«از حکمت نظری تا حکمت عملی» در توضیح الرسائل کربلا
حقیقت این است که با دقت لازم و کافی در زندگی انسانها این مسئله اثبات میشود که خسارات زیادی که ما در زندگی متحمل میشویم، خیلی مربوط به جهل ما نیست مخصوصاً در جوامعی که از تمدن، فرهنگ و علم بهرهای بردهاند.[1] گاهی انسان عالم است اما بیعمل. اوساط از انسانها نیز بین نظر و عملشان یک جدار رقیقی است، لذا خیلی از چیزها را میفهمند اما به آنها عمل نمیکنند. اگر در زندگی خودمان هم بگردیم مصداقهای زیادی برایش پیدا میکنیم، مثل اینکه به امام حسین علیه السلام محبت داریم ولی رفتارمان رنگوبویی از او ندارد.
فرزدق در ملاقاتى با امام حسین (علیه السلام) در سال 60 هجرى هنگام موسم حجّ، از امام، علّت خروجشان را از مکّه، قبل از اتمام حجّ میپرسد. حضرت میفرمایند: اگر عجله نکنم، مرا دستگیر خواهند کرد.
فرزدق میگوید: سپس از من [درباره وضعیّت کوفه] پرسید و فرمود:
از مردمى که پشت سر تو هستند، به من خبر بده!
عرض کردم: از شخص آگاهى پرسیدى. دلهاى مردم با تو است و شمشیرهایشان علیه تو.
«قُلُوبُ النّاسِ مَعَکَ وَ أَسیافُهُمْ عَلَیْکَ»[2]
جمله فرزدق واقعاً قابلتأمل است. برای روشنتر شدن موضوع دو مصداق از کربلا را مطرح میکنیم:
1- حربنیزید ریاحی
2- عبیداللهبنحر جعفی
...مطالب مرتبط از همین اثر: