کتاب «…الیالحبیب» به بررسی شخصیت حضرت حبیب بن مظاهر میپردازد و از ۸ منظر شخصیت حبیب را مورد بررسی قرار میدهد. نوشتار زیر به بُعد تبلیغی این شخصیت پرداخته است.

حبیب، مبلغ بود. هم مبلغ قرآن بود، هم مبلغ عاشورا و قیام عاشورا. این مبلغ طوری تبلیغ میکرد که مبلغان ما باید از او الگو بگیرند. ببینیم ویژگیهای این مبلغ چه بوده است.
حبیب یکی از مصادیق آیه نَفْر است: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کَافَّه فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُون(توبه/۱۲۲)
فقیه شد و قومش را انذار داد.
تبلیغ دین در زیر خیمۀ حسین امروزه یکی از نیازهایی است که جامعۀ ما به آن نیاز دارد. احتیاج به مبلغان مبرز و دانشمند که فطرت سیراب حقجویان را سیراب کنند، بسیار در جامعه امروز ما حس میشود.
حبیب یکی از آن مبلغانی است که در امر تبلیغ فوقالعاده بود. همچنین میتوان آموزههای بزرگ و حیاتی را از شیوۀ تبلیغ او و ویژگیهایش به عنوان یک مبلغ نمونه استخراج کرد و مورد استفاده قرار داد.
در این قسمت برخی از این ظرافتهای تبلیغی بیان خواهد شد که در حبیب بود و مبلغان ما نیز باید تلاش کنند آنها را کسب کنند و یا اگر دارند در صدد تقویت آن برآیند
در تبلیغ دین بعضیها هستند که صاحب نفَساند، یعنی با یک کلام یا جمله یا سخنرانی خود باعث جذب دیگران میشوند. به اصطلاح دیگر این افراد نفسشان آتشین است. کسانی که نفسشان آتشین است، در مقام تبلیغ بهترین مبلغ هستند.
حبیب از کسانی بود که نفس آتشین داشت و از این نفس آتشینش برای جذب نیرو استفاده میکرد. نیرو برای سپاه امامی که مظلومیتش را دیده بود.
نفس آتشین حبیب برای تبلیغ امام علیهالسلام در سه جا استفاده شد:
الف) بیعت گرفتن برای نماینده امام، مسلمبن عقیل
حبیب تبلیغش قبل از واقعه عاشورا شروع شد. موقعی که نماینده امام، مسلمبنعقیل به کوفه آمد حبیب از نفس آتشینش استفاده میکرد و برای امام بیعت میگرفت. حبیب و مسلم ابنعوسجه در کوفه براى حسین بیعت مىگرفتند، تا آنکه عبیداللَّه زیاد به آن شهر در آمد و مردم را از گرد مسلم پراکند و یارانش را فرارى داد.[۱]
ب) همراه کردن مسلمبنعوسجه با خودش برای رفتن به کربلا
نفس آتشین حبیب باعث شد که رفیق دیرینهاش مسلمبنعوسجه کربلایی شود. او پس از دریافت نامه امام علیهالسلام خود را برای پیوستن به حضرت آماده کرد و در این راه با سخنانش مسلمبنعوسجه را نیز جزو یاران حضرت کرد و کربلایی کرد.
پس از دریافت نامه، حبیب عصر آن روز به صورت ناشناسی از خانه بیرون رفت. با دوست دیرینه خود مسلمبنعوسجه ملاقاتی کرد و قراری گذاشت و اسب و شمشیر خود را به غلامش داد تا در بیرون شهر و پشت نخلستان منتظر او باشد و آنها را به او تحویل دهد. حبیب آن شب با همسرش وداع نمود و خانه را ترک کرد و به سمت کربلا روانه شد.[۲]
ج)آوردن سپاه برای حضرت در شب هفتم محرم
ابنابوطالب گوید: حبیب هنگام رسیدن به حسین علیهالسلام و دیدن شمار اندک یاران و فراوانى شمار دشمنان آن حضرت گفت: در این نزدیکى قبیلهاى از بنىاسد هستند، اگر اجازه بدهید مىروم و آنان را به یارى تو دعوت مىکنم. شاید خداوند هدایتشان کند و به وسیلۀ آنان بلیه را از تو بگرداند! امام حسین علیهالسلام به وى اجازه فرمود. او به سوی قومش رفت و در دعوت قومش به آنها گفت: شما خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما میکنم. پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت حسین بشنوید تا بدین وسیله به شرافت دنیا و آخرت نائل شوید. من به خدا قسم میخورم احدى از شما با پسر پیامبر در راه خدا شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلى علیّین بهشت با حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله رفیق خواهد بود. با این نفس آتشین حبیب حدود ۹۰ نفر داوطلب پیوستن به سپاه امام شدند.[۳]
عبارت «آتشپاره» یک عبارت عرفانی تبلیغی است. حبیب آتشپاره بود چون نفس آتشین داشت. مبلغ باید نفسش آتشین باشد تا بتواند مخاطب را با خود همراه کند. راز این نفس آتشین را باید در ادامه و در محورهای دیگر شخصیت حبیب جستجو کرد...
[۱] با کاروان حسینى(ج۴)، ص۱۴۷
[۲] معالی السبطین، ج ۱، ص ۳۷.
[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج۴۴، ص ۳۸۷
**********
دیگر مطالب از این کتاب
کتاب