مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

مدیر در مدار کربلا

ساحتی برای گفتمان سازی مدیریت عاشورایی

سید علی اصغر علوی
طلبه و دانش آموخته رشته معارف اسلامی و مدیریت
تهران- دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
پژوهشگر حوزه عاشورا با تکیه بر مسائل مدیریت از سال1385 تاکنون
عنوان پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد: طراحی الگوی رهبری با الهام از گفتگوهای امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا

آثار منتشر شده:
مجموعه کتاب‌های زیر خیمه حسین (کتاب‌های کاربردی عاشورا از شهدا تا سیدالشهدا) در 11جلد
جلد اول: سه دقیقه در مقتل گم‌نامی
جلد دوم: ...تا خدمت حسین
جلد سوم: ولعن‌الله شمرا
جلد چهارم: رفاقت به سبک حبیب
جلد پنجم: رقابت به سبک حبیب
جلد ششم: وفا به رنگ کربلا
جلد هفتم: 18 ثانیه با کوثر
جلد هشتم: امام رضا علیه‌السلام، شهید راه علم
جلد نهم: دعوا سر اولویت است
جلد دهم: راه عباس شدن
جلد یازدهم: راز دیدار علم
باغ سیب (سبک زندگی عاشورایی در 6 جلد|موردکاوی اصحاب)
عرشه خدا (سفرکربلا، پیاده‌روی اربعین، اردوهای جهادی)
ضریح قدیمی
آبروی علم(بیانات امام حسین در جمع اندیشمندان به همراه بیان بایسته‌های علمی)
خادم ارباب کیست؟(بایسته‌های خادمین هیات، هیات در تراز انقلاب|کلاس حضرت جون)
روضه‌های ناشناخته کربلا (نخستین مقتل مدیریتی)
تا دانشگاه هویزه(آن‌چه مسئولان و برگزارکنندگان اردوها باید بدانند)
توجیه المسائل کربلا (توجیه‌ها و بهانه‌هایی برای با حسین نبودن!)
راز دیدار علم(دریچه‌ای به حدیث عنوان بصری|ویرایش دوم)
جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس سلام‌الله‌علیه)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
مبانی مدیریت عاشورایی (روش‌شناسی و رویکردها)
الی الحبیب (سرمشق‌هایی برای حبیب شدن)
چای روضه‌دم (درسهایی از چای روضه اباعبدالله)
گنبد مستجاب (تربیت زیر نگاه امام)
تنها علاج، (با امام حسین به همه جا میتوان رسید)
توضیح الرسائل کربلا، (چطور از دل 18 هزار نامه عاشق، 30 هزار قاتل ایجاد شد؟)
امضای کوچک؛ کتابی برای حضرت علی اصغر، نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های امروزیش

آثار در دست چاپ:
شمریت و حریت
مسلم «ولی امر» است
با خدا در اتاق تشریح
حتی اسبشان نیز
پرواز با بال مگس
امام حسین در خیابانهای کوفه
چند دقیقه گودال
روضه اصحاب چیست؟
نیمه پنهان کربلا
عباس‌آفرین
فتأمل، ملاحظاتی برای خوانش فقه و اصول
مبانی نظام‌مند رزم

بایگانی
چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ب.ظ

انسان 250 ساله در مدار کربلاست

         مقدمه یک: در سیره اهل بیت با یک انسان 250 ساله روبرویم.

زندگی معصومین بزرگوار، علی رغم تفاوت ظاهری در مجموع یک حرکت مستمر و طولانی است؛ که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع می‌شود و دویست و پنجاه سال ادامه پیدا می‌کند و به سال دویست و شصت -که سال شروع غیبت صغری است- در زندگی ائمه(علیهم السلام) خاتمه پیدا می‌کند. یعنی در حقیقت ما با یک انسان 250 ساله روبروییم.

