شمر چگونه شمر شد؟ یا سبک زندگی شمرگونه
با عنایت به ضرورت شکلگیری تمدن بزرگ اسلامی و لازمه عبور از منزلگاه "سبک زندگی" و با توجه به پرسشهای رهبری عزیز، و ظرفیت عظیم عاشورا برای تحقق این مهم:
×××××××××××××××××××××××
تقدیم به همهی آنها که زیارت عاشورا را دقیق میخوانند
×××××××××××××××××××××××
چرا "خوبها" این قدر زود "بد" میشوند؟
××××××××××××××××××××××××
بعد از مطالعهی این کتاب:
محتاطانهتر خواهیم گفت: و لعن الله شمراً
××××××××××××××××××××××
القای اندکی ترس
همان چیزی است که گمشده ی کتاب جاری است.
خوف از عاقبت به خیر نشدن
×××××××××××××××××××××××××××××
به راحتی از این فراز تاریخ هم نمی شود عبور کرد:
زخمی پای علی علیه السلام
جانباز صفین
و حال:
قاتل فرزندش حسین علیه السلام
(طرح روی جلد نشریه حیات: شمر امروز را بشناس)
××××××××××××××××××××××××××
وقتی "خوب" ها اینقدر زود "بد" میشوند.
نباید فقط به یک دعای ساده دل خوش کرد که:
اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً
باید به دنبال ریشهها وعلتها بود.
×××××××××××××××××××××××××
اگر نیایشهای شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که اینها مال شمر است شما با آن ها گریه میکردید و صد البته حال!
هیچگاه گفته نمیشود که وقتی شمر دستش را به حلقهی خانهی خدا میزد چگونه با خدا زمزمه میکرد.
×××××××××××××××××××××××
شاید خسته شوید!
اما فضایل شمر بالاتر از اینها است:
شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفتن
و آن حال عجیب در دعاها و مناجاتها
را به سوابق قبلی اضافه کنید
حال اگر جرأت دارید بگویید: و لعن الله شمراً
×××××××××××××××××××××××××
اگر قدری ترسیدید شروع کنیم و الا بدون خوف این سفر را شروع نکنید
سخن از کسی است که:
در میدان جنگ صفین، تا شهادت پیش رفت
و در میدان جنگ کربلا، حسین را تا شهادت پیش برد.
××××××××××××××××××××××××××××××××
فکر نکنید آنهایی که با علی جنگیدند یا به کربلا آمده بودند
کافر و بیوضو بودند:
در کربلا هر روز 20هزار نفر در فرات غسل میکردند.
نیت غسل را می دانید؟
غسل "قربه إلی الله" برای قتل حسین (تاریخ مسعودی)
××
غسل می کردند تا ثوابش بیشتر شود.
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××
شمر چگونه شمر شد؟
راهکارهای شمر شدن
یا سبک زندگی شمرگونه
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
البته زود قضاوت نکنید
قرار نیست در این چند صفحه همهی زندگی شمر بیان بشود
ولی این در خواست را باز هم از شما داریم که:
در هیچ حالت زود قضاوت نکنید حتی برای خودتان
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
اولین خصوصیت شمر این بود که میگفت:
شکم از هر چیز برای من مهمتر است.
آیا غذا برای ما اولین مسئله در زندگی است؟
در بسیاری از خانوادهها وقتی که شام را خوردند به فکر ناهار فردا هستند
(اشتباه نکنید
با شکم مشکلی نیست
اما امان از شکم محوری!)
×××××××××××××××××××××××××××××××××××
- حال و حوصلهی کشیدن کاریکاتور را دارید؟
- در این گیر و دار شمر شناسی؟!
- آره!
- بسم الله
- هر کس می ایستد در حالت عادی اول سر بالا است بعد سینه و شکم
چند نفر به این شکل ایستادهاند؟
اما بسیاری از انسان ها اولین مسألهشان شکم است.
