راه اداره جهان از کربلا می گذرد
یا حسین زبان بین المللی عشق است.
همه زبان "یا حسین" را می فهمند.
امام زمان هم با همین نام عالم را فتح خواهد کرد.
راه مدیریت جهان جز این گفتمان نیست.
راه اداره جهان از کربلا می گذرد.
کربلای معلی- محرم الحرام1434
+
خلاصه شب دوم سخنرانی استاد پناهیان
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان
مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۳۹۱ | شب دوم
هیات میثاق با شهدا
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
• مقدمه و مرور جلسه قبل:
• ما یکی از فواید بسیار مهم مجالس ذکر اهل بیت را تشخیص اولویت های زمانه در بین همه مفاهیم دینی می دانیم
o لذا چینین مجالسی را به حق می شود مجالس احیای امر اهل بیت نامید
o اقامه ی عزا در واقع یعنی اقامه حق
• کلاس های آموزشی یا مطالعات کتابخانه ای در مورد حق سخن گفتن و کتاب خواندن در این مورد است
• اما چنین جلساتی به اقامه حق می پردازد: و یا حداقل یکی از مقدمه های اقامه ی حق را فراهم می آورد:
o و الا این که قطعی است که باید مراقبت کرد که حرف درست زده شود و حرف غلط زده نشود؛ وظیفه ما تشخیص صحتبت در مورد سخن برتری است که نیاز بیشتری به آن داریم.
• نه تنها به خاطر نیاز اجتماعی؛ بلکه به خاطر سیر و سلوک فردی هم ما محتاج این هستیم.
o و اصلا وقتی ابلیس نتواندکسی را بد کند؛ او را در خوبی هایی که اولویت نیست غرق می کند!
• ادعای ما -که موضوع بحث بود- این بود که باید برگردیم به اباعبد الله الحسین علیه السلام و بار دیگر عاشورا را بازتعریف کنیم، رازهایش را درک کنیم و سلوک خود را بر اساس رازهای عاشورا تنظیم کنیم
o اگر این سخن درست باشد که اولویت امروز بازگشت به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است، پس نه باید جای دیگری برویم و نه باید به دیگران آدرس غلط بدهیم
خدا، هر دفعه رازهای عاشورا را نو به نو به ما می گوید و ما باید آن ها را رمز عملیات فردی و اجتماعی خودمان برای رسیدن به مقام قرب و مقام اجتماعی انجام دهیم.
• و پاسخ این دو سوال که « چگونه زمانه نیازمند حسین است؟»و « چگونه ما برای سلوک فردی بیش از هر چیزی نیازمند ایشان هستیم؟»
o همان کلام شریف حضرت رسول است که ان لقتل الحسین فی قلوب المومنین محبه مکنونه لا تبرد ابدا
• که سوز و گداز و محبت را فطری بیان فرمودند
o و تو چه میدانی که فطرت چیست؟
• نفرمودند که « محبت به ایشان داریم» بلکه فرمودند ان لقتل الحسین
• نفرمودند که « ذاتا دوست داریم» فرمودند که حرارت داری، می سوزی برای قتل حسین
• و فرمودند لا تبرد ابدا :
چون فطری است و امور فطری تا آخر خاموش نمی شوند پس این محبت هم تا آخر سرد نمی شود
• بحثی که نمی پردازیم: رابطه جان ما اباعبدالله الحسین علیه السلام
• چون این را در جانمان حس می کنیم؛ نیاز به اثبات ندارد
• تو برای هیچ پیکر قطعه قطعه شده ای هرچند مظلوم باشد گریه نمی کنی
o تو داری این را شهود می کنی؛ این یک معجزه الهی است که داری لمس می کنی فطرت با جان ما چه می کند؟
• اینکه فطرت حسینی با جان ما چه می کند نیاز به بحث ندارد
• بحث اول: رابطه زمانه با فطرت
چه موقع انسان به فطرت باز می گردد؟
o یکی از مواقعی که یک انسان به فطرت بازگشت می کند بعد از سرخوردگی است
• خداوند متعال در مورد بلا می فرماید: بلا می فرستم لعلهم تضرعون
این تضرع است که می تواند انسان را به خلوص برساند
یکی دلیل فطری اثبات وجود خدا هم همین است که وقتی دستت از همه جا کوتاه شد تنها جایی که فطرت به سراغ آن می روی خداوند متعال است
آیا الان بشر به بن بست رسیده و دچار سرخوردگی شده؟
o مشتی احمق که هنوز در بحث دمکراسی گیر کرده اند را رها کنید؛ واقعیت جهان این است که بدترین مفاسد عالم ولیده دموکراسی و لیبرالیسم است که آخرین تئوری اداره جهان است.
