مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ

درنگی مجدد در شعار سال 93 در ایستگاه کربلا|2

تنظیم آستانه حساسیت و اقدام با الگوی عاشورا

هرچند کربلا و عاشورا محدود در یک روز عاشورا نیست و همه امتداد قبل و بعد آن، از مدینه تا مدینه و حتی کرانه‌هایی وسیع‌تر و عمیق‌تر قبل و بعد آن را در بر می‌گیرد، اما این حادثه هرقدر به اوج آتشین خود نزدیک‌تر می‌شود پرفروغ‌تر و تاب‌ناک‌تر شده و رفیع‌تر می‌نماید (البته این‌جا افعل التفضیل فی الحقیقه جاری نیست هرچند برحسب ظاهر جاری می‌شود. می‌توان به شیوه دعای سحر گفت: انی انظر فی آثارک بارفعها و کل آثارک رفیعه)

فلذا هرکدام از این رویدادها می‌تواند تابلویی برای الگوگیری و الهام‌بخشی باشد مخصوصا شب و روز عاشورا که بستر اتفاقات بزرگی در عالم شدند، و چقدر یک الگوی محبوب و دوست‌داشتنی بدون حضور قانون و دستور و فرمول و مقاله و نظریه و مانند آن، حرکت‌آفرین است...

با این اشاره، یکی از وقایع شب عاشورا برای تحقق این مهم، با منظر" عزم ملی و مدیریت جهادی" که در دو شخصیت حضرت عباس و حبیب به خاطر جایگاه سازمانی‌شان برجسته‌تر و پررنگ‌تر بوده ارائه می‌شود.

{گاه در دل تماشای یک تابلوی شکوهمند، شوق، عزم، حماسه، امید، اراده، همت وسایر صفات انگیزاننده موج می‌زند و همین دیدار، شخص را به سمت آن صفات سوق خواهد داد}:

"چون امام(ع) در کربلا فرود آمد، نزدیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین اصحاب که بیش از همه با امام(ع)، مخصوصا در مواقع خطر، همراه بود هلال بن نافع بود {البته ظاهرا نام او باید نافع بن هلال باشد که در این نقل به تعبیر اهل حدیث"تصحیف" شده است:مدیردرمدارکربلا}، زیرا او مردى دوراندیش و بینا در سیاست بود. امام(ع) شب عاشورا [ نابهنگام ] از خیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بیرون آمده و دور شد. هلال [ نگران شده ] شمشیر خود را برداشت و با شتاب رفت تا خود را به امام(ع) رساند. دید او [ در مراقبت از خیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ] اعماق دشت و بلندیها و جاهاى مشکوکى را که مشرف بر خیمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاست، وارسى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. امام(ع) به پشت سر خود متوجه شد [ در تاریکى ] و او را دید. پرسید: کیستى؟ هلال؟! عرض کرد: آرى، فداى تو! از اینکه در شب به سمت لشکرگاه این ستمگر بیرون آمدى، نگران شدم. فرمود: ای هلال! آمدم تا این پستى و بلندیها را وارسى کنم. نکند فردا، که آنان و ما درگیر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شویم، کمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاهى براى هجوم آنان به خِیام ما باشد. سپس برگشت و در حالى که [ بازوى ] چپ او را گرفته بود، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمود: همان  است! همان است! به خدا سوگند وعده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى است که تخلف بردار نیست! سپس فرمود: هلال! چرا هم اینک از میان این دو کوه نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روى که خود را برهانى؟! هلال روى قدمهاى امام(ع) افتاد و عرض کرد:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۵۹
سید علی اصغر علوی

توصیه اساتید بزرگوار در حین نگارش پایان‌نامه این بود که ارزش انسان به مساله‌های زندگی اوست و فرصت نگارش تحقیق، عرصه‌ای برای ایجاد سوال و پرداختن به آن مسائل است؛ چرا که هر سوال در حقیقت یک نعمت خدا است و خدا در فردای قیامت از این نعمت‌ها سوال خواهد کرد. از فراز و نشیب و خاطرات رنگارنگ ایام قبل از تصویب و تطورات موضوعی و تغییرات جالب و تجربه‌آموز آن که بگذریم؛ هر لحظه و هر تنفس در این حریم برای محقق مجال رشد بود و این محقق بود که با این تحقیق و به بهانه نگارش این رساله ساخته می‌شد و تکمیل تحقیق نمای تکمیل نگارنده بود و به عبارتی رساتر محقق در فرایند تحقیق معمار وجود خویشتن است و در امتدادش تحقیق نیز ساخته و پرداخته می‌شود (فتامل) و باز بنا بر توصیه اساتید قرار شد پایان‌نامه، پایانِ نامه نباشد! بلکه آغازنامه باشد!