×××××××××××××××××××××××××××××
- نقاشی تمام شد؟!
- نقاشی؟
تصویر یک انسان که وارونه ایستاده است.
کسی که شکم برایش اولویت دارد:
شکم بالا
سر پایین
و لعن الله شمراً....
×××××××××××××××××××××××××××××××
فرقش 20cm است .
فرق تمام غذاها 20سانتیمتر است.
از نوک زبان تا ته زبان
وقتی از این فاصله گذشت دیگر فرقی با هم ندارند.
خدا خیر بدهد به این بیان آیت الله جوادی
×××××××××××××××××××××××××××××××××
- یا علی! امروز گوشت نابی دارم بیا ببر
- پول ندارم
- شما را قبول داریم ببر و پولش را فردا بده
- به جای اینکه به شما بگویم فردا پول می دهم ، به شکم می گویم فردا گوشت بخور.
××××××××××××××××××××××××××××××××××
هفته ی بعد
هفته ی بعد افتاد ماه بعد....
یک بار علی(علیه السلام) اراده کرد جگر بخورد.
یک سال این خوردن جگر را به تأخیر انداخت.
آخرش هم یک جورایی نشد
علی کجا؟ ما کجا؟!
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
شمر عبدالبطن بود.
نتوانست مسئلهی غذا را برای خود حل کند.
اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.
از این به بعد هر وقت خواستیم پر خوری کنیم کاریکاتور چند صفحه قبل یادمان بیاید شاید بی اثر نباشد
(به جای عکس روی در یخچال از آن استفاده کنیم!)
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
خدا لعنت کند کسانی را که سبک زندگیشان "شمری" است.
اهل شکم دقت کنند که یک وقت این لعن دامن آنها را نگیرد.
و لعن الله شمراً (گزیدهای از کتاب "ولعن الله شمرا"(اولین کلاس کارگاهی شمرشناسی) از مجموعه کتابهای باغ سیب؛ زیر خیمه حسین علیهالسلام)
آن گونه که بنده تحقیق کرده ام شمر آن موقعی که در صفین کنار امیرالمؤمنین جنگید به خاطر این بود که نظامی بود و بابت جنگیدن پول می گرفت.
مثل خیلی از ارتشی های زمان شاه که شاید شاه را قبول نداشتند اما اگر جنگ می شد می رفتند و می جنگیدند.
ضمناً کوفیان با شامیان دشمنی دیرینه داشتندو همین انگیزه ی مهمی برای بسیاری از سپاهیان حضرت امیر در جنگ صفین بود. مسأله به همین سادگی ها نیست حب و بغض های قومی و قبیله ای خیلی از مسائل را تعیین می کرد.
آن 2000 نفری که در فرات غسل می کردند برای کشتن اباعبدالله(اگر بپذیریم تعدادشان اینقدر زیاد بوده باشد) اگر واقعا قصدشان رضای خدا بود به آن طرز فجیع نمی کشتند و بعد زیر سم اسب نمی بردند و هتک حرمت نمی کردند و سنگ نمی زدند و ...
این ها خودشان می دانستند و خود را فریب می دادند.
"بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره"(14و 15 سوره مبارکه قیامت)
ضمنا طبق قرارداد صلح بین حضرت امام حسن مجتبی(ع) و معاویه ملعون، معاویه حق تعیین جانشین بعد از خودش را نداشت و یزید نه مشروعیت داشت و نه مقبولیت. در میان اشقیای دشت کربلا عده ی بسیار کمی بودند که واقعا از روی نادانی و ناآگاهی به مبارزه با حضرت اباعبدالله رفتند. اکثرا یا از ترس رفتند یا از شهوت مال و جاه و مقام
من نمی گویم که فاصله ی ما با شمر و امثال شمر زیاد است.
اما این که بپذیریم شمر و سایر سپاهیان یزید قربة الی الله امام حسین(ع) را به شهادت رساندند قدری مبالغه آمیز به نظر می رسد.
التماس دعا