مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی

۳۵ مطلب با موضوع «نشست‌ها» ثبت شده است

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۲۰ ق.ظ

ایمان متعهدانه حر، راز عاشورایی شدنش بود

 ایمانی انسان را به حقیقت عاشورا نائل می‌کند‌ که همراه با عمل باشد،

در قرآن «آمَنوا» از «عملوا الصالحات» جدایی ندارد.

حر در قلب خویش به امام ایمان داشت؛ همچنان که امام با تلنگری که به او زدند،

 او را  با این ایمان و محبت نهفته آشنا کردند

  اما حر تا زمانی که با عمل خودش از سیاهی سپاه عبیدالهی

 به سمت روشنایی سپاه اباعبداللهی حرکت نکرد، کربلایی نشد

این اقدام و حرکت حر بزرگ ترین عمل صالح عمرش بود که ایمانش را کامل کرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۰
سید علی اصغر علوی

کربلا را دوباره باید خواند...

سیری درس‌آموز در تاریخ تحلیلی کربلا

#با_حسین_مؤمن_شویم

محرم‌الحرام 1438/ پاییز 1395

سیری در تاریخ تحلیلی کربلا

به سبک و روش کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی درقرآن درابتدای هرشب، خلاصه ای (که محورهای اصلی بحث است و با نگاهی انگیزشی کار شده) دردسترس مردم قرار میگیرد و مراسم از روی آن جلو میرود. این اتفاق برای اولین بار در فضای هیات دارد اتفاق می افتد که سرفصل بحث از ابتدای جلسه در برگه‌ای آ5 در دسترس مخاطبین قرار گیرد. نگارش این چنین فضایی مختصات خاص خودش را می‌طلبید که در آینده از آن بیشتر گفته خواهد شد؛ این روش خاص قاعدتا باید با ملاحظات خوبان وبزرگواران تکمیل و تقویت هم بشود...

مباحث یازده شب محرم تقدیمتان...

دریافت فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۵ ، ۱۷:۴۰
سید علی اصغر علوی

فقط تماشا کن...

اهالی باغ سیب ابوترابی

از «پژوهش و آموزش»، تا «ملاحظات تبلیغی»، از «دقت‌های ستایش‌برانگیز» او تا «امید، نشاط و شادابی» او و در یک جمله «چشمه زلال»ی که هر هفته برای اهالی آن جمع اشتیاق‌آفرینی میکرد، بی بدیل بود.

«مطالعه کتابی» تا «مطالعه فکری» زیر دستگاه دیالیزشان، همه و همه، کارگاه عملی روش تحقیق بود و تماشای حالاتشان، تذکر جهاد علمی...

یاد باد آن استاد فقیدی که کربلا را میفهمید... مجالسی که هر هفته دو بار به شوق آن لحظه‌شماری میکردیم: نشست اهالی باغ سیب و شرح حدیث بوی سیب آیت الله میرزا حسن ابوترابی عطرالله مرقده

امید، نشاط و شادابی

هر بار اگر در کنار مباحثش و خستگیهایی که سه روز در هفته به دیالیز میگذشت، اما باز هم نشاط و شادابی را در گفتار و رفتار ایشان میشد دید:

«اینها که از دردها میگویم از باب حکایت است و نه شکایت!»

«اگر کسی نیت کرده برود کربلا و میانه راه از دنیا برود ثوابش را میدهند: نیه المومن خیر من عمله»

«ایشاالله بتوانیم مقتلی کار بشود و به یک جایی برسانیم.» «ایشاالله بتوانیم کار را تمام کنیم»

«من در طریق این کار هستم. بگذار بگویند فلانی در حال انجام ماموریت مرد.»

«بلکه یک چیزی بنویسم بگویند خدا خیرش دهد. اگر مهلتم بدهند کتابی کار کنم.»

