مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی
دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۷ ق.ظ

داستان «دعوا سر اولویت...» از غدیر شروع شد

برگی از اثر «دعوا سر اولویت است»

«غدیر، کربلای عوام بود و کربلا، غدیر خواص!
در غدیر با آنکه بیعت گرفته شد، "جفا" شد
و در کربلا، با آنکه بیعت برداشته شد،"وفا" ماند»

داستان «دعوا سر اولویت...» از غدیر شروع شد.  

خلاصه غدیر این بود (شاید این‌قدر هم نیازمند بحث تاریخی، ادبی، جدلی و... نباشد!) که:

پیغمبر فرمود: من اولی بر شما نیستم؟ (أَیهَا النَّاسُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَوْلَای‏ وَ أَنَا مَوْلَى‏ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَى یا رسول‌الله‏)‏

جان سؤال این بود: «اولویت» با شماست یا من؟ و همه گفتند: شما، یا رسول‌الله!

آنگاه فرمود: مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَهَذَا وَلِی اللَّهِ عَلِی‌بن‌أَبِی طَالِبٍ مَوْلَاه‏.

هرکس این اولویت را فهمیده، (أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ قَالُوا بَلَى یا رسول‌الله) پس‌ازاین، همین فرمول را برای علی به کار ببرد. پس‌ازاین علی بر شما همین ولایت و اولویت را دارد.

آن‌ها که این اولویت را شناختند، به درک غدیر نائل شدند و آن‌ها که غدیر را فهمیدند، کربلایی شدند. فهم غدیر پیش‌نیاز لازم فهم کربلاست.

برخی از راویان غدیر در کربلا شرف حضور یافتند تا کربلا دوباره یاد غدیر را زنده کند. رحمت خدا بر راوی غدیر و شهید کربلا: عبدالرحمن‌بن‌عبد رب انصاری خزرجی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۷
سید علی اصغر علوی
دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۵۸ ق.ظ

ابتدای کربلا: به مناسبت عید سعید غدیر

باید کار کرد...

«ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود

ابرهای خون‌فشان کربلا، اشک‌های حضرت امیر بود»[1]

کاش برای حضرتش بتوانیم کاری کنیم، نه در حد نوشتن کتاب الغدیر!

کتابی که به تعبیر خود علامه امینی:

«من برای نوشتن الغدیر 10 هزار کتاب را (که ممکن است هر کتاب در چندین مجلد باشد) از بای بسم‌الله تا تای تمت) خوانده‌ام و به 100 هزار کتاب مراجعات مکرر داشته‌ام.» {تذکری برای جهاد علمی طلبه-دانشجوها}

کاش برای حضرتش بتوانیم کاری کنیم، نه در حد «نوشتن» الغدیر، بلکه لااقل در حد «خواندن» این اثر!

***

«حسین اگر پسر توست با اشاره او

سیاه‌پوش عزای محرم است زمین»[2]

مطلب مرتبط:

تذکری برای جهاد علمی



[1] علیرضا قزوه

[2] میلاد عرفان‌پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۸
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۵۸ ق.ظ

درنگ: نقش تربیتی خانواده‌ها در کربلا

تا مدتها فکر میکردم عاشورا حماسه «شخص» امام حسین است؛ بعدها که با حکایت‌های شگفت اصحاب و تشکلات منسجم و بی‌بدیل آنها آشناتر شدم فهمیدم که این حماسه مجموعه امام و اصحاب عاشورایی ایشان است؛ الگوی رهبر و پیروان (و امام و امت)

اما مدتی است با تماشای جلوه‌های تربیتی عاشورا در خانواده‌های کربلایی، نگاهی تازه‌تر و کرانه ناپیدایی چشم‌نوازی میکند:

کربلا فراتر از حماسه «شخص» امام و «اصحاب» ایشان، حماسه «خانواده» ایشان و اهالی عاشورا هم هست و این آغاز درنگ‌هایی در وادی «تربیت در افق کربلا» خواهد بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۸
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۵۷ ق.ظ

شیرین‌ترین شکلات دنیا: شکلات به طعم اصحاب!

پیشنهادی برای چشاندن طعم خوش اصحاب در جاری زندگی

در سفر کربلای عرفه امسال (1395) در لابلای مباحث طرح شده از زیارت شهدای ناحیه مقدسه اشارتی گذشت؛ زیارتی به سنه 252 ه.ق. منسوب به امام هادی که در آن به اسم و رسم تک تک شهدا اشاره شده است.

به ذوق سلیم و قریحه سرشار زوار که  در همین مجال، جای تقدیر دوباره دارد، بسته شکلاتی به همراه سلام به یکی از این شهدا کار شد! تا بنا به اصل تداعی در روانشناسی، شیرینی ملموس و محسوس شکلات با حلاوت «احلی من العسل»ی معقول اصحاب گره بخورد و ذائقه جانها را با آن شیرینی آشناتر کند.

برای ایجاد انگیزه در کنار هر «سلام»، «سؤال»ی تلنگرگونه هم کار شده بود که نوید یک حرکت عاشورایی برای مخاطب باشد؛ مثلا:

«چقدر در مورد این شهید مطالعه داشتی؟!»، «کدام ویژگی این شهید باعث شد در کربلا باشد؟»، راستی واقعا اصحاب کیستند که این گونه قرب و منزلت یافتند؟»، «عاشورا خوانان تاریخ بلافاصله بعد از سلام بر امام به این یاران سلام میدهند»، «به نظرت کدام ویژگی این شهید باعث شد در بین یاران امام باشد؟»، «چقدر برای همراهی و معیت با امام عاشورایی خودت آماده‌ای؟!»، «این شهید در کربلا چگونه امام خود را یاری کرد؟»، «5 دقیقه از این شهید برایمان تعریف کن و نسبتش را با امروز مشخص کن!»، «تا حالا شده خودت را مثل شهدای کربلا در یاری امامت دیده باشی؟!» و... (این فهرست سؤالات انگیزشی با تکمیل و نقویت شما بهتر و زیباتر هم خواهد شد! بسم الله! شما هم نکته و یا سؤالی به این مجموعه در نظرات بیفزایید!)

***

و این شکلات بهانه ای بود برای از کربلا دانستن و بیشتر دانستن!

سوغاتی ویژه برای کربلا و نه اصلا برای هر کسی که میخواهد برای امامش یک کار ویژه کند!

جا دارد از خودمان سؤال کنیم: ما کی و کجا با امام حسین زندگی میکنیم؟ کاش با امام حسین آنچنان زندگی کنیم که جزو اصحاب ایشان حساب شویم...

ما بعدالتحریر:

یک

در دو سفر دیگر عتبات هم بنا به رخصت و فرصتی که بود از دل این زیارت شاخص‌ها و مؤلفه‌های الگوی پیشرفت استخراج شد. (ر.ک اثر: مبانی مدیریت عاشورایی؛ روش‌شناسی و رویکردها، از همین قلم)

دو

متن این زیارت در ادامه می‌آید تا کمک و مددی باشد برای کسانی که برای چشاندن طعم شیرین اصحاب به دیگران، به دنبال ایده‌ها و پیشنهادها و قالب‌های نو و ابتکاری می‌گردند...

بسم الله!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۷
سید علی اصغر علوی
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۲۹ ب.ظ

عرفه خودتان را به امام حسین برسانید...

عرفه خودتان را به امام حسین برسانید...

خدا در عرفه، پیش از مهمانان خانه خودش به مهمانان خانه امام حسین نگاه میکند

راستی!

مذاکره علمی در مسیر نورانی نجف کربلا عجیب میچسبد!


راه کربلا و مباحثه علمی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۲۹
سید علی اصغر علوی
چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۲۵ ب.ظ

معرفی کانال تنها علاج؛ امام حسینی برای تمام فصول

به همت اهالی باصفای عاشوراپژوه ایجاد شد:

🔸🔸#تنها_علاج امروز دنیا  این است که درس حسین بن علی (علیه السلام) را بفهمند و به آن عمل کنند. اساس دین با #عاشورا پیوند خورده است و به برکت عاشورا هم باقی مانده است.

(امام خامنه ای26/3/1372)

فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ‏ الْفِتَنِ‏ بِسُفُنِ النَّجَاة» (نهج البلاغه، خطبه5) امواج فتنه‌ها را به کشتیهای نجات بشکافید و عبور کنید؛ و همگان میدانند کشتی نجات‌بخش‌تر از امام حسین نیست؛ پس «شُقُّوا أَمْوَاجَ‏ الْفِتَنِ بِالحُسَینِ!» با حسین میتوان از همه موانع پیش رو گذشت و به همه جا رسید؛ 

سخن آغازین این بود: «با امام حسین به همه جا میتوان رسید» ولی تأملات بعدی در سخنان بزرگان، جلوه تازه ای برای تحقیق و محقق نشان داد  که از توانستن به بایستن سوقمان میداد و از وادی «میشود» به «باید» هجرت: «با امام حسین باید به همه جا رسید!»؛ از این حقیقت «چاره»‌ای نیست! هرزمان بشریت به بی«چاره»گی رسید، مضطر حقیقی شده است و دعای مضطر هم مستجاب است: «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیکْشِفُ السُّوءَ» (النمل/62) آن روز خورشید ظهور در آستانه خانه جانمان خواهد تابید.