مقدمه دو: گفتمان همه اهل بیت در عین تنوع به خاطر شرایط مختلف، جانمایه‌هایی عاشورایی دارد

سه (نتیجه): انسان 250 ساله در  مدار کربلاست.

*************************

امام علی: اباعبدالله! تو از قدیم اسوه و الگوی خلق بوده‌ای!

امام حسین ‌علیه‌السلام‌ نه برای ائمه بعد از خود و نه فقط برای مردمان آخرالزمان الگو است، بلکه طبق فرمایش وصی رسول‌الله حضرت امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام‌ به فرزندشان امام حسین ‌علیه‌السلام‌ می‌فرمایند: «یا اباعبدالله أُسْوَه‌ أَنْتَ قُدُماً» تو از قدیم اسوه و الگوی خلق بوده­ای:

«قَالَ عَلِیٌّ علیه‌السلام لِلْحُسَیْنِ علیه‌السلام یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أُسْوَه أَنْتَ قُدُماً فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَالِی قَالَ عَلِمْتَ مَا جَهِلُوا وَ سَیَنْتَفِعُ عَالِمٌ بِمَا عَلِمَ یَا بُنَیَّ اسْمَعْ وَ أَبْصِرْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکَ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَیَسْفِکَنَّ بَنُو أُمَیَّه دَمَکَ ثُمَّ لَا یُزِیلُونَکَ عَنْ دِینِکَ وَ لَا یُنْسُونَکَ ذِکْرَ رَبِّکَ فَقَالَ الْحُسَیْنُ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ حَسْبِی أَقْرَرْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ أُصَدِّقُ قَوْلَ نَبِیِّ اللَّهِ وَ لَا أُکَذِّبُ قَوْلَ أَبِی‏» حضرت على علیه السّلام به حضرت امام حسین علیه السّلام فرمودند:

اى ابا عبد اللَّه از قدیم ثابت و مسلّم شده که تو اسوه و مقتداى خلق هستی.

حسین علیه السّلام عرضه داشت: فدایت شوم! حالم چیست؟

حضرت على علیه السّلام فرمودند: مى‏دانى آنچه را که خلق نمى‏دانند و عن‌قریب عالم به آنچه مى‏داند، منتفع خواهد شد. فرزندم بشنو و ببین پیش از آنکه مبتلا گردى. قسم به کسى که جانم در دست او است، بنی امیه خون تو را خواهند ریخت، ولى نمى‏توانند تو را از دینت جدا کرده و قادر نیستند یاد پروردگارت را از خاطرت ببرند.

حسین علیه السّلام عرض کرد: قسم به کسى که جانم در دست او است، همین قدر مرا کافى است به آنچه خدا نازل فرموده، اقرار داشته و گفتار پیامبر خدا را تصدیق داشته و کلام پدرم را تکذیب نمى‏کنم. (کامل الزیارات، ص: 72)

به تعبیر شیخ جعفر شوشتری در «الخصائص الحسینیه» امام حسین اسوه و الگوی پیشینیان بوده است؛ اسوه و الگوی همه گذشتگان. اسوه و الگویی برای هرکس که قصد تعالی و کمال داشته است. و  این راز استمساک انبیا به حبل المتین حسین است، چرا که انبیا بیش از همه این دغدغه بزرگ رسیدن به کمال را در خود داشته اند و آنچنان که شیخ جعفر شوشتری مجموعه روایاتی را از ارتباط انبیا با امام حسین برای تایید این فرضیه ارائه میدهد.