با همه این تفاصیل و در راستای منظومه انسان 250ساله سرفصلی برای اندیشه‌های تشنه تحقیق تقدیم می‌گردد:

شیوه مذاکره: مذاکره با اذن ولی الله، مذاکره‌ی با طاغوت و دشمن باید با اذن و رضایت امام حق و ولی امر باشد.

حتی اگر جامعه اسلامی به این رسید که مذاکره با طاغوت لازم و مصلحت است، حتما باید تحت اذن و رضایت ولی باشد. لذا حضرت زهرا(س) آمدند محضر امیرالمؤمنین(ع) مسئله را طرح کردند که قصه این است من به نظرم می‌رسد باید این کار را انجام بدهیم و امیرالمؤمنین(ع) به حضرت زهرا(س) اذن دادند؛ چون حق، حق حضرت زهرا بود. خودشان باید  به صحنه می‌رفتند تا این امر محقق می‌شد. اذن دادند و از درگیر شدن فاطمه(س) با حکومت ممانعت نکردند اذن را که حضرت گرفتند اول و آغاز مذاکره بود با اذن ولی.

نکته این است بعضی می‌گویند مذاکره با دشمن که توی کربلا هم اتفاق افتاده؛ امام حسین(ع) با عمربن سعد مذاکره کردند نشستند صحبت کردند. ما از این چیزها در تاریخ اسلام زیاد داشته‌ایم، چه تعصبی است که شما می‌گویید مذاکره با آمریکا بعد هم با اسرائیل اصلا، می‌رویم مذاکره می‌کنیم حرف می‌زنیم. ما هم می‌گوییم بله ما هم مذاکره می‌کنیم ما هم قبول داریم اما مذاکره در کربلا با عمرسعد توسط امام حسین (ع) یعنی ولیّ زمان و به تشخیص ولی زمان انجام شد. هروقت ولیّ زمان تشخیص داد حرفی نیست مذاکره می‌کنیم. نه این که ولیّ زمان می‌گوید: من خوش بین نیستم. می‌گوید: هر وقت وقتش بود من خودم می‌گویم، اما تو اینقدر به طبل مذاکره بکوبی، بکوبی، بکوبی تا زمینه را فراهم کنی بروی مذاکره!!  نکته اول، مذاکره با اذن ولی است. حضرت زهرا(س) کاری که به نفع  امیرالمؤمنین(ع) و عالم اسلام بود بی اجازه امیرالمؤمنین انجام نداد. حضرت صدیقه(س) با اذن امیرالمؤمنین(ع) و با علم به کارساز بودن این مذاکره اقدام کرد. این یک مسئله در مورد مذاکره، این نکات ازمتن تاریخ استخراج می‌شود.

رویکرد مذاکره و ادبیات آن: رویکرد مطالبه‌گری، ادبیات مقاومت

مسئله دوم رویکرد حضرت در این مذاکره بود که تاریخ ثبت کرده است. این مطلب از اختصاص شیخ مفید و بحارالانوار نقل می‌شود. (شیخ مفید آدم محققی بوده) رویکرد حضرت در این گفتگوها چه بود؟ رویکرد مطالبه‌گری. مذاکره با چه ادبیاتی؟ از حضرت زهرا(س) یاد بگیریم نقل است: حضرت رفتند با خلیفه این‌طور صحبت کردند: ای ابابکر! ادعا می‌کنی که خلیفه‌ی پدر من هستی و درجای او نشسته‌ای؟ و می‌فرستی ولیّ مرا از فدک بیرون می‌کنی؟ و حال آنکه می‌دانی رسول خدا(ص) آن را به من بخشید و صدقه بر من قرار داد و من بر آن شاهد دارم. ادبیات را ببینید؟! ادبیات مطالبه‌گری.

