اخبار علاجیه در اولویتشناسی فرهنگی
روشهایی برای اولویتبندی برنامههای علمی-فرهنگی
ذیل کاربردیسازی علم اصول فقه در زندگی
در اخبار و احادیث دستور رسیده است که در موقع تعارض اخبار چه باید کرد. اخباری که ما را به طرز حل مشکل تعارض اخبار و روایات راهنمایی میکند «اخبار علاجیه» نامیده میشود. اصولیون نظر خود را به استناد همین اخبار علاجیه ابراز داشتهاند و نام آن باب از اصول را که درباره این مسأله بحث میکند باب «تعادل و تراجیح» نهادهاند. با این حساب در زندگی یک مجاهد فرهنگی، جای این نوع اخبار علاجیه با رویکردی علمی-فرهنگی خالی است.
فهرستی بسیار کوتاه از گزارههای علاجیه برای اهالی وادی علم و فرهنگ تقدیم میشود. اگر بعضی از مفاهیم قدری عجیب بود به گیرندهها دست نزنید! از اولین دوست طلبهای که میشناسید سؤال کنید تا از حالت شگفتی خارج شوید. اگر هم دوست طلبه ندارید سعی کنید پیدا کنید. این هم فرصتی بود برای تبلیغ دین و نیز فرصت و بهانهای برای دوستیابی شما:
· در علم اصول، قبل از همه اینها در مورد این بحث میشود که تا حدی که ممکن است باید میان روایات جمع کرد (الجمع مهما امکن اولی من الطرح) شما بخوانید: بین کارهای مختلف!
اگر جمع میان آنها ممکن نشد باید دید یک طرف بر طرف دیگر رجحان دارد یا نه. اگر یک طرف رجحان داشت همان طرف راجح را میگیریم و طرف دیگر را طرح میکنیم و اگر از هر حیث مساوی هستند و رجحانی ندارند مخیریم که به هرکدام بخواهیم عمل کنیم.
· در موقع تعارضهایی که بین کارهای فرهنگی پیش میآید به سه شاخص «توان»، «تمایل» و «نیاز» دقت کنید تا مانند آهو در عسل گرفتار نشوید!
· اصولا اولویت با کاری است که شروع شده است. «و المستند فی ذلک» به استناد روایاتی که دعوت میکنند کاری را که شروع کردید حداقل یک سال ادامه دهید. فراجع!
مگر این که بفهمید «واقعاً» اشتباه کردهاید و نه حتی «ظاهراً» ( حکم ظاهری: حکمی که پس از مأیوس شدن از استنباط حکم واقعی باشد. جهت فهم بهتر بحث به اصول استنباطیه و اصول عملیه مراجعه شود.)
سعی کنید در ابتدا برنامهها را با «دلیل» انتخاب کنید و نه «اصل» (الاصل دلیل حیث لا دلیل)
در غیر این صورت نوبت به اصول عملیه میرسد!
تا یقین نکردید که برنامه فعلی شما اشتباه است مقام «استصحاب» است؛ با «شک لاحق»، «یقین سابق» خدشهدار نمیشود! به این میگویند: علم اصول کاربردی! آیا درست است که این همه درس بخوانید و در اوّلّیات زندگی، کُمیتتان بلنگد؟!
از این به بعد هم کاری را شروع نکنید مگر با بصیرت که یا از روی یقین باشد و یا ظن معتبر! (ظنی که شارع اعتبارش را تأیید کرده است.)
· بد نیست همینجا این ایده را نیز از ادلّه «موافقین» و «مخالفین» الهام گرفت. دلایل موافق و مخالف یک پیشنهاد نسبت به یک موضوع و یا کار را از نظرات خود و دیگران روی دو برگه بنویسید: دلایل موافق و دلایل مخالف تا راحتتر مقایسه کرده و بهتر تصمیم بگیرید. همان روش قدیم مُبصرها پای تخته!
· تفکیک «اولویت» و «اولیّت» در امور راهگشا است. به عنوان مثال شاید مطالعه آثار امامین انقلاب، در اولویت باشد ولی برای تحقق این «اولویت»، نیاز به مطالعه آثار استاد مطهری، برای شما به «اولیّت» تبدیل شود. گاهی این چنین «اولیّت»هایی، پیشنیاز «اولویت»هاست که توجه به آنها ضروری است.