***

چشمه‌ای زلال

اما دقتهای تاریخی مانع از توجه به عنصر عاطفه و اشک نشد. هم دعوت به گریستن میفرمود و هم خود، چون ابر بهار میگرست؛ هرجا که مقتل، طوفانی میشد:

«مقید باشید بگریانید، الان برخی که اصلا مصیبت نمیخوانند یا دو کلمه میخوانند و واگذار میکنند که مداح بخواند...

باید مقتل را تحلیل کنید.»

«گریه بگیرید. اجر دارد. امید که ذخیره قبر و قیامت باشد.»

***

اشتیاقی برای علم‌آموزی

تماشای این اشتیاق برای هر کسی عامل انگیزش علمی بود، خاصه اهل علم و چقدر جای این گردشهای علمی در محضر علما در فضاهای علمی ما خالی است:

«هرچه میتواند مطالعه کنید، یادداشت کنید؛ من نزدیک 200 جلد یادداشت پراکنده دارم.»

«کاش مینوشتم شاید به درد یکی میخورد. کاش میشد مقتلی بنویسم »

«خیلی لذت میبرم از مطالعه:

لذات دنیوی همه هیچ است پیش من

در خاطر از تغیر آن هیچ ترس نیست

روز تنعم و شب عیش و طرب، مرا

غیر از شب مطالعه و روز درس نیست»

«زیر دستگاه دیالیز یک ساعت مطالعه فکری کردم و هشت صفحه فقط فهرست احصا کردم برای حضرت عباس...»

«قوه بدنی نیست ولی شوق روحی هست. با حال دیالیزم 4 ساعت وقت گذاشتم و مطالعه کردم...»

« در جوانی در محرم 18 منبر میرفتم و 7 مسجد را در ماه رمضان اداره میکردم...»

***

مطالب مرتبط:

تقریر تشکیلاتی روایت "اذا مات العالم"

حاشیه‌ای از درس مقتل‌شناسی آیت‌الله ابوترابی (نشست اهالی باغ سیب)

درسی که از محضر ابوترابی آموختم: علم باید زلال باشد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۷:۴۴
سید علی اصغر علوی

سخنرانی بلافاصله بعد از نماز ظهر و عصر با مبحث «شمریت و حرّیت» در شبستان حضرت امام خمینی حرم حضرت معصومه سلام‌الله علیها

تلنگرها:

مصاحبه‌های ضبط نشده‌ای از شمر و حرّ

مصاحبه خیالی است، اما واقعی است!

********************************

تلاشی برای متقاعد کردن و نشاندن دو فرمانده عالی‌رتبه ابن زیاد برای مناظره

دعوتی برای یک گفتگو...

*****************************

اما از میان همه نقشهای دشمن، «شمر» ایفاگر نقشی خاص است. شمری که فرستاده و نماینده «عبیدالله بن زیاد» است. اما وقتی نام فرستاده و نماینده ابن زیاد آورده میشود ذهنها به طور ناخودآگاه به یک شخصیت دیگر متمایل میشود: «حربن‌یزید ریاحی»

چه شد که یکی شمر شد و دیگری حر؟! این دو که در بخشی از داستان از یک نفر یعنی ابن‌زیاد خط میگرفتند؟ اما چه شد که یکی ذلیل عالم شد و دیگری عزیز؟ چه شد که یکی مشمول لعن هرروزه عاشوراخوانان تاریخ است و دیگری لایق سلام؟!

***************************

برخی اشخاص فقط خودشان هستند، اما ظرفیت برخی آنقدر بالاست که فراتر از خودشان هستند! اینها دیگر «شخص» نیستند، «شخصیت»‌اند؛ مثل «شمریت» یا «حرّیت»

***************************

«ما شمر را لعنت مى‏کنیم، براى اینکه ریشه‏ى شمر شدن و شمرى عمل کردن را در دنیا بکنیم؛ ما یزید و عبید الله را لعنت مى‏کنیم، براى اینکه با حاکمیت طاغوت، حاکمیت یزیدى، حاکمیت عیش و نوش، حاکمیت ظلمِ به مؤمنین در دنیا مقابله کنیم. حسین بن على قیامش براى این بود که بینى حاکمیتهاى علیه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاک بمالد و نابود کند؛ و همین کار را هم امام حسین با قیام خود کرد.