در مذاکره با طاغوت، ادبیات مذاکره با دشمن ادبیات مقاومت است، ادبیات مطالبه‌گری است. من نمی‌دانم این حرف‌هایی که  بعضی می‌زنند می‌گویند: ما رویکردمان رویکرد «بُرد بُرد» است. در مذاکره یک چیزی آنها ببرند یک چیزی هم ما می‌بریم، حقمان را می گیریم. اجازه بدهید من در مورد این تحلیل کنم ببینیم که چقدر با وضع الهی تطابق دارد؟ وقتی کسی آمده حق تو را غصب کرده، اموال تو را بلوکه کرده، تو را تحریم کرده، دشمنت هم هست سیستم «برد برد» یعنی چه؟!! در مذاکره با او یعنی تو ببری او هم ببرد او چه چیز را ببرد؟ این یعنی باج بدهی که حقت را بگیری. یکی آمده اموالت را غصب کرده آنوقت بروی بشینی با او مذاکره کنی! بگویی خانه‌ات را بفروش بچه‌هایت هم دیگر مدرسه نروند، من اموالت را به تو پس می‌دهم. ای بابا تو مال من را غصب کرده‌ای تو نمی‌توانی شرط بگذاری!!

مذاکره با ادبیات مقاومت یعنی مذاکره با ادبیات حضرت زهرا(س) (برداشتی از حجت‌الاسلام مهدوی نژاد| اثرشناسی گفتمان صدق در قیام فاطمی)

مطلب نسبتا مرتبط: در حوالی "طراحی الگوی رهبری با الهام از نامه‎های امام حسین در مسیر کربلا"| ایده‌ای برای پژوهش: بررسی نامه‌های امام حسین از مکه تا کربلا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۵۲
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۰۲ ق.ظ

عزم ملی و مدیریت جهادی، دو ابزار تحقق اقتصاد و فرهنگ

شعارهای سال با دقتی هوشمندانه و حساب‌شده انتخاب می‌شوند و تک تک مفاهیم و عناصر آن حکیمانه وضع شده‌اند...

تاملی در شعار سال93 و واژه‌های سازنده آن نیز دو محور کلی را نشان می‌دهد: هدف و ابزار.

"اقتصاد و فرهنگ" به عنوان نیمه اول شعار که دو هدف اصلی انقلاب در برهه کنونی (هدف ابزاری و نه هدف نهایی) است و "عزم ملی و مدیریت جهادی" به عنوان نیمه دوم شعار که ابزار و راه تحقق اقتصاد و فرهنگ است.

اقتصاد و فرهنگ توجه زیادی را به خود معطوف داشته است اما تذکر مهم، توجه به دو ابزار تحقق است که در نیمه دوم شعار قرار دارد: عزم ملی و مدیریت جهادی

از آن‌جا که گستره وسیع این دو محور نخست یعنی اقتصاد و فرهنگ، حجم بیشتر مباحث صاحب‌نظران را به خود اختصاص داده و خواهد داد لازم است نیمه دوم یعنی ابزارهای وصول به این دو غایت نیز در مجالی تبیین شود.

در این تذکار به مبحث عزم به عنوان فتح بابی برای اندیشه‌های نورانی اهالی علم تنها اشاره ای می‌شود.

باور داریم پاسخ همه مسائلمان در کربلاست چرا که اگر قرآن بهترین قانون است کربلا بهترین اجرای آن قانون است.

به امید تکمیل و تقویت هرچه بیشتر...

بررسی شاخص "عزم" در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با رهیافت عاشورایی: مطالعه موردی حضرت ابالفضل‌العباس

بررسی شاخص "عزم" در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با رهیافت عاشورایی: مطالعه موردی حضرت مسلم‌بن‌عوسجه اسدی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۰۲
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ق.ظ

تلنگری به مأمومان کربلایی امام عاشورا

از سفره هفت سین روزگار تا سفره هفت سین کردگار

وقتی سفره هفت سین اهل بیت همه را مجذوب جاذبه مغناطیس خود می‌کند...

امام حسین به بهانه سر بریده‌اش ما را گرد خود جمع می‌کند آن هم نه برای سر بریده‌اش، بلکه برای خدا!

به هرکس نقشی میدهد در تشکیلاتش: مرثیه‌خوان، چای ریز، انتظامات، صوت و تصویر، مستمع و ...

او "امام" ماست!

ما چرا بی‌هنریم؟!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۰۶
سید علی اصغر علوی
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ق.ظ

دانشگاه هویزه مقدمه فهم دانشگاه کربلا

یک ایده، یک پیشنهاد: مدرسه راهیان نور (پدیده‌ای در آستانه تحقق)

"به نظر من مناطق جنگی شأنیت آن را دارند که به صورت چشمه‌های جوشان علمی در بیایند.