حسین الگوی پیشینیان است و الگوی انبیایی که بیش از هر طایفه ای به این الگو محتاج بوده اند. الگویی برای شکیبایی در مصیبتها و مشکلات. الگویی برای هدایت‌گری و تبلیغ. الگویی همه جانبه برای خدایی تر شدن. با این اوصاف شاید بتوان روی دومی برای زیارت وارث کشف کرد. اگر در زیارت وارث، سخن از «السلام علیک یا وارث آدم» است، مبتنی بر سخن امیرالمومنین:«یا اباعبدالله أُسْوَه‌ أَنْتَ قُدُماً» باید سمت دیگری برای زیارت وارث در نظر گرفت که: «السلام علیک یا اسوه آدم» و برای انبیای دیگر نیز باید این گونه گفت: «السلام علیک یا وارث حسین». آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی همه از حسین ارث میبرند همان طور که حسین از این بزرگان ارث برده است. اینان همه اسوه‌ای دارند به نام «حسین» که در سختیها سراغ از او میگیرند.

روایاتی بیش‌تر در جهت غنای حدیثی بحث در باب اسوه بودن حضرت را در «کامل‏الزیارات، ص 64، الباب التاسع عشر، علم الأنبیاء بقتل» باید دید:

«خداوند متعال رسول و پیامبرى داشت که قومش بر او مسلّط شده و پوست صورت و سر او را کندند رسولى از رسولان پروردگار عالمیان نزد او آمد و گفت: پروردگارت به تو سلام مى‏رساند و مى‏فرماید: آنچه به تو وارد شد را دیدم و به من امر فرمود که تو را اطاعت نمایم حال آنچه مى‏خواهى به من بفرما.

وى فرمود: من خواستارم که آنچه به حضرت حسین علیه السّلام از بلا و محنت رسید پیرو آن حضرت باشم.»

«امام صادق علیه السّلام فرمودند: اسماعیلى که حق تعالى در کتاب عزیزش از او یاد کرده و فرموده:

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ.

گرفتار قومش شد و او را گرفته پوست صورت و سرش را کندند پس فرشته‏اى نزد او آمد عرضه داشت: خداوند متعال من را نزد تو فرستاده اکنون آنچه مى‏خواهى به من دستور بده.

اسماعیل فرمود: من پیرو حسین بن على علیهما السّلام مى‏باشم‏.

 «حدثنی أبی رحمه الله قال حدثنی سعد‌بن‌عبد الله‌بن‌أبی خلف عن أحمد‌بن‌محمد‌بن‌عیسى و محمد‌بن‌الحسین‌بن‌أبی الخطاب و یعقوب‌بن‌یزید جمیعا عن محمد‌بن‌سنان عمن ذکره عن أبی‌عبدالله علیه‌السلام قال إن إسماعیل الذی قال الله تعالى فی کتابه وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا لم یکن إسماعیل‌بن‌إبراهیم علیه‌السلام کان نبیا من الأنبیاء بعثه الله إلى قومه فأخذوه فسلخوا فروه رأسه و وجهه فأتاه ملک عن الله تبارک و تعالى فقال إن الله بعثنی إلیک فمرنی بما شئت فقال لی أسوه بما یصنع بالحسین علیه‌السلام»

کامل‏الزیارات، ص 65، الباب التاسع عشر، علم الأنبیاء بقتل

 «حدثنی محمد‌بن‌الحسن‌بن‌علی‌بن‌مهزیار عن أبیه عن جده علی‌بن‌مهزیار عن محمد‌بن‌سنان عمن ذکره عن أبی‌عبدالله علیه‌السلام قال إن إسماعیل الذی قال الله تعالى فی کتابه وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ أخذ فسلخت فروه وجهه و رأسه فأتاه ملک فقال إن الله بعثنی إلیک فمرنی بما شئت فقال لی أسوه بالحسین‌بن‌علی علیه‌السلام» (کامل‏الزیارات ص: 72)

************************

امام حسن: لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ‏ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ

حادثه کربلا هنوز تک و بى‏همتاست و نظیرى ندارد، همان طور که امام حسن علیه السّلام خطاب به امام حسین علیه السّلام فرمود: لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ‏ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ (اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 25)

لا یوم‏ کیومک‏ یا ابا عبد اللَّه، یا حسین! هیچ روزى  مثل روز عاشوراى تو نیست. اگر برای ماجرای بدر و احد و حنین گفته میشود: یوم بدر، یوم احد، یوم حنین، اما برای روز عاشورای تو باید گفت: «لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ‏ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» و به تعبیر زیبای استاد سنگری باید ادامه داد: لا اصحاب کاصحابک، لا لیل کلیلک...، لا دم کدمک...، لا دمع...، تو چیز دیگری! اصل غم تو با همه غمهای عالم فرق میکند. معادلات عاشورایی تو در عالم نظیر نداشته است.

