پیشنیازی برای فتح دامنههای قله علم دینی؛ روشی برای آغاز
سیری در اندیشههای رهبری عزیز و تأملی در چگونگی تحقق آن و ارائه روشی برای آغاز این راه طولانی:
امروز فوری ترین و واجب ترین و مبرم ترین وظیفه مسئولان امر این است که سازماندهی آموزش و در دوره های مختلف تعلیم را عوض کنند. یعنی محتوا و قالب در نظام آموزشی کشور باید تغییر کند.
***
شکل و محتوای آموزش با هدفهای امروز کشور ما و با آرمانهای جمهوری اسلامی منطبق نیست.
***
یک معلم ریاضی، یک معلم فیزیک، یک معلم فارسی و ادبیات هم با یک نکتهگویی به جا و با یک تکمضراب میتواند تفکردینی را در عمق دل شاگرد و مخاطب خود جا دهد تا یادش نرود.
***
مطلوب این است که وسط درس ریاضی یا فیزیک یا طبیعی، از فرصتی استفاده کنند . یک نکته دینی را-ولو در یک جمله- بیان کنند. گاهی اوقات این کار از منبر ما هم مفیدتر است؛ چون در اعماق ذهن مخاطب کاملا جا می افتد. این کار بسیار خوبی است.
***
شنیدم در آموزش و پرورش مطرح شده است که بخش تعلیم را با تربیت همراه کنیم تا معلم در کلاس، تربیت هم بکند. این حرف بسیار درستی است؛ بنده هم معتقدم که معلم فیزیک، معلم زیست شناسی، معلم ریاضی، یا هر معلم دیگری، می تواند با یک کلمه و تلنگر ، آنچنان تاثیری روی ذهن دانش آموز بگذارد و چنان تربیتی بکند که گاهی با یک کتاب نشود آن تاثیر را گذاشت.
***
ما درس دینی را یک درس جداگانه قرار داده ایم؛ آن هم با جاذبه بسیار کم و کتاب های نه چندان گیرا ؛ بلکه در بعضی از سطوح گیرا هم نیست، عمق هم ندارد! در بعضی از سطوح ممکن است مثلاعمق داشته باشد، ولی گیرا نباشد.بالاخره ان طوری که ما دیده ایم نقایصی دارد.
***
گاهی استاد میتواند یک کلاس را، یک مجموعهی دانشجو یا دانشآموز را با یک جملهی بجا تبدیل کند به انسانهای متدین. لازم هم نیست حتماً رشتهی علوم دینی یا معارف را تدریس کند؛ نه، شما گاهی یک جا در درس فیزیک، یا در درس ریاضی، یا در هر درس دیگری - علوم انسانی و غیر انسانی - میتوانید یک کلمه بر زبانتان جاری کنید، یا یک استفادهی خوب از یک آیهی قرآن بکنید، یا یک انگشت اشاره به قدرت پروردگار و صنع الهی بکنید که در دل این جوان میماند و او را تبدیل میکند به یک انسان مؤمن. استاد اینجوری است.
***
من هم عقیدهام این است که شمای معلم فیزیک یا ریاضیات یا هندسه یا ادبیات یا علوم اجتماعی یا هرچه، میتوانید معلم دین و معلم اخلاق و پرورشدهندهی اخلاق در دانشآموز خودتان باشید. گاهی یک معلم ریاضی در هنگام حل یک جدول ریاضی یک کلمه میگوید که آن کلمه در اعماق قلب دانشآموز اثر ماندگاری میگذارد. این را همهی معلمین بایستی وظیفهی خودشان بدانند.
***
من خیال می کنم سرلوحه و محور برنامه های آموزشی در تنظیم کتاب، در تربیت معلم، در نظارت بر کار بخشهای مختلف آموزش و پرورش، در نظارت بر کار آموزش دهندگان و داخل مدارس باید بر این باشد که ببیند آیا تفکر اسلامی منتقل شده یا نه؟ انسان سازی بر مبنای اسلامی و مسلمان سازی کودکان در این مدارس انجام می گیرد یا انجام نمی گیرد؟
***
باید مفاهیم قرآنی به وسیله خبره های این کار دسته بندی شود و به تناسب در جای خود و در کتاب های درسی-چه در مدرسه ها و چه در دانشگاهها-گنجانده شود. این ارتباط باید دائمی باشد.
***
علم در مرحله کشف حقایق بیطرف است اما هنگامی که علم در خدمت یک جهتگیری قرار گیرد به هیچ وجه بیطرف نیست و وضع کنونی جهان شاهد این مسئله است.
***
دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه می کند. علم را می آموزد و جهت گیری علم را از اخلاق و ایمان میگیرد. این که گفتند علم با دین می سازد یا نمیسازد این ندیدن منطقه علم و دین است.
***
چگونه است که قرنهای متمادی، علم در خدمت سلطه گری و استعمار ملتها، تولید سلاح و کشتار انسانها و جنگ افروزی قرار گرفته است اما نباید در خدمت عدل، ارزشها و پیام اسلام قرار گیرد.
***
دانشگاه باید جهت دار، دین دار و به شدت متمایل به ارزشهای انقلابی باشد.
***
مابعد التحریر:
پیدا کنید راه وصول به این هدف را، هدفی که خود، پیشنیاز اتفاقات مبارک بعدی خواهد شد
برای تحقق این مهم، به اقدامی عاشورایی و جهادی نیاز است.
مدیریتی عاشورایی! آنم آرزوست...