لذا یکی از پیشنهادات بنده این است که در دو، سه نقطه از مناطق جنگی حوزه‌های علمیه و دانشگاه بنا کنیم، تا طلبه‌ها و دانشجویان بیایند در این مناطق، کنار مقتل شهیدان، با استمداد از شهدا شبانه روز درس بخوانند و تعلیم بگیرند.

انسان اگر با شهدا محشور باشند نتیجه می‌گیرد. پیشرفت می‌کند." (رصد دل‌تنگی‌ها، استاد صمدی آملی، به کوشش سید حسین موسوی، صفحه 110)

شهدا این‌گونه‌اند!

سیدالشهدا چه محشری خواهد بود...

آری! دانشگاه هویزه مقدمه فهم دانشگاه کربلاست.

نفس کشیدن در راهیان نور و استمداد از برکت آن سرزمین، زمینه‌ساز علم و معرفت است.

پیاده‌روی در شعاع نگاه حضرت ارباب (آن هم از نجف به کربلا) اگر با چاشنی مباحثات علمی عجین شود چه کیمیایی خواهد شد!

"چشمه‌های جوشان علم" تو را می‌خواند!

(سپاس از علی آقای سلیمانی از ثبت خاطره شیرین پیاده روی کربلای اربعین در محضر استادنا حضرت سوزنچی عزیز)

راه کربلا و مباحثه علمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۰۷
سید علی اصغر علوی

خودت را به زحمت نینداز

اساس علم نور است.

جان علوم، نورانیتی است که در دل جامعه می­تابانند. العلم نور

و آن را به هر دلی نمی­تابانند. این را امام صادق به صراحت به عنوان بصری فرمود:

لَیْسَ الْعِلْمُ بِکَثْرَةِ التَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَه‏ (منیة المرید، ص: 149)

علم به آموختن نیست، بلکه علم نور است که خدا قرار می­دهد آن را در دل هرکه خدا هدایتش را بخواهد.

×××××

اگر علم نورانی است (العلم نور) نظامش هم باید نورانی باشد.

علم در منظومه­ی نورانی­اش مجال بروز می­یابد و خود را به عالم نشان می­دهد.

و کجا نوارنی­تر ازحرم!

 حریم اهل بیت مجالی برای علم برای هرکه بخواهد.

×××××

طبق این بیان باید سراغ از مکان­هایی گرفت که جنس آن از نور باشد تا مجموعه­ای هماهنگ ایجاد شود،

مجموعه­ای هماهنگ و نورانی برای دعوت از علم برای حضور و هرجا علم نوری ببیند خودش را در آن

محیط وارد خواهد کرد برای افاضه.

برای همین بزرگان دین درس و بحثشان را هم در محیط­های معنوی مثل حرم و مسجد انجام می­دادند، آن

علم بود که نور بود و جامعه را هم با حضورش نورانی می­کرد.

قصه نوراست و محیط نورانی (برگرفته از کتاب راز دیدار علم| دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری؛ جلد11 مجموعه زیر خیمه حسین)

زیارت مناطق نورانی با این نگاه چقدر می‌تواند منشأ ورودهای نو و تازه باشد: مثل دانشگاه هویزه!

A3.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۵
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۴ ق.ظ

در هوای تربیت عاشورایی...

أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ‏ لَکُمْ‏ فِیمَا مَضَى وَ جَارٍ لَکُمْ فِیمَا بَقِی‏

فارغ از همه مطالعات و تحقیقات یادمان باشد:

امام حسینی که شهدا را تربیت کرده بازنشست نشده


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۴
سید علی اصغر علوی

مراقب محیطها باشید؛ حلقه‌هاى فرهنگىِ خاص روى ذهنها اثر می‌گذارد

محمد بن ادریس شافعی در سال:150 هجری متولد شده و در سال: 204هجری فوت شده که مجموعاً پنجاه و چهار سال عمر کرده است، عجیب این است هنگامی که شافعی در مصر فوت کرد، احمد بن حنبل که وهابی‌ها افتخار می‌کنند که او امام ماست، پیراهن شافعی را شست و از آبش تبرک جست، ما به ضریح پیغمبر اکرم و ائمه معصومین (علیهم السلام) تبرک می‌جوییم از نظر آنها شرک است و حال آنکه امام آنها (احمد بن حنبل) به آب پیراهن شافعی تبرک جست.
جناب شافعی دو نوع زندگی دارد،‌ در موقعی که در بغداد بوده یک فتوا دارد، وقتی که به مصر می‌رود و محیطش عوض می‌شود، فتاوایش هم عوض می‌شود ولذا ی فتاوای قدیم دارد در بغداد، و یک فتاوای حدیث دارد موقعی که در مصر است و این خود دلیل است که محیط در فکر انسان اثر می‌گذارد، انسان در یک محیطی به گونه‌ای فکر می‌کند و در محیط دیگر به گونه‌ای دیگر.  (درس خارج فقه آیت الله سبحانی، قواعد فقهیه،92/11/06)