مجالس ما؛ مجالس حسینى، یعنى مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و یزیدها و ابن‏زیادهاى زمان موجود، زمان حاضر، معنایش این است. این استمرار ماجراى امام حسین است.»[1]

*************************

ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟ این مسئله نیاز به تحلیل و بررسی دارد. این هشدار و انذاری برای امروز و فردای ما است. [2]

************************

ببخشید!

خدا فقط یک امام حسین داشت که شمر شد قاتلشان؛ خدا که نمی‌تواند هزار امام حسین بیافریند تا شمر بودن تک‌تک انسان ها را اثبات کند. انسان ها باید خودشان خودشان را محاسبه کنند و حتی محاکمه.

و الا ممکن است روز قیامت اسرار دل‌ها هویدا شود: « یوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»[3]

«در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار میشود»

*************************

«انسان در آغازمحرم باید محاسبه ای داشته باشد تا ببیند که کجای کار است:

حبیب است که از قبل آماده بوده

یا زهیر است که در وسط راه خودش را رسانده است

یا حُر است که روز عاشورا خودش را رسانده

یا کسی است که حج اش را انجام داده و به خانه رفته است و دارد استراحت می کند و خیالش راحت است.

انسان باید قبل از عاشورا مراقبه داشته باشد که اگر نرسیده است خودش را برساند. و وقتی روز عاشورا می رسد احساس کند که لااقل مثل حُر است، همه چیز را پشت سر انداخته و فارغ از همه چیز است.»[4]

****************************

فهرستی از گامهای «شمریت» و «حریت»

انتخاب با شماست...

«إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»[5]

ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!

*************************

مواظب خوبی‌هات باش!

از بدی هات هم ناامید نشو!

به پشتوانه تجربه تاریخی «شمریت» و «حرّیت»



[1] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم‏19/ 10/ 1386

[2] برگرفته از روز دهم، «شمر کیست؟» صص113-127

[3] الطارق/9

[4] برداشتی از استاد سید مهدی میرباقری

[5] الإنسان/3

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۱
سید علی اصغر علوی

عاشورا را باید به عنوان «تنها راه» برای نجات بشر دانست و نه راهی از میان راه‎‌های دیگر. باید فهمید که تنها راه، حسین است. امام حسین را به عنوان «یک راه» دانستن، شناختی نیست که به ظهور منجر شود؛ او تنها راهی است که در آخرالزمان میتوان یافت. این درک بزرگ را در سال 61 هجری اصحاب امام حسین تجربه کرده بودند. برای همین وقتی امام، رخصتِ رفتن‌شان داد و با این که استدلال بر رفتن‌شان هم درست می‌نمود(چرا که ماندن و یا رفتنشان در شهادت امام حسین تأثیری نداشت)، اما بی‌تابانه به پای حسین افتادند، زیرا راهی و جایی دیگر جز او نمیشناختند. راز عظمت شهدای کربلا را در فهم این مطلب دقیق و عمیق باید دانست.

انسان 250 ساله را باید در مدار و محوریت امام حسین دید، آنچنان که خودِ اهل بیت، ماجرای امام حسین را این گونه میدیدند. قرآن را نیز با این تقریر باید دید. قرآنی میتواند عامل نجات و سعادت باشد که در وادی عاشورای امام حسین تلاوت شود و الا در سال 60 هم قاریانی بودند که کرسی تدریس و تلاوت خود را بر همراهی با امامِ عاشورا ترجیح دادند و در مدینه ماندند؛ اما از میان همه قاریان آن دوران، امام حسین، حبیب و تلاوتش را ستود: «لله درک یا حبیب! لقد کنت فاضلا تختم القرآن فی لیله واحده». تلاوتی که در فراغت و عزلت و عافیتِ مدینه نبود و خود را به وادی ولایت کربلا رسانده بود و در حریم حسینی قرار گرفته بود. لذا دل‌رباترین قرآن را هم از حنجره بریده حسین بر فراز منبر نیزه‌ها باید شنید و از تحلیلهای بعضا قرآنی امثال شمر و عبیدالله بن زیاد و احنف‌بن قیس‌ها در لابلای کلامشان نباید واهمه‌ای داشت که این تلاوتها «وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»(الإسراء/82) است.