*************************

امام سجاد: فرزند کربلا و یادگار عاشورا

در دوران این امام شریف شاهد پیوند مفاهیم جاری و همیشگی به داستان کربلا هستیم؛ بهانه کردن هر عنصری که نسبتی با کربلا دارد و گره زدن عاطفه برای تثبیت آن با زلال اشک.

در زمان این امام به عنوان اولین امام بعد از داستان کربلا ضرورت ایجاد زیر ساختی برای حرکتهای بعدی احساس میشد که ظرفیت تلفیق منطق و عاطفه به بهانه گریه‌های امام سجاد اتفاق افتاد و به تدریج این گفتمان عاشورا با این نوع نبرد پنهان فرهنگی ماندگار شد.

نکته قابل ذکر در کنار گریه‌های امام سجاد که عملیات تثبیت اندیشه را با احساسات انجام میداد، ابزار دیگری با نام «دعا» را هم باید تذکر داد. هوشمندی خاصی که در این شیوه مبارزه امام سجاد قابل توجه است «آشنایی‌زدایی» است که اتفاق می‌افتد. دشمن مبارزه مرسوم یک مبارز را در همه چیز میداند جز دعا! و امام سجاد از این غفلت بهترین استفاده را میفرمایند. دشمن اتفاقا دوست دارد که امام سجاد وارد اجتماع نشود و به خلوتی و عزلتی مشغول باشد، در این فضا برای دشمن بهترین کار امام، همان نماز و سجده و عبادت است و این که از عزلت محراب بیرون نیاید تا مشکلی برای حکومت ایجاد نکند واین  امام سجاد است که در همان محراب، محرابی (محراب: محل حرب و جنگ) می‌آفریند به نام دعا، سلاحی نرم و غیر قابل انتظار!  ایشان در عزلت سجاد و محراب، از ابزار مناجات و دعا بیشترین بهره را میبرد و مباحثی را که برای اجتماع لازم است در قالب دعا ارائه میکند.

پیشنهاد: دعاهای امام سجاد مجددا از این منظر دیده شود. به عنوان مثال دعای مکارم الاخلاق را به عنوان یک مبارزه پنهان برای درمان رذایل اخلاقی که منجر به فاجعه کربلا بازخوانی شود. ابزاری به نام دعا در دست یادگار کربلا و فرزند عاشورا که کربلای 61 را در آن آسیب‌شناسی کرده است و اصلا علت آن فاجعه را انحطاط اخلاقی میداند.

*************************

راهبرد امام سجاد: از «روی» لیوان تا «توی» لیوان؟!

برای معرفی و بازاریابی یک محصول سعی می‌کنند مخاطب را با آن محصول، گره بزنند تا اشتیاقی بین این دو ایجاد کنند. برای رسیدن به این هدف بر روی اشیایی که انسان با آن روبه‌روست، نماد آن را ثبت می‌کنند؛ روی دیوار، روی ماشین‌ها و حتی روی لباس‌ها. گاهی هم روی لیوان نماد شرکت یا محصول را برجسته می‌کنند تا با تکرار برخورد‌های شخص با نماد، تصویر آن در وجود او ثبت شود و بدین‌وسیله با شرکت و محصول، علقه ایجاد شود.

اما اوج هنرنمایی‌شان تا روی لیوان بیش‌تر پیش نمی‌رود. ما از اهل‌بیت، پیام کربلا را در ذره‌ذره نمادهای دور و نزدیک لمس کردیم. حرف تازۀ امام سجاد علیه‌السلام، عبور ما از «جام» به «جان» بود. او ما را به خود زلال آب داخل جامی گره زد که سخن از جان تشنه‌ای می‌زد: حسین! و آن‌قدر زیبا آن را با اشک ماندگار کرد و این پیوند را با عاطفه عمیق و جاودانه کرد تا برای همیشه با دیدن آب، یاد کربلا کنیم. همه «مو» می‌بینند، اما ما «پیچش مو»...؛ همه در معرفی نمادشان در ظاهر و پوستۀ جام گرفتارند، اما ما به سرچشمه رسیدیم و سیراب شدیم. نماد ما «روی» لیوان نیست که پاک شود، نماد ما «توی» لیوان است که همیشه یادآور لب عطشان حسین است. این راه‌برد اهل‌بیت برای جاودانگی گفتمان کربلا بود.

***************************

چشم روضه‌بین: همه چیز باید ما را به حسین برساند

جور دیگر باید دید... همۀ ذرات، روضه‌خوان حسین است، اگر در امتداد نگاه امام سجاد قرار بگیری؛ شیرخواره، آب روان، ذبح گوسفند...

***

بعد از تو همۀ نمادهای‌مان بوی کربلا گرفت...

بعد از داستان کربلایت همه‌چیز روایت روی تو شد.

نه فقط علم و بیرق و دستۀ عزا و اشک.

نه فقط شهادت و مرگ و خون و زندگی.

بلکه حتی «آب» و «نعل اسب» و «حصیر» هم یادآور تو شد و روضه‌خوان دردهایت.

آن‌چنان با عرفه‌ات نیز پیش‌خوانی روضه‌هایت کردی... در ذکر نعمت‌های خدا و شکر او...

همۀ نعمت‌های خدا در پیکرت روضه‌خوان تو شد به اشارت دعای عرفه؛ لب... دندان... مو... صورت... قلب...

*************************

فرهنگ‌سازی و بسترسازی در دوارن امام باقر و امام صادق کار کربلا بود

در حوالی گفتمان عاشورا و آثار آن...

اشاراتی از حضرت استاد جوادی آملی

آیا دالان انتقال قدرت از امویان به عباسیان فرصت خوبی برای امام باقر و امام صادق فراهم کرد؟ خیر!

این بسترِ خالی هرگز جایی برای نفوذ سخنان اهل بیت نیست. این بستر را کربلا آماده کرد. مردم آماده شنیدن بودند و نه اینکه از دالان انتقال قدرت امویان و عباسیان استفاده شده باشد...

 بستر آن‌قدر آماده شده بود که تا این دو امام دهان باز می‌کردند سیل مردم می‌آمدند، از طرفی اطلاع‌رسانی آن‌قدر نبود...

مگر بسترسازی و ایجاد فرهنگ و اطلاع‌رسانی کار آسانی است؟! مگر دانشگاه ساختن کار آسانی است؟

4000شاگرد؟...حالا دانشگاه ساختی...فارغ از این‌که اصلا چه کسی اجازه می‌دهد شما حوزه و دانشگاه بسازی؟... در گام بعد شاگرد از کجا می‌آوری؟! حوزوی از کجا می‌آید؟

آن‌قدر کشته دادند...4000تا 4000تا کشته دادند در حواشی کربلا تا زمان امام باقر و امام صادق 4000 شاگرد جمع بشود. آن‌قدر حسین حسین گفته شده تا این اتفاق بیفتد.

آن زمان مگر بودجه دست امامان بود؟ مگر می‌شود به راحتی کسی را حوزوی کرد؟ مگر اطلاع‌رسانی کار آسانی است؟ قدرت مرکزی مگر در اختیار آن‌ها بود؟مگر سیر جوانان به سمت علوم الهی کار آسانی است؟خب جوان می‌رود درسی می‌خواند که مدرک و آب و نان داشته باشد!... دنبال آب و نان می‌رود، زراره و حمران و اعین که نمی‌شود...