**************
نکته‌ى دیگرى که به نظر من براى مجموعه‌ى دوستانى که شعر مذهبى میگویند، مهم است، مسئله‌ى تأثیر محیط است. البته منظور من محیط عمومى جامعه نیست. بدیهى است که محیط جامعه روى انسان اثر دارد. وضع اقتصادى، وضع سیاسى، وضع اجتماعى، روى هر انسانى یک اثرى میگذارد، روى شاعر هم اثر میگذارد، طبعاً روى شعرش هم اثر میگذارد؛ این را نمیخواهم بگویم. محیطهاى خاص، حلقه‌هاى فرهنگىِ خاص روى ذهنها اثر میگذارد. من میخواهم بگویم شما جوان مؤمنِ مقید و محب اهل‌بیت که با یک عشق و شورى راجع به اهل‌بیت صحبت میکنید، شعر میگوئید، راجع به معارف الهى، راجع به توحید، اینجور عاشقانه و زیبا سخنورى و سخن‌سرائى میکنید، توجه داشته باشید که محیطها شما را به سمت و سوهاى دیگر نکشاند. یعنى خودتان مراقب خودتان باشید. در این راه به خودتان ثبات قدم بدهید و روزبه‌روز آن را تقویت کنید؛ چون محیطهاى شعرى و هنرى و ادبى روى انسان اثر میگذارد.

من همیشه یک مثالى در ذهنم هست. شاعر مورد نظرم که حالا اسم خواهم آورد، شاعر بزرگى است؛ محمد جان قدسىِ مشهدى. ایشان جزو شعراى برجسته‌ى سبک هندى است در دوره‌ى صفویه - قرن یازدهم - اشعارش جزو قوى‌ترین شعرهاست. من اعتقادم این است که بعد از صائب در آن سبک، واقعاً مثل محمد جان شاید یکى دو تا بیشتر نباشند. او در مشهد که بوده، یکى از خادمان آستان قدس و مداح حضرت رضا بوده و شعرهایش شعرهاى دینى است و دیوانش هم پر از این اشعار است. دیوان حاج محمد جان را نگاه کنید؛ از این قصائد زیاد دارد. او بعد به هند سفر میکند. همنشینى با امراى هند و سلاطین هند و آن دستگاه‌هاى بى‌بندوبارى که آن روز بودند، این آقا را کأنه از این رو به آن رو میکند. انسان میتواند این را در غزلهاى او ببیند. من خیلى اوقات به این فکر هستم. این شعر مال محمد جان قدسى است:

پارسا در مجلس رندان نشستن خوب نیست‌
هر که امشب مى نمینوشد به ما منسوب نیست‌
در چنین فصلى که بلبل مست و گلشن پر گل است‌
گر همه پیمانه‌ى عمر است خالى خوب نیست‌

یعنى یک مستِ رندِ الواتِ عرق‌خور تحویل محیط مجموعه‌ى شعرى داده شده؛ از کى؟ از آن انسانِ پارساى پاکِ متعبدى که در مشهد مدح امام رضا را میگفت! خب، آن محیط اینجور پرورش میدهد. بنابراین مراقب محیطها باشید؛ و این هم با ارتباطهاى پیوسته‌ى شما با همدیگر حاصل خواهد شد. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعى از شعراى آئینى)

و در این میانه حریم نورانی بهترین محیط است برای رشد اندیشه‌ها و ذهن‌ها و بالیدن

محیطی مثل حریم کربلا

اگر گل نیست، گلاب که هست: اگر کربلا نشد سراغ از "دانشگاه هویزه" که می‌شود گرفت؟!

khademinisu.ir/

http://hoveyze.basijisu.com/

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۲۸
سید علی اصغر علوی

"گنده نامی...گند‌نامی...گم‌نامی...

کاش پیش حضرت حق، اسم نداشتیم اما مرد بودیم، طوبی للغربا!

پای منبر همه می‌گویند: حق حق" (قیدار، رضا امیرخانی)

در چشم‌انداز زندگی خود دوست دارید کدام باشید: "شهید" مطهری، "علامه" طباطبایی، "امام" خمینی یا "العبد" محمد تقی بهجت؟!

اصلا چقدر در زندگی، این پیشوند ها(ی داخل "کروشه") را جدای از اشخاص دیده‌ایم؟ یا اصلا چقدر درگیر این القاب شده‌ایم یا باید بشویم؟! اشخاص را با پیشوندهاشان شناخته و دیده‌ایم یا با پسوند وجودی‌شان؟ کوتاه سخن آن‌که الگوهای زندگی‌مان را بر کدام اساس بر می‌گزینیم؟ یاد انشای همیشگی‌مان بخیر: در آینده می‌خواهید چه‌کاره شوید؟!

گاه پسوند ها هستند که به پیشوند ها اعتبار می‌دهند گاه برعکس؛ آنچنان که گاه لباس‌ها (مثل لباس روحانیت و ...) این اثر را خلق می‌کنند:

بعضی افتخار لباس و مسندی هستند و بعضی افتخارشان آن لباس و مسند!

نهایتا چقدر در این معادلات "تکلیف‌محوری" را دیده‌ایم؟ چقدر مختصات آسمانی (توفیق، رزق، قسمت،تسلیم و...) را در وزن‌دهی ارزشی دخیل کرده‌ایم؟

می‌توان همه مفاهیم عاشورایی را دیگرباره از این منظر مجددا دید...

بسم الله: مفهوم خادمی، مفهوم سیدالشهدا، العبدالصالح المطیع لله زیارت حضرت عباس و تا نقش‌های اصحاب در منظومه کربلا...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۵۵
سید علی اصغر علوی

آن‌چه دیگر روش‌های تحقیقی به آن عنایت ندارند اما در متون نورانی از آن ناگزیریم:

اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهام‌بخشی برای دیگری خواهد بود...

قرآن طالب خود را آزمایش می‌کند و تا مطمئن نشود جوینده حقیقی است چیزی به او نخواهد داد. هرچند قرآن کتابی ساکت است اما کتابی بی‌تفاوت نیست که برایش فرق نکند که خواننده او کیست. قرآن از ضمیر خواننده خود باخبر است. گاه مدت‌ها خواهان خود را به اصطلاح سرمی‌دواند و رو نشان نمی‌دهد تا ببیند طالب حقیقی است یا خیر. اما اگر صبر و اصرار و پافشاری باشد و نیت را نیز خالص ببیند او را مأیوس نخواهد کرد. برای همین است که تحقیقات "تفننی" در قرآن راه به جایی نمی‌برد.

نکته دیگر این‌که هرکس از روی هوای نفس و شهرت‌طلبی وارد قرآن شود، ناکام بیرون خواهد آمد. علم قرآن به خلاف علوم طبیعی و تجربی است. در علوم تجربی هرکس فکر خود را به کار اندازد و آزمایش کند، ولو این‌که تحقیق و مطالعه‌اش طولانی شود، بالاخره راه به جایی می‌برد و صرف نظر از این که چه نیتی داشته باشد به توفیقاتی نایل می‌شود. اما در مورد قرآن چنین نیست. قرآن باطن خود را متناسب با نیت جوینده ظاهر می‌کند، اگر نیت محقق را خالص نبیند، کماکان ساکت باقی خواهد ماند. اما اگر نیت از تحقیق را طلب هدایت خود و دیگران ببیند، آن‌گاه به اندازه ظرفی که آورده و ظرفیتی که دارد، چیزهایی به او خواهد داد که  قبلا تصورش را هم نمی‌کرد. وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ (الطلاق|2و3) هرکس تقوای الهی پیشه کند خداوند نیز محلی برای خروج او (از هر بن‌بستی) قرار می‌دهد و از جایی به او رزق مادی و معنوی می‌رساند که تصورش را هم نمی‌کرد. (حکومت سلیمانی و حکومت مهدوی، عبدالله مستحسن، نشر سبط‌ النبی قم، صص177و178)

تذکار1: در تحقیقات دینی تذکر به این نکته بسیار مهم است که محقق با یک وجود کاملا زنده و فعال روبرو هست نه با یک متن بی‌روح یا یک تاریخ ساکت و بی‌تفاوت.

تذکار2: با توجه به همین سرفصل، جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته می‌شود.

تذکار3: بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد و هر صبح هم {هم‌قدم شبنم اشک سحر} باید رزق یک روز دیگر "با او بودن" را گرفت: صلی الله علیک یا اباعبدالله(3)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۵۰
سید علی اصغر علوی