الی الحبیب: سرمشقهایی برای حبیب شدن
در فقه گفته می شود آب قلیل اگر به کر متصل باشد دیگر حکم آب کر را دارد. اصحاب هم اینگونه بودند: خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد، پس آن ها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین(ع) با خود امام است.
اما چرا از بین اصحاب، حبیب را گلچین کرده ایم؟!
پیش درآمد
خوشا به حال اصحاب امام حسین علیه السلام که در اردوگاه حسینی قرار گرفتند. در حیاتشان با حسین بودند و در مماتشان با حسین هستند . هرکس به امام حسین (علیه السلام)سلام می کند به شما اصحاب هم سلام می کند؛ بعد از اینکه «السلام علیک یا ابا عبدالله» می گویی بلافاصله بعد از آن سلام بر اصحاب می دهی ( وعلی الارواح التی حلت بفنائک).
اصحاب بهترین وسیله ارتباط با امام هستند. بهترین مسیر برای وصول به امام عاشقان، اصحابش که عاشقش بودند، هستند. باید از اصحاب درس آموخت، چه درسی؟ در جواب می گوییم هزاران درس! ولی مهم ترین درسی که می توان آموخت، معیت با امام است. اصحاب یک لحظه، هم نفسی و معیت با امام را ترک نکردند. و این معیت باعث شد که هم در دنیا در حرم اربابشان باشند و هم در بهشت مصاحب امام در بهشت باشند.
راستی واقعا اصحاب کیستند که اینگونه قرب و منزلت یافتند و در بارگاه حسینی در کنار حسین هستند و هر بار که امام حسین را زیارت می کنی می بایست آن ها را هم زیارت کنی ، هر بار به امام سلام می دهی به آن ها هم سلام می دهی . هربار در کربلا یاد امام می کنی، آن ها هم به یادت می آیند. چه سرّی است که اصحاب جدای از امام نیستند.
در فقه گفته می شود آب قلیل اگر به کر متصل باشد دیگر حکم آب کر را دارد. اصحاب هم اینگونه بودند خود را به اقیانوسی وصل کردند که برای همیشه حضور دارد پس آن ها هم حضورشان همیشگی است. این سرّ جاودانگی اصحاب امام حسین(ع) با خود امام است.
اما چرا از بین اصحاب حبیب را گلچین کرده ایم؟!
***
چرا حبیب؟
حبیب تمامی ندارد چون با قرآن و حسین(ع) است. چون قرآن و حسین تمامی ندارند پس همراهان آن دو هم تمامی ندارند. از حبیب به وسعت قرآن و حسین می شود حرف زد.
حبیب شاگرد خصوصی امام حسین(ع) است. وقتی از حبیب تعریف می کنی، یعنی از کسی تعریف می کنی که امام به پایش شکسته شده است. وقتی از حبیب تعریف می کنی دل امام را می بری.
«ای پیک راستان خبر سرو ما بگو
احوال کل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور
با یار آشنا سخن آشنا بگو »
حبیب هر شب با قرآن بوده است آیا کسی که هر شب در محضر قرآن بوده است و با قرآن ناطق در کربلا بوده است برای ما حرفی ندارد؟!
«گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود
بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو
آن می که در سبو دل صوفی به عشوه برد.
کی در قدح کرشمه کند ساقیا بگو»
حبیب چون وصل به کرامت شده است وجود خودش هم کریم است. پس حبیب تمام شدنی نیست ، همیشگی است و این خصوصیت همه اصحاب عاشورایی است. که تا عاشورا زیارتش جاری است خواهند گفت: و علی الاروح التی حلت بفنائک.
این سوال ها را همیشه باید در طول زندگی از خودمان بپرسیم»
1. چه قدر حبیب در زندگی ما آمده است؟
2. چه قدر بیشتر با امام حسین(ع) همدل و همراه شدیم؟
3. چه قدر قرآنی شدیم؟
4. چه قدر حبیب فهم تر شدیم؟
اگر هنوز هم برایتان ثابت نشد که چرا حبیب؟ بهتر است در ادامه ابعاد شخصیتی این مرد و جملات امام را در موردش ببینید تا پرتویی از وجود حبیب و اشعه ای از آستان او را حس کنید و ببینید.
