مدل هوشمندانه امام حسین برای برون رفت از وضعیت موجود زمان خود
فراتر از علم، احیای انگیزه عاشقانه
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «العلم علمان؛ علم الأدیان و علم الأبدان» ( بحارالأنوار، ج1، ص220)
همگان، حدیث یاد شده را اینگونه میفهمند که علم ابدان، علومی است که پیوند مستقیم با بدن دارد، مانند پزشکی، داروسازی و...، یا به شکلی برای تأمین نیازهای بدنی به کار میآید؛ مانند زمینشناسی، گیاهشناسی، جانورشناسی، کشاورزی، دامداری و... . علم ادیان نیز از علومی است که به دین ارتباط دارد؛ مانند فقه، فلسفه، کلام و تفسیر.
لیکن عارفان متفکّر، این حدیث را به گونهای دیگر تبیین میکنند و هر سخن و حدیثی در بیان عارفان، رنگ و بویی تازه مییابد. به نظر عارف، فهمیدنیهای حصولی و دانشهای مفهومی مربوط به علم ابدان است؛ ولی یافتههای حضوری و چشیدنهای شهودی، مربوط به علم ادیان است. از این منظر، حکیم، مفسّر، متکلّم و فقیه با بدن سروکار دارند؛ امّا عارف عاشق با جان سروکار دارد. علم ادیان، یافتنیهاست؛ زیرا دین، متن واقعیت و حقیقت است، نه مفهوم. بنابراین، عاشق با علم ادیان پیوند دارد؛ چنانکه حکیم با علم ابدان مأنوس است.
بشوی اوراق اگر همدرس مایی که درس عشق در دفتر نباشد
پس، انسان تا میفهمد و با علم انس گرفته است، با بدن سر و کار دارد و هنگامی که حقیقت را مییابد و با معلوم مرتبط است، با دین به سر میبرد. او زمانی به واقع دین میرسد که یافته باشد.
سالار شهیدان، پس از بررسی وضعیت جهان اسلام، دریافت که صرف علم و استدلال حصولی خواهانی ندارد و بازار سخنان حکیمانه، تألیف و تدریس کتابهای علمی و تدریس فقه و کلام و تفسیر، کاسد و راکد است. همه این راهها را امامان پیشین پیموده بودند و خود او نیز بیست سال آن را آزموده بود.
آن حضرت عملا فرمودند: در این زمانه، اندیشه حصولی خواهان ندارد و گوش مردم از شنیدن سخنان عالمانه خسته شده است؛ امّا ندایی از درون، آنها را به آخرت فرا میخواند و سامعه باطنی آنها منتظر دریافت صدای هاتف غیبی است. اکنون آنچه جایش خالی است و جهان انتظار آن را میکشد، انگیزه است؛ انگیزهای برخاسته از عشق و عاطفه، نه صرف عقل و منطق. با این چراغ میتوان جهان را روشنایی بخشید و خفتگان را بیدار کرد.
سالار شهیدان، اندیشه مردم را با انگیزه عاشقانه هماهنگ نمود و عقل جهانْ بین را در پرتو نور عشق احیا کرد. کسی که رهبری خویش را به دستان توانای عشق میسپارد، مست شراب ناب توحید میشود و در راه انجام فرمانهای الهی، همه دشواریها و خطرها را به جان میخرد. (شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، حضرت آیتالله جوادی آملی، صفحه 214)