_________________________

✨آنچه  به زیارت نگاهتان خواهد آمد، مجموعه‌ای نظام‌مند از «نگاهی دوباره» و «فهمی دیگرگونه» از کربلاست که در آثار عاشورایی  #زیر_خیمه_حسین به لطف حضرتش دریافته و منعکس شده و در این سطور در منظومه‌ای کامل‌تر و جامع‌تر اجازه حضور و اذن بروز یافته است.

امید که این لحظه‌ها و نوشته‌ها، سهمی از #کربلا  داشته باشد؛ و دوباره شکر در این لطف بی‌حسابش که ما را غرق نعمتش کرد و به ما اجازه داد تا نامش را صدا زنیم، خدایش را سپاس! «اللهم لک الحمد...»

«گشته‌ام در جهان و آخر کار

دلبری برگزیده‌ام که مپرس»

__________________________

📡به کانال تنهاعلاج بپیوندید👇👇

https://telegram.me/joinchat/CJFqGz8kqP73ohtUIrW-Aw

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۲۵
سید علی اصغر علوی

در دست انتشار| پرواز با بال مگس! (درنگی «فقه الحدیثانه» در ماجرای اشکی به اندازه بال مگس)

در نگاه عده‌ای شاید درنگ در سطر به سطر و واژه‌واژه روایات این‌قدر ضروری به نظر نرسد که یک اثر مستقل در اطراف یک روایت، آن هم یک مفهوم اختصاص داده شود. به زعم این دسته این چنین کارهایی پر و بال دادن بیش از حد به موضوع است. اما دسته‌ای دیگر را عقیده بر آن است که هر لفظ امام معصوم را باید با دقتی معصومانه تماشا کرد و شایسته است بیش از این‌ها بلور واژه‌های روایات، مراعات شود! خصوصا اگر این مواجهه با دسته‌ای از روایات حول یک مفهوم و در یک خانواده حدیثی صورت بگیرد.

مواجهه با روایات را خود اهل بیت به شیعیانشان آموختند. روایات را اینگونه باید دید که فرمودند:

«خَبَرٌ تَدْرِیهِ‏ خَیْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِیه»[1] خبری که در آن درایت شود از هزار روایت خواندن بهتر است.

اینگونه هر سطری و هر واژه‌ای از روایات با خود دنیایی سخن خواهد داشت و هر قطره با خودش اقیانوسی از معارف را نوید خواهد داد...

با این حساب از «بال مگس»ش هم به راحتی نباید گذشت...

«در بند آن مباش که مضمون نمانده است

یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت»[2]



[1] منیة المرید، ص: 370

[2] از صائب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۵۵
سید علی اصغر علوی
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ب.ظ

فرصتی و دعوتی به نام «روضه‌های ناشناخته کربلا»

یادداشتی در حوالی اثر «روضه‌های ناشناخته کربلا» (نخستین مقتل مدیریتی)

در جستجوی روضه‌هایی که تاکنون خوانده نشده و مقاتلی که کم‌تر دیده و شنیده شده است...

روضه‌خوان

بسیاری از روضه‌های امام حسین مغفول مانده است. بسیاری از مرثیه‌ها چون دیده نشده، بیان هم نشده است؛ حال آن که کربلا سراسرش پر است از روضه‌های ناگفته. باید «روضه‌های ناشناخته کربلا» مورد مطالعه قرار گیرد. امام حسینی که روضه‌هایش محدود در کربلا نیست: روضه‌های مدینه، روضه‌های مکه، روضه‌های مسیر[1]، روضه‌های کربلا و... سرفصل‌هایی برای بیشتر اندیشیدن عاشورا دوستان عالم است.