***
کدام حبیب؟
بر اساس تعریف انسان کامل از منظر شهید مطهری ، انسان کامل ، انسانی است که تمام ارزش ها در او به صورت یکسان رشد و نمو داشته باشد. ایشان در مورد انسان کامل می گویند:
« ارزش هاى گوناگونى است که در بشر وجود دارد: عقل، عشق، محبت، عدالت، خدمت، عبادت، آزادى و انواع دیگر ارزش ها. حال کدام انسان، انسان کامل است؟ او که فقط عابد محض است؟ او که فقط آزاده محض است؟ او که فقط عاشق محض است؟ او که فقط عاقل محض است؟ نه، هیچ کدام انسان کامل نیست. انسان کامل آن انسانى است که «همه این ارزشها» «در حد اعلى» و «هماهنگ با یکدیگر» در او رشد کرده باشد. على علیه السلام چنین انسانى است.
کمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ یعنى انسان با داشتن این همه استعدادهاى گوناگون آن وقت انسان کامل است که فقط به سوى یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهاى دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد که علما مىگویند اساساً حقیقت عدل به توازن و هماهنگى برمىگردد.
مقصود از هماهنگى در اینجا این است که در عین اینکه همه استعدادهاى انسان رشد مىکند، رشدش رشد هماهنگ باشد.
ایشان انسان کامل را انسانی می دانند که همه ابعاد شخصیتی به طور هماهنگ رشد کرده باشد. همچنین ایشان یکی دیگر از ابعاد انسان کامل را جامع الاضداد بودن شخصیت انسان کامل می دانند.
«تعبیر «جامع الاضداد بودن» که ما درباره انسان کامل مىگوییم، صفتى است که از هزار سال پیش على علیه السلام با آن شناخته شده است. حتى خود سید رضى در مقدمه نهج البلاغه مىگوید: مطلبى که همیشه با دوستانم در میان مىگذارم و اعجابآنها را برمىانگیزم این موضوع است که جنبههاى گوناگون سخنان على علیه السلام [به گونهاى است] که انسان در هر قسمتى از سخنان او که وارد مىشود، مىبیند به یک دنیایى رفته است: گاهى در دنیاى عُبّاد است و گاهى در دنیاى زهّاد، گاهى در دنیاى فلاسفه است و گاهى در دنیاى عرفا، گاهى در دنیاى سربازان و افسران است و گاهى در دنیاى حکام عادل، گاهى در دنیاى قضات است و گاهى در دنیاى مفتىها. على علیه السلام در همه دنیاها وجود دارد و از هیچ دنیایى از دنیاهاى بشریت غایب نیست.»
پس می توان با مطالعه شخصیت انسان کامل و رجوع به او پاسخ مسایل را گرفت. حبیب که نمونه ای از انسان کامل است که می توان با رجوع به شخصیتش پاسخ مسایل و مشکلات را گرفت.
در این نوشته ما در صدد هستیم که ابعاد گوناگونی حضرت حبیب که شخصیتش به طور متوازن رشد کرده است را بررسی کنیم. بدین منظور از هشت منظر که هرکدام بیانگر مساله ای است به سراغ شخصیت حضرت حبیب رفته ایم. این هشت منظر عبارتند از:
1- حبیب مبلغ
2- حبیب تشکیلاتی
3- حبیب قرآنی
4- حبیب دین شناس
5- حبیب رفاقت
6- حبیبت رقابت
7- حبیب مهدی
8- حبیب ولی
در هریک از این ساحت ها به طور مفصل به ابعاد رشد یافته شخصیت حبیب اشاره می شود...
بنده در پی دو کتاب جای خالی و الی الحبیب هستم
در شهر قم کجا می توان خریداری کنم؟
موفق باشید