مرکزیت، عاشوراست و از آنجا باید به عرصه‌های دیگر نظری و نیز عزیمتی داشت.

تنها با امام حسین میتوان فتح الفتوح عالم را به دست گرفت آنچنان که حتی امام عصر هم به این ابزار نیرومندِ عاشورا برای ظهورش محتاج است.

راهی جز حضرت حسین نیست و چه خوب که راهی جز او نیست!

فهرستی از مباحث:

با امام حسین به «درک بهتر قرآن» می‌توان رسید

با امام حسین به « فهم انسان 250 ساله» می‌توان رسید

با امام حسین به «وادی سلوک» می‌توان رسید

با امام حسین به «حریم تربیت» می‌توان رسید

با امام حسین به «قله رفیع تمدن» می‌توان رسید

با امام حسین به «محضر علم» می‌توان رسید

با امام حسین به «عرصه اقتصاد مقاومتی» می‌توان رسید

با امام حسین به «سرزمین اندیشه‌ورزی و تفکر خلاق» می‌توان رسید

و البته تنها و تنها با امام حسین به این سرفصلها میتوان رسید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۲۰:۱۱
سید علی اصغر علوی

 

به فضل الهی و عنایات حضرت اباعبدالله الحسین سلام‌الله‌علیه، از 23 آبان لغایت 30 آبان در شبستان امام خمینی حرم حضرت معصومه برگزار خواهد شد:

سخنرانی بلافاصله بعد از نماز ظهر و عصر با مبحث «شمریت و حرّیت»

کارشناسی برنامه «زمزم معرفت»ساعت 16:20 تا اذان مغرب با مبحث «با امام حسین به همه جا میتوان رسید»

همایش «سه ساله‌های کربلایی» شبستان حضرت نجمه خاتون 26آبان ماه ساعت 15:30

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۶
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ق.ظ

عاشوراشناس! سلام ما را به مولای عاشورا برسان!

ما ماندیم و مقتلی که ناتمام ماند...

هر بار در کنار مباحثش و لابه‌لای خستگیهایی که سه روز در هفته به دیالیز میگذشت باز هم نشاط و شادابی را در گفتار و رفتارش میشد دید. انگیزه و شوقی که برای به انجام رساندن کار مقتل داشت. میفرمود:

«اگر کسی نیت کرده که به کربلا برود و در میانه راه از دنیا برود ثوابش را به او میدهند: نیه المومن خیر من عمله» «ایشاالله بتوانیم مقتلی کار کنیم و کار را به یک جایی برسانیم.» «ایشاالله بتوانیم کار را تمام کنیم»

«من در طریق این کار هستم. بگذار بگویند فلانی در حال انجام ماموریت مرد.» «...بلکه یک چیزی بنویسم بگویند خدا خیرش دهد ... اگر مهلتم بدهند کتابی کار کنم.»

میرزا حسن ابوترابی مقتل شناسی

اما تقدیر این بود که در تقارن روز پدر و روز معلم، مولایش امیرالمومنین او را با خود ببرد...

عالم انقلابی دیارمان، آیت الله ابوترابی به ابوتراب رسید...

 تقدیر این بود که در معیت پدر عاشورا، امام علی، به محضر فرزندش شرفیاب شود.

