«مسابقه خوردنیتر شدن از عسل!» در «چای روضهدم»
مروری متفاوت بر آموزههای هیئتی با طعم چای روضه امام حسین
چای هم یک موجود است و در عالم، موجودات سرشار از درک و شعورند، چه برسد به پدیدههایی که به محضر هیئت ارباب مشرف میشوند.
چای روضه، چایی که هرمِ گرمِ نفسِ روضه به آن خورده باشد نیز از این قانون مستثنا نیست. اشیا با استماع روضه نور میگیرند، روح میگیرند و به ملکوت راه مییابند؛ رتبهرتبه سیر مقامات میکنند و آسمانیتر میشوند. دستگاه امام حسین بهانۀ عرفان است و تا کرانۀ «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ، وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَة»[1] خود را در دسترس همه قرار داده است. سخن از «نفس کسى که براى مهموم است و از ستمى که بر ما شده غمناک است، تسبیح است و توجه او به امر ما عبادت است» که اینطور باب عبادت را گسترانده است و اشیا را به سر سفره «وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» نشانده است؛ هرچند «وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ».[2] از اینرو چای هم بهواسطۀ حضورش در این جمع، بعد از استماع روضهای که او هم به پای آن گریسته و در آن گرماگرمش نفسی زده است، مرتبهای از معرفت یافته است.
او را هم باید مستمعی مانند دیگر مستمعان تصور کرد، چراکه کربلا از جن و ملک تا عرش و فرش نوحهگر و گریهکن دارد... با او در نوکری باید رقابت کرد به حکم «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[3]
بیایید با چای روضه مسابقۀ خادمی برگزار کنیم! هرکس کارش را بهتر انجام دهد، در میدان کربلا که عاقبتش درک نگاه «احلی من العسل» است، هرکس خوشمزهتر بود خورده شود! چراکه شیعه خوردنی است! «إِنَّمَا أَنْتُمْ فِی النَّاسِ کَالنَّحْلِ فِی الطَّیْرِ لَوْ أَنَّ الطَّیْرَ تَعْلَمُ مَا فِی جَوْفِ النَّحْلِ مَا بَقِیَ فِیهَا شَیْءٌ إِلَّا أَکَلَتْهُ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ عَلِمُوا مَا فِی أَجْوَافِکُمْ أَنَّکُمْ تُحِبُّونَّا أَهْلَ الْبَیْتَ لَأَکَلُوکُمْ بِأَلْسِنَتِهِم»[4] شیعۀ ما مانند زنبور عسلاند، اگر بدانند آنچه را در اندرون ایشان است، هرآینه بخورند ایشان را. مراد از «ما» آن حضرت و باقى ائمۀ طاهرین است صلوات اللّه و سلامه علیهم أجمعین و مراد از «شیعۀ ایشان» پیروان ایشان است و جمعى که اعتقاد به امامت ایشان داشته باشند و مراد این است که: ایشان مانند زنبور عسلاند و چنانکه در جوف آن عسل است در کمال حلاوت و لذت، در جوف ایشان نیز دوستى ما و اعتقاد به ماست که مانند عسل در کمال شیرینى و لذت است و این از قبیل تشبیه معقول به محسوس است که شایع است و «اگر بدانند» یعنى اگر مردم دیگر بدانند آنچه را در جوف ایشان است و مطلع شوند بر مرتبۀ حلاوت و لذت آن، هرآینه بخورند ایشان را؛ یعنى درست فرو برند تا اینکه آنچه در جوف ایشان باشد، در جوف آنها آید و قرار گیرد.[5] و این است بیان «شِیعَتُنَا کَالنّحلِ لَو عَرَفُوا مَا فِى جَوفِهَا لَأَکَلُوهَا».
***
در مجالس «احلی من العسل»ش تو خوشمزهتر شدی یا...؟!
مطالب مرتبط:
چای روضۀ شما چه مزهای میدهد؟!
[1]. الکافی، جلد 3، صفحۀ 572.
[2]. إسراء، آیۀ 44.
[3]. واقعه، آیۀ 10-11.
[4]. بحارالأنوار، جلد 72، صفحۀ 398.
[5]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، جلد 4، صفحۀ 190.