· توجه به اصل جبرانپذیری یا جبرانناپذیری نکته بعدی است. در برابر دو برنامه هم وزن، بعد از بررسی اولویت به این نکته باید توجه داشت. به عنوان نمونه یک جلسه عادی را با یک جلسه معنوی مثل هیأت مقایسه کنید. اگر با توجه به همه ملاحظات، بازهم تأکید میکنیم با عنایت به همه ملاحظات، در حیرتِ انتخابید، گزینهای را انتخاب کنید که در آن نفس حضور هم موضوعیت دارد. شما در صورت عدم حضور در هیأت، صوتش را میتوانید گوش کنید ولی نورانیت حضورش را چطور؟ پس از بین آن دو جلسه، صوت جلسه دیگر را بعداً گوش کنید و هیأت را نقداً دریابید! حتی اگر یک فرصت ورزش هم در پیش داشتید قاعدتاً گوش دادن صوت جلسه ورزشی خیلی نفعی ندارد! ولی جلسه دیگر، امکان استماع در مجالی دیگر را خواهد داشت. به عنوان مثال سوم، بین یک «کلاس» با یک «کارگاه» باز هم در حالتی که هر دو دارای یک ارزش باشد، اولویت با کارگاه است، چرا که حضور فعال شما را میطلبد و نه صرفاً استماعی منفعل را.
· جای خالی نقشه فرهنگی: کباب خوب است یا بد؟ بستگی دارد! برای کدام هاضمه؟ آیا مخاطب دوران شیرخوارگی را طی کرده است؟ کباب برای شیرخواره سم است...
فلان دوره مطالعاتی یا فرهنگی خوب است؟ بستگی دارد! برای چه کسی و چه مخاطبی؟ هدف او اصلا چیست؟ چه پیشینهای داشته؟ و...
عنایت به هدف و تشخیص جایگاه فعلی و یا به عبارت راهبردی، فهم «وضع موجود» و «وضع مطلوب» به شما قدرت تصمیم بیشتری خواهد داد.
· برای هرچیزی میتوان دوره گذاشت، ولی باید قبول کرد هرچیزی نیازی به دوره ندارد.
بعضاً فایده دورهها همان الزامآوری آن است. عزم خود را افزایش دهید! (ر.ک: اثر «توضیح الرسائل کربلا» از همین قلم)
· تکلیف خودتان را با خودتان مشخص کنید! اصلی-فرعی کردن امور را در برنامه داشته باشید. به عنوان نمونه فلان دوره با توجه به هدف شما دوره «محوری» است و یا دوره «اقماری»؟
ناگفته پیدا است که برای کشتی بیهدف هر بادی باد موافق است! و شاید هم مخالف!
· خیلی از مباحث و کارها با یک «اعتکاف علمی» (باز تعریفی از کار کُنتراتی! با چاشنی جهادی) قابل جمع شدن است و این قدر نیاز به دورههای کذایی نیست. خودتان را معطّل نکنید.
· شما نه عمر حضرت نوح دارید و نه صبر حضرت ایوب. پس خواشمند است لااقل شعور داشته باشید! هم خودتان را خراب نکنید و هم دورهها را! خداوند هیچ کس را بیبهره از این نعمت قرار ندهد. به تعبیر زیبای اساتید قرائت قرآن، به سبک «عبد القاطی» خواندن، هیچوقت شما را به موفقیت نخواهد رساند. مردیّ و کاری!
· کار مشاوره در این میانه، «تسهیل تصمیمگیری» شماست و نه «تصمیم». تصمیمگیری کار شخص شماست و مشاور به شما کمک میرساند که راحتتر تصمیم بگیرید. احیاناً مشاور شکر خورد که به جای شما تصمیم گرفت!
· همه این موارد «زمینِ» برنامه بود. یادتان باشد که «آسمان»ی هم هست. خودتان را از آسمانِ توسل محروم نکنید. راه بهرهمندی از آن نور هم چیزی جز توسل نیست. امام حسین را جدیتر بگیرید! اولویتها را او باید بر دلهای ما بتاباند. همه در مسیر جستجوهایشان برای رسیدن به گمشده هدفشان سراغ از راهنما میگیرند. برای پژوهشها و تحقیقها و پایاننامهها و رسالهها نیاز به استاد راهنما احساس میشود. خوشا آنان که دل به هدایتها و راهنماییهای نورانی و باطنیاش بستهاند:
و چه قدر راه تنگ و دشوار است برای کسی که راهنمایش او نباشد و چه قدر عرصهها وسیع میشود و کرانهها روشن، آنگاه که او راهنمای راه باشد...
«سُبْحَانَکَ مَا أَضَیْقَ الطُّرُقَ عَلَى مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلِیلَهُ وَ مَا أَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبِیلَه»[1]
(از «دعوا سر اولویت است»، چاپ جدید، در دست انتشار)