از این به بعد حضرت ارباب، خود برای او از عاشورایش خواهد گفت، از این پس صاحب کربلا، اسرار مگوی مقتلش را به او نشان خواهد داد...

ما ماندیم و خاطرات خوشی از جلساتش که برای مان از کربلا میگفت، شاید نشست بعدی  اهالی باغ سیب را در حوالی عطر خوش سیب حضرتش برگزار کند. اویی که بنایش بر امتداد کار بود و در لابه‌لای حرفها و حتی بذله گوییهایش، این تداوم کار را تذکر میداد و راستی چه مطالب بلندی را در لابلای طنزها میشود به مخاطب رساند:

«اگر میشد چند جلد کتاب با خودم دفن کنم، میگفتم با من دفن کنند، بلکه اگر فراغتی آنجا حاصل شد بخوانم!

در عالم خواب شهید مطهری را دیدم گفتم: آیا دیگر کتابی در دست تالیف دارید؟ گفتند: بله! کتابی در معاد؛

چند وقت بعد کتاب معادشان در آمد!»

خداحافظ دل‌خوشیهای مجالس کربلایی اهالی باغ سیب!

باغبان پیری داشتیم که با او زیر درخت سیب مینشستیم و شرح بوی سیب میخواندیم. شهد لبخندهایش با نمک اشکهایش، معجون معرفتی بود که دلبری میکرد و جرعه جرعه ما را مست از عشوه‌های رندانه خویش میساخت.

دیگر زیر درخت سیب منتظر چه کسی باشیم تا بیاید و جان خسته ما را با دو جرعه روضه، آب حیات بخشد؟

صلی الله علیک یا اباعبدالله

قسم به لحظه شیرین «من یمت یرنی»

که ایستاده بمیرم به احترام علی

عاشوراشناس! سلام ما را به مولای عاشورا برسان!

***

مطالب مرتبط:

تقریر تشکیلاتی روایت "اذا مات العالم"

حاشیه‌ای از درس مقتل‌شناسی آیت‌الله ابوترابی (نشست اهالی باغ سیب)

درسی که از محضر ابوترابی آموختم: علم باید زلال باشد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۳۱
سید علی اصغر علوی
چهارشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۴۱ ب.ظ

درسی که از محضر ابوترابی آموختم: علم باید زلال باشد

مقتل‌شناسی3

مردی که با نام ارباب، دردهایش را فراموش کرد

این روزها حال این مرد بزرگ روبه‌راه نیست... در بخش مراقبت‌های ویژه، کسی روزگار می‌گذراند که صدایش برای مردمان دیار دارالعباده و دارالعلم یزد آشناست: همان حاج‌آقاابوترابی که عمرش را در پاسخ به مسائل شرعی گذرانده است؛ صدای ماندگاری که احکام شرعی را در رسانه به جان تشنه مردم می‌رساند ولی در ورای این شهرت، که همگان، او را بیشتر به همین می‌شناسند، حرف‌هایی از جنس تاریخ اسلام هم دارد بخصوص بحث شناخت مقاتل. علاقه وافر او به مطالعه و اندیشه مثال‌زدنی است...

زیر دستگاه دیالیز و در معیت آقازاده‌شان به دیدار رفتیم. برایشان قدری تربت قتلگاه تحفه بردیم. همین که نام امام حسین و تربت قتلگاه آمد وجود این مرد، بارانی شد! و شروع کرد به گریستن، از حضرت حسین برایمان گفت. داستان مجنون و یافتن قبر لیلی از روی بوییدن جابه‌جای خاک بیابان را گفت...می‌گفت و می‌سرود و از حسین می‌گفت...با اشکی که سراسر، شور و وجد عارفانه بود. آقازاده‌شان می‌فرمود: در این دوسه روز و خاصه امروز از شدت درد به خود می‌پیچیدند اما همین که نام ارباب بی‌کفن آمد نشاط و شادابی آمیخته با حزن را می‌شد حس کرد...