مکتب جعفری را مکتب حسینی آماده کرد. ذهن‌ها و گوش‌ها آماده بود تا کسی حرفی بزند، به قول حکیم سنایی:

«در عاشقی آن‌جا که ورا پای، مرا سر

در بندگی آن‌جا که ورا حلقه، مرا گوش» (سلسله جلسات مبانی قرآنی در نهضت حسینی، جلسه هفتم)

**************************

امام کاظم: خاک فقط خاک حسین!

چه رازی است بین امام حسین و خدا که فقط در مورد او استثناهای عجیبی را میتوان دید. «معامله خدا با امام حسین» در فصلی از اثر «گنبد مستجاب» (تربیت زیر نگاه امام) قابل پیگیری است، اما در اینجا به عنوان نمونه به یک مورد از این موارد خاص اشاره میشود. حضرت حق چهار چیز در عوض شهادت به امام داد:

أَنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَیْنَ ع مِنْ قَتْلِهِ أَرْبَعَ خِصَالٍ

ü       جَعَلَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ؛

ü       وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِهِ‏؛

ü       وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ‏؛

ü       وَ أَنْ لَا تُعَدَّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ مِنْ أَعْمَارِهِمْ (وسائل‌الشیعة، ج‏14، ص 537)

این‌ها ویژگی‌های خاص  اباعبدالله الحسین و حرم او است. آری تنها خاک اوست که شفاست، گنبد او گنبد مستجاب است و دعا تحت قبه اوست که رنگ استجابت دارد، ائمه از ذریه اویند، ایام زائران او جزو عمرشان حساب نمیشود.

در مورد خاک تربت گفته ها زیاد است اما این سخن رمزآلود امام کاظم حساب تربت امام حسین را حتی از حساب تربت مابقی اهل بیت جدا میکند هرچند که «کلهم نور واحد». امام کاظم در ضمن حدیثی که از رحلت خویش خبر داد فرمود: «چیزی از خاک قبر من بر ندارید، تا به آن تبرک جویید چرا که هر خاکی بر ما حرام است جز تربت جدم حسین که خداوند آن را برای شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است.»

«...وَ لَا تَأْخُذُوا مِنْ‏ تُرْبَتِی‏ شَیْئاً لِتَتَبَرَّکُوا بِهِ فَإِنَّ کُلَّ تُرْبَةٍ لَنَا مُحَرَّمَةٌ إِلَّا تُرْبَةَ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع- فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَ جَلَّ جَعَلَهَا شِفَاءً لِشِیعَتِنَا وَ أَوْلِیَائِنَا» (وسائل الشیعة، ج‏14، ص: 529)

**************************

سخن راهبردی امام رضا

تا به حال به چشم راهبردی به این روایت نگریسته نشده و صرفا بهره مرثیه ای از آن برده شده است:

«یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ‏ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن‏» (عیون أخبار الرضا، ج‏1، ص: 299)

صدف چشمها را مرواریدی است به نام اشک. گوهر چشم را ارزان هدر نده و هرجایی خرج نکن!

رودخانه‌های خروشان و زلال اشک باید به غایت دریای کربلا بریزد.

«إِنْ کُنْتَ‏ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ» به عنوان تمثیل است و نه به عنوان تعیین. اگر زلال چشم (اشک) این گونه است، زلال ذهن و قلب چطور؟ زلال اندیشه ها و افکار چه؟ در  «إِنْ کُنْتَ‏ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ» بکا (گریه) از باب تمثیل است؛ اشک باید سمت و سوی کربلایی داشته باشد و الا به هدر رفته است. دریایی بهتر برای رسیدن رودخانه اشک نیست. به همین ترتیب «ان کنت مفکرا...»، «ان کنت محققا...» همه اینها باید سمت و سویی کربلایی داشته باشد. کربلایی شدن را نباید محدود در اشک و گریه کرد. گوهرهای وجود را به ارزانتر از بهای حسین نفروش! همه باید خرج کربلای حسین شود، گوهر اشک، گوهر علم، گوهر فهم، گوهر زندگی.

هم چنان که برای اشک گفته اند: تا اشکهایتان آمد حرام شود و از بین برود بیایید سراغ حضرت حسین تا اشک زنده و جاودانه شود! اشکهایتان را برای حسین نگه دارید، با حسین اصلا همه غمها کوچک میشود. این فرمول را برای همه گوهرهای عمرتان استفاده کنید تاماندگار شود.

این همان ترجمان سخن خود امام حسین است: «أَوْ سَمِعْتُمْ‏ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی»

شهید و غریب را بهانه کنید و بر من بگریید، هر شهید و غریبی بهانه طرح نام حسین است. همه این عناصر مقدمه ایجاد گفتمان عاشورا هستند: اشک، غربت، غریب، شهید

این سخنها را باید فراتر از  مرثیه ها دید، که مرثیه ها هم بهانه تکرار، تجدید، تثبیت و تعالی گفتمان عاشورا است. باید با نگاهی چشم اندازی و ادبیاتی گفتمان‌ساز به این دست از روایات نگریست و سپس گریست.

*****************************

امام حسن عسگری و داستان زیارت اربعین

از حضرت امام حسن عسکرى صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که علامتهاى مؤمن پنج است نماز پنجاه و یک رکعت و زیارت‏ اربعین‏ و انگشترى بدست راست کردن و طرف پیشانى را بر خاک مالیدن و بلند خواندن بسم اللَّه الرحمن الرحیم.

«عَلَامَاتُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ خَمْسٌ صَلَوَاتُ [صلاة] إِحْدَى وَ خَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ‏ وَ التَّخَتُّمُ فی الیمین [بِالْیَمِینِ‏] وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏»  (إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج‏2، ص: 589)

چند تامل:

چرا این روایت باید از امام عسگری صادر شود؟

زمان امام عسگری چه ویژگی داشته است؟ و حضرت در این روایت دست به چه آینده نگری زده اند؟

آخرین امام مقدمه ساز عصر غیبت امام مهدی، آخرین حلقه امامان حاضر و امام در آستانه عصر غیبت شیعیان را با این روایت آشنا میسازد. چرا؟ آیا اینها زمینه سازی برای شکل‌گیری یک اتفاق بزرگ با محوریت کربلای امام حسین نیست؟

در بحث زیارت و خاصه زیارت امام حسین چیست که به عنوان یکی از پنج نشانه مومن شناخته شده است؟ چرا از همه زیارات معصومین این قدر روی زیارت امام حسین تاکید شده است؟

چرا از میان همه زیارات امام حسین روی زیارت اربعین تاکید شده است؟ آیا این تعیین میعادگاه هدفمند بوده است؟ زمان میعاد و مکان میعاد دعوت برای چه امری بوده است؟

*************************

روضه امام حسین: اولین اتفاق تمدن مهدوی

کربلا طلیعه جامعه مهدوی است و روضه آغازین قیامش این است  آن هنگام که در میان رکن و مقام ایستاده و فریاد می‏زند:

«ألا یا أهل العالم! أنا الامام القائم

ألا یا أهل العالم! أنا الصمصام المنتقم

ألا یا أهل العالم! ان جدی الحسین قتلوه عطشانا                    

ألا یا أهل العالم! ان جدی الحسین طرحوه عریانا

ألا یا أهل العالم! ان جدی الحسین سحقوه عریانا» (الزام الناصب 2:282)

آگاه باشید ای مردم جهان! من امام قائم هستم

آگاه باشید ای مردم جهان! من شمشیر انتقام‏گر هستم

آگاه باشید ای مردم جهان! جدم حسین را تشنه شهید کردند

آگاه باشید ای مردم جهان! جدم حسین را با بدن عریان رها کردند

آگاه باشید ای مردم جهان! از روی دشمنی بدنش را خرد کردند.

در سرزمین موعود خورشید از شرق کربلای حسین طلوع خواهد کرد و بر وادی ظهور مهدی خواهد تابید.

چند تامل:

چرا اولین اتفاق تشکیل تمدن بزرگ اسلامی حضرت باید یاد امام حسین و روضه او باشد؟

نسبت روضه امام حسین و تمدن سازی چیست؟ و اصلا قدرت تمدن سازی عاشورا کدام است؟

چرا حضرت خود را با امام حسین معرفی میفرمایند؟ در علم منطق گفته میشود که معرِّف باید از معرَّف اعلی و اجلی باشد، یعنی کسی که معرف است باید شناخته شده تر باشد. در آخر الزمان چه اتفاقی رخ میدهد (یا باید رخ دهد) که همه عالم امام حسین را میشناسند و امام مهدی خود را به امام حسین معرفی خواهد کرد؟

اگر امروز امام حسین را آنچنان که شایسته است نمیشناسند برای تسریع امر فرج و تسهیل ظهور حضرت چه باید کرد؟ به عبارت دیگر همه عالم امام حسین را در عصر ظهور میشناسند که حضرت، خود را با امام حسین معرفی میکند، آیا میتوان مقدمه سازی ظهور را معرفی بهتر گفتمان امام حسین به عالم دانست؟

چرا پرچم ظهور «یا لثارات الحسین» خواهد بود و شعار آن «این الطالب بدم المقتول بکربلا»؟ به طور کلی نقش کربلا در آن عصر چه خواهد بود که نقش محوری خواهد داشت؟

***************************

«انسان 250 ساله در مدار کربلا» در یک نگاه:

o        به تعبیر مرحوم دولابی: امام حسین بیشتر از خدا طرفدار دارد! و به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «آن که در مقابل خدا سجده نمی‌کند در مقابل عظمت حسین‌بن‌علی سر فرود می‌آورد!» (مقام معظم رهبری، 26/10/1372)

o        هر امامی آمد به جای «حسن حسن» و «باقر باقر» و «رضا رضا»... به ما «حسین حسین» را یاد دادند

o        اصلا خدا خواسته است از جانب امام حسین جلوه کند و با امام حسین خودش را و دینش را معرفی کند.

o        این نام را به چه کسی بگویی دلش نمی‌لرزد؟! همه با او نوعی ارتباط قلبی و عاطفی دارند که عامل کشش و جذبه و حرکت است.

o        «کل الخیر فی باب الحسین» امام حسین و جریان کربلای او همه طیفها و همه مخاطبها و همه سلایق را در بر میگیرد، برای همین ادبیات ظهور، عاشورای حسینی است: «زُوَّارُ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَثِیرُونَ‏» (عیون أخبار الرضا، ج‏2، ص: 256) همه نوعی دلبستگی به او دارند فلذا حرف او را سریع تر و بهتر میشنوند: «سفینه الحسین اوسع و اسرع»

o        عاشورا در اوج بحرانها و سختیها هم جواب داده است. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. الگوی عاشورایی همه‌جایی است و در همه شرایط کاربردی است از صلح تا دل جنگ!

o        در اثر بخشی یک الگو، گره خوردن به قلب برای تحقق عملی آن و ایجاد ضمانت اجرایی ضروری است که الگوی عاشورا به خاطر آمیخته «منطق، حماسه و عاطفه» آن را دارا است. به تعبیر جناب استاد سنگری «اشک مقصد نیست، مقدمه گره‌خوردگی عاطفی و قلبی با کربلا و عاشورا برای تبدیل به اسوه و سرمشق در زندگی است.

o        در یک کلام امام حسین ظهور و بروز تمام اهل بیت است.

نظرات (۱)

رحمت به شیر پاکی خوردی جوانمرد، از حسین ع و ظهور با نگرش راهبردی بیشتر بنویس، درود بر سید خراسانی ما سید علی حسینی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی