یادنوشتی به شکرانه الطاف
مهربان آفتابیش که شامل حال این ذرهی کمترین کرد و چند صباحی مهمان سفره نورانی
نجفش نمود؛ اللهم لک الحمد...
یک:
علیکم ب"الغدیر"!
دعوتی برای خوانش الغدیر
خواندن "الغدیر" علامه شیخ
عبدالحسین امینی در این ایام توفیقی بزرگ بود.
در شهر طلایهدار غدیر و در کنار مضجع
حضرت امیر و نیز حوالی خانه و مزار و کتابخانه مؤلف الغدیر، مطالعه این کتاب
گرانسنگ چیزی بود از جنس اکسیر، کبریت احمر و یا غنیمتی وصف ناشدنی...
کتاب کسی که از روی گریههایش میشد
فهمید او به حرم مشرف شده، کسی که در وسط گریههایش همهروضهاش همین یک جملهبود:
"علی مظلوم است...علی غریب است..."
و کتابی که به تعبیر خود علامه امینی:
" من برای نوشتن
الغدیر 10 هزار کتاب را (که ممکن است هر کتاب در چندین مجلد باشد) از بای بسمالله
تا تای تمت) خواندهام و به 100 هزار کتاب مراجعات مکرر داشتهام." {تذکری
برای جهاد علمی طلبه-دانشجوها}
باز هم سپاس امیر مؤمنان را که اجازه داد
در حریمش باشیم و لیاقتی بیابیم در شهر رؤیایی نجف این کتاب را بخوانیم و نیز پای
صحبتهای فرزندش(شیخ احمد امینی) در کنار مزار پدر بنشینیم.
یک ایده یک پیشنهاد:
خواندن این کتاب و یا لااقل گزیدهجامع از الغدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی که به
کوشش مؤسسه میراث نبوت در 1320 صفحه کار شده است را از دست ندهید!
مدیران، روحانیان و مادحان
محترم نیز میتوانند از این کتاب به عنوان رهتوشهای برای
زائران استفاده کنند.
چشمه
های جوشان علم، تو را میخواند...
***
دو:
باید
سیل راه انداخت...
جهاد علمی به سبک علمای نجف
برداشتی از بیانات آیتالله
محمدی امام جمعه محترم همدان در جلسه روحانیان و مادحان بعثه مقام معظم رهبری در
نجف
o
جهاد علمی یعنی علامه امینی که از تبریز
آمد در خانه مولا علی را زد و گفت: از شما نوکری میخوام و بهش هم دادند...
10هزار کتاب را خواند و به 100 هزار کتاب
مراجعه داشت.
o
جهاد علمی یعنی صاحب جواهر که وقتی پسرش در
وسط نگارش کتاب جواهرش فوت کرد همانطور که قلم در دستش بود گفت: "هذا واجب
عینی، هو واجب کفایی": این کار واجب عینی است(نگارش کتاب) ولی تشییع میت واجب
کفایی است
به تعبیر علامه جوادی آملی حج نرفت چون
نذر کرده بود هر سال کربلا باشد فلذا استطاعت نداشت
گفته بود: "اذهبوا، دفّنوه" قلم
بگرفت و ادامه داد...
o
باید
در این مسیر اهل اشک و توسل بود، به تعبیر علامه جوادی با یک قطره نمیشود، باید
سیل راه انداخت.
گریه احمد را نبیالله کرد گریه حیدر را ولیالله کرد
o
اگر
همین حوزه نجف خوب بعد تبلیغیش را کار میکرد، در عراق یک غیر شیعه نداشتیم
ما که نمیفهمیم ولی یکی از عرفا میگفت:
حوزه نجف به موفقیت اصلیش نرسید به خاطر همین ترک تبلیغ.
ما هم که در شهر و دیار خودمان برای
خودمان تعین درست کردیم و تبلیغ نمیکنیم هم در معرض همین خطریم.
روایت میگوید:
ولیثور القرآن (مَن أَرادَ العِلْمَ فلْیُثَوِّر القُرآن) ثوره یعنی انقلاب،
انقلابگر قرآن باشید!
گزیده ای از پایگاه
مجازی «طلبه-دانشجو در مدار نجف»: اینجا