فهمیدم که روح او از همه ما سالم‌تر است! به علم و معرفت این مرد بزرگ غبطه خوردم و به این چند لحظه‌های در کنارش بودن، افتخار کردم. علم و عالم باید زلال باشد. برای باسواد شدن باید اول از همه نورانی بود، با صفا بود، زلال بود، باید مثل ابوترابی بود! زلالِ زلال، طوبی له!

برای شفای‌شان حمدی بخوانیم...

مطلب مرتبط: حاشیه‌ای از درس مقتل‌شناسی آیت‌الله ابوترابی (نشست اهالی باغ سیب)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۴۱
سید علی اصغر علوی

خود شناسی قبل از مقتل‌شناسی

«...اگر ادعا کنیم بیشتر این نویسندگان، از ناحیه آن امام همام دستگیری و تایید شده‌اند، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.» (مقتل ثارالله، آیت الله حاج شیخ حسین عندلیب همدانی، مقدمه ص31)

یادنوشتی برای پاس‌داشت استادی که کربلا را میفهمد. چند خطی وصف مجالس با صفایش که «وصف العیش نصف العیش». مجالسی که هر هفته دو بار به شوق آن لحظه‌شماری میکنیم:

درس مقتل شناسی ابوترابی1

باغ سیب مقتل شناسی ابوترابی3

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۶
سید علی اصغر علوی

      تقدیم به اندیشه‌های عاشورایی

 فایل گزیده پایان‌نامه مدیریت عاشورایی: فهرست، کلیات، منابع (دریافت)

    

پیوست‌های مرتبط:

پایان‌نامه زمینه‌ای برای تشکر از امام حسین (نسبت پایان‌نامه و امام حسین علیه‌السلام)

آغاز نامه (گزارشی از جلسه دفاعیه عاشورایی)

گزارش تصویری جلسه دفاعیه (2)

یادش بخیر...

دعوتی برای حرکت، نامه‌ای برای آغاز

 

پایان‌نامه مدیریت عاشورایی علوی12

...انسانها باید برای ظهور آماده شوند و این نیاز به تربیت دارد، تربیتی که استعداد فهم و قابلیت پذیرش امام زمان را ایجاد کند و در این میان بهترین الگو برای درک امام عصر، درنگ در امام عاشورا است.

بهترین الگو برای اصحاب المهدی شدن، الگوی اصحاب الحسین‌اند.

تربیت عاشورایی همان مدل و نرم افزار تمدنی برای رسیدن به امام زمان است. تربیت عاشورایی تنها معبر برای ظهور است،

در «این الطاب بدم المقتول بکربلا» سخن از گرای اصلی در عصر ظهور است و محوریت کربلا و آموزه‌هایش، و این یعنی اهمیت درنگ در کربلا و عاشورا. برای تربیت راهی بهتر از امام حسین نمی‌شناسیم که اگر جز این بود، اولْ سخن مربی و منجی عالم در آخر الزمان و در فتح الفتوح نهائیش «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین...» نبود.

امام عصر،‌ ابزاری نیرومند‌تر از امام حسین نمی‌شناسد و بدون او تمدن‌سازیش نشدنی است. شروع تمدن بزرگ امام عصر با امام حسین و در مدار کربلای او و معرفی خویشتن و رسم خویش با امام حسین، همه و همه پرده از یک حقیقت بر می‌دارند: جایگاه تربیت عاشورایی برای تسهیل و تکمیل جریان ظهور

آری امام زمان از حسین می‌گوید و زبان مشترک و ادبیات جهانی بر پایه و محور آموزه‌های عاشورایی شکل خواهد گرفت و کسانی در مسابقه زمینه‌سازی ظهور پیشگام خواهند شد که معرف امام عصر یعنی امام حسین را به عالم بهتر و خوب‌تر بشناسانند و دل‌ها را پذیرای شنیدن «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین ...» کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۴۲
سید علی اصغر علوی