به عنوان نمونه، یک فصل از این مرثیه‌های خوانده نشده، روضه اصحاب است. باید روضه اصحاب و مقتل‌شان را که مالامال از نکته و پیام و حرف است با درنگ بیشتری ورق زد. آیا اصحاب فقط منحصر در جناب حر هستند؟ آیا جناب حبیب روضه ندارند؟ آیا جناب سعید و یا سُوید روضه ندارند؟ پیام تربیتی روضه جناب اسلم چیست؟ روضه جناب سوید دارای چه نکته اخلاقی است؟ از همه اینها گذشته اصلا مگر می‌شود با روضه اصحابی که نامشان را کمتر شنیده‌ایم روضه خواند و اشک گرفت؟! پیوند این روضه‌ها با روضه‎های عصر عاشورا که روضه‌های خود حضرت است چیست؟ و هزاران پرسش دیگر...

از این دریچه است که می‌توان به روضه‌های مدیریتی، روضه‌های اجتماعی، روضه‌های سیاسی عاشورا و... نز سفری کرد و این نویدی برای آغاز نگاههایی تازه به کربلاست، که هرکدام مخاطبان خاص خود را خواهند داشت و تاملاتی اشک‌آلود را برخواهند انگیخت...

امید که از این منظر به غم‌های دیگر و شاید اصلی‌تر امام حسین علیه‌السلام هم بهتر واقف شویم. روضه‌هایی که کم‌تر شنیده شده و یا اصلا شنیده نشده و این غربت کربلاست...

بیایید یک بار هم امام حسین علیه‌السلام را در این قاب‌ها تماشا کنیم!



[1] مکه تا کربلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۴۷
سید علی اصغر علوی

در دست انتشار| «امضای کوچک»: کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته ها، درس ها و آموزه های تربیتی امروزی‌اش

از مجموعه روضه های بین المللی کربلا -1

...مگر کودک نا‌بالغ توان تصمیم دارد که بداند ماجرا چیست؟

بلوغش به کنار، اصلا زبان یاری داشتن یا نداشتن هم به کنار...

 مگر کودکی شش ماهه، توان فهم معادله کربلا را دارد تا در آن لحظه حساس بداند چه باید بکند؟

باید یک بار با نگاهی تحلیلی و شاید زمینی این معادله را به تماشا نشست و به دنبال پاسخی برای این سوال بود: علی‌اصغر چگونه علی‌اصغر شد؟

در بخش اول این اثر، کاملا با منظری تحلیلی راز علی‌اصغر شدن را برای خانواده ها به روایت خواهیم نشست، روایتی دقیق از زمینه های علی‌اصغر شدن، در آینه رموز تربیت و وراثت و محیط خانواده ای که در نهایت، خروجی آن، علی‌اصغری می‌شود  که به شرط حیاتش علی اکبری خواهد بود، چنان که مقاتل نوشته اند.

و در بخش دوم پس از گذر از این منظر زمینی به آسمان علی‌اصغر و هوای عرفانی آن سری خواهیم زد و  مرثیه ای دیگرگونه را میهمان نگاه نجیبتان خواهیم کرد، مرثیه ای با دریچه ها و درنگهایی معرفتی و گریزهایی در خور ذاکرانی که دوست دارند علی‌اصغر وار برای  ارباب، حنجره هاشان را هزینه کنند...

***

فهم کودک دردانه داستانش، عمر نوح می‌طلبد تا فرصت شرح سطری از دفتر کوچک عمرش بشود. همه عناصر کربلا از جنس کوثرند، کوتاه اما سرشار از سخن...

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۵
سید علی اصغر علوی
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۳ ق.ظ

در دست انتشار| پرواز با بال مگس!

گاهی مستندهایی که نمایی از زندگی و سلوک علمی دانشمندان را ترسیم میکند، انسان را به دقتهایی توجه میدهد که در نگاه اولیه عجیب به نظر میرسد؛ گیاه شناسی که سالیان سال بر روی یک گیاه بخصوص مطالعه میکند، پزشکی که مدتها بر روی یک جزء کوچک از بدن انسان و عملکرد و بیماریهای آن کاوش میکند... ولی از همه اینها عجیب تر گاهی یک استاد بازنشسته در این مستندها محور آن مستند میشود که سالیان سال است زحمت مطالعه و تحقیق را به جان خریده و خودش را متمرکز در یک بخش کوچک و جزئی تر از جزئی! کرده است، یک تمرکز بسیار دقیق در پدیده ای مانند «بال یک حشره کوچک»!

و از آن جذاب تر زمانی است که با لحنی سراسر افتخار و با جذبه ای شورانگیز، گزارشی از نتایج مطالعات و تحقیقاتش بیان میکند.

از این هم جالب تر برخی دانشگاهها و مراکز علمی است که با رویکردی میان رشته ای در فضای رشته هایی مثل علوم انسانی به این چنین مطالعه هایی دست میزنند. بنابراین جای تعجب نیست که بعضا دانشگاه هایی که مشاهیر مدیریت راهبردی را در دامان خود پرورش داده است درس جانور شناسی برای دانشجویان مدیریت راهبردی قرار داده اند تا از رمز و راز های آن باخبر شوند.

حال در ورای همه اینها باید به این دغدغه رسید که چرا ما در وادی معارف دینی خود این چنین عمیق و دقیق نباشیم؟

یاد آن استاد به خیر که برای شناخت منازل مکه تا کربلایی که روزگاری اباعبدالله الحسین از آن عبور کرده بودند، بخشی از آن مسیر را با شتر پیمود تا قدری تحقیقاتشان دقیقتر باشد و یا متوسط دمای 30 سال منزلگاههای بین راه کاروان امام حسین را مطالعه کردند تا رازهای بیشتری از این حرکت تاریخی و تاریخ ساز داشته باشند و یا حتی داده های ژئوفیزیکی سرزمین کربلای61 را بررسی کردند تا کربلا را بهتر به تماشا نشسته باشند...

***

در هیاهوی شهرْ‌آشوب حماسه اربعین 1437 هجری قمری اباعبدالله به دنبال رزق روضه‌ای در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر آرزوها –کربلا- دست تقدیر، گوشه‌ای برای خلوت و اشک فراهم کرد، در حالی‌که موسی‌وار «ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ»[1] حال و قالی بود که آن دم میگذشت...تا آن که کلامی دلنشین از دل موکبی[2] به خود میخواند که با خود پرسشی شگفت و البته قدیمی را برای این مستمعش تازه کرد و آن رمز و راز این روایت بود: «کسى که یادى از حضرت حسین بن على علیهما السّلام نزدش بشود و از چشمش به مقدار «بال‏ مگس»‏ اشک خارج شود اجر او بر خدا است و حق‌تعالى به کمتر از بهشت براى او راضى نیست.»[3]

این سؤال و بیان چند نکته در اطراف آن، مانند جرعه‌های زلالی بود که جان تشنه و زمین ترک‌خورده محقق را طراوت میبخشید تا به پشتوانه آن، اندیشه ای نو در پژوهشگر عاشورا شکفتن گیرد و اسرار بال مگس را در این روایت دوباره و دوباره جستجو کند...

آن حکایت‌کننده و مبیّن روایت و مذکّر این مسأله تحقیق را سپاس که نمیشناختمش![4]

ولی به حقِّ گشودنِ دروازه تازه ای در وادی فقه الحدیث این روایت، او را بی کران سپاس!

تحقیق‌ها به محض این که با این آستان ارتباط میگیرند، دلربا و خواستنی میشوند و این ویژگی این سرزمین است: «ما ندانیم چه سرّی است که در خانه اوست»

این چنین «مگس‌شناسی»ای با خودش عالَمی دارد و عجیب، لذتی...!

«ای مگس! عرصه سیمرغ نه جولان‌گه توست...»

اینجا عرصه سیمرغ است و چه شگفت که اینجا مگس، با این جولان، هیمنه سیمرغ میگیرد! و نه تنها عِرض خود نمیبرد، بلکه هر چیزی هر چقدر اینجا بیشتر پر بگیرد، بیشتر آبرو میگیرد!

برای فهم عمیق برخی روایات باید حشره‌شناس بود! مگس‌شناسی فرصتی شد برای شناخت اندکی از اسرار روایت «اشکی به اندازه بال مگسی!»

این سؤال کهنه در ذهن، در هوای بارانی کربلا جوانه زد و نهالی شد که تماشاگر آن خواهید بود و در کنار سایه کم‌رمقش لَختی خواهید آسود...



[1] «...موسی سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم!» (القصص/24)

[2] حسینیه های اطراف مسیر که در ایام اربعین به وفور یافت میشود.

[3] کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص:324

[4] البته بعد از اندکی فحص، گفته شد ظاهرا روحانی فاضلی به نام حجت‌الاسلام باقری است؛ بازهم ایشان را به خاطر ایجاد این تلنگر و دغدغه فکری سپاس!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۳
سید علی اصغر علوی