، و نه شمشیر زدم و نه تیرى افکندم‏...)

نمونه دوم و سوم: تماشا ممنوع! (داستان هرثمةبن سلیم و عبیدالله‌بن‌حر)

تبیین و توضیح:

نمونه اول: داستان سیاهی لشکر و مرد نابینا و نقش عجیب او در سپاه عمر‌سعد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۰۶:۱۴
سید علی اصغر علوی