• یعنی همان وعده ای که قبلا به ما فرموده اند: که از علائم قطعی ظهور خلا تئوریک است.
• این خلأ تئوریک هم فقط نظری نیست، این گرفتاری هایی که الان ابناء بشر گرفتار آنند به این خلا تئوریک واقعتیت بخشیده است
و انسانی که دیگر نمی شود او را با شهوات دلگرم کرد و فریب داد این انسان کجا پناه ببرد؟
• این از عدم درایت سینماگران و اهل رسانه است که سرگشتگی مردم در غرب را نمی آیند به تصویر بکشند:
بیشتر از این تظاهرات حسینی که شما دارید؛ بیشتر از این شور حسینی که شما دارید؛ در آن سوی مرزها افسردگی جریان دارد
o آینده دست کیست ؟
• اگر خواستید در این مورد بیشتر مطالعه کنید: به سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم مراجعه کنید.
آنجا خداوند متعال می فرماید من اثر چه کسانی را نابود می کنم؛ و همانجاست که خداوند می فرماید فقط شهدایند که اثرشان باقی می ماند؛ و ما شهید داده ایم!
• بنده اصلا تعجب نمی کنم روایتی که در نهج البلاغه است که: آمدند پیش حضرت رسول ص و درخواست معجزه کردند که اول درختی بیاید جلو؛ بعد برگردد عقب؛ بعد نصفش بیاید جلو؛ بعد بازگردد بچسبد به نیمه قبلی؛ ولی در آخر گفتند « واقعا مهارت بالایی دارد !!! »
اصلا از آن ها تعجب نمی کنم، آن ها آدم های رذلی بودند نه احمق!
همان جور آدم های رذلی هستند که امروزه وقتی می بینند مدیریت کلان جمهوری اسلامی ۳۰ سال است با همه محدودیت ها کشور را به پیش برده است؛ و می بینند که و مدیریت کلان در آمریکا ۳۰ سال است که کشورشان را به عقب رانده اند؛ به این معجزه ایمان نمی آوردند !!!
• این آدم های رذل نه سم دارند و نه دم دارند؛ فقط آنجه که ندارند قلب است لهم قلوب لا یفقهون بها
o پس انسان ها به بن بست رسیده اند؛ در مورد این بن بست باید مفصل تر صحبت کرد؛
• باید این بن بست را دید، تصورش تصدیقش را لازم می آورد
o خب وقتی کسی به بن بست رسید به فطرت بر می گردد؛ اصلا آدم ها به بن بست می رسند که برگردند
• و اصلا بلا فلسفه اش همین است؛ با بلا بد برخورد نکنیم:
• بلا فقط برای گشایش فطرت است، برای طلوع آفتاب فطرت در قلب سیاه آدمی است
• روز قیامت معلوم می شود این بلاها چقدر ما را از دردهای بی درمان نجات داده اند
o آیا زمانه این رسیده است که انسان ها به فطرت خود بازگردند:
بن بست ها انسان را به فطرت بازمی گرداند ، کمی دلجویی راهنمایی و … می خواهد
البته آدم های مریض هیچ وقت ….
در مورد جامعه چطور؟
o بازگشت به فطرت برای انسان و جامعه فرقی نمی کند
o منتها برای انسان هر وقتی ممکن است پیش آید؛ ولی برای جامعه بعد از عمری تطور و گذشت زمان و سپری شدن دوره های مختلف الان وقت این بازگشت رسیده است.
بحث دوم: رابطه فطرت با اباعبدالله الحسین علیه السلام
• موقع برگشت به فطرت است؛ ولی حالا چرا حسین علیه السلام
• خب حالا باید یک صحبتی در مورد فطرت انجام بدهم:
o من عرف نفسه فقد عرف ربه
• این لحظه ها لحظه های من عرف نفسه فقد عرف ربه است؛ لحظه هایی که انسان خودش را بشناسد، خود پاکش را و نه خود ظاهری اش را؛
آیینه ایست که از قبل عکس انسان روی آن افتاده
o گفتیم در مورد مرحوم شاه آبادی استاد اخلاق حضرت امام (ره)
• اگر « بعد عرفانی امام از همه ابعاد ایشان بالاتر است» حرف صحیحی است
• و اگر بگوییم «در عرفان حضرت امام آقای شاه آبادی نقش اساسی داشتند» باز سخنی درست گفته ایم
• و وقتی به سراغ انقلاب حضرت امام برویم که تحت تاثیر عرفان ایشان باشد؛
محور عرفان این فیلسوف متاله این عارف بی نظیر توجه به فطرت و براهین فطری و تفسیری که ایشان به مباحث طری داد نبی نظیر است
• این فطرت شناسی عمیق حضرت امام و باور به فطرت بود که دسترسی ایشان به جان ها و دل ها نرم کرد
o وقتی شما به فطