خانواده در مدار امام حسین: پاسداشتی نذر بانوی پرستار کربلا
ازدواجی برای کربلا...
به حرمت قدم عمه سادات، عقیله بنیهاشم، علیا مخدره حضرت زینب کبریسلامالله علیها
ازدواج اما برای تو مقولهای نبود مثل دیگر دختران.
تو را فقط یک انگیزه، حیات میبخشید و یک بهانه زنده نگاه میداشت و آن حسین بود.
فقط گفتی: «به این شرط که ازدواج، مرا از حسینم جدا نکند.»
گفتند: «نمیکند.»
گفتی: «اقامت در هر دیار که حسین اقامت میکند.»
گفتند: «قبول.»
گفتی: «به هر سفر که حسین رفت، من با او همراه و همسفر باشم.»
گفتند: «قبول.»
گفتی: «قبول.»
و علی گفت: «قبول حضرت حق.» (آفتاب در حجاب، سید مهدی شجاعی، صفحه54)
***
در این ایام کتاب «خانواده» را هم باید خواند. (نشر صهبا)
...و اینگونه بود که ما هم خانوادهدار شدیم. (به ایهام لطیف و ملیح و رمزآلودش دقت بفرمایید!)
آنچنان که رسم بعضی برادران عاشوراییمان چنین شد. تا باد چنین بادا!
پیوندهای مرتبط:
با بیانات رهبری، من هم خانوادهدار شدم
برای "ما" دعا کنید خوشبخت بشیم!
خوشبختی سر این سفره معنا پیدا میکند. برای خوشبختیمان دعا کنید!
و چنین بود که این ازدواج با پرستار عاشورا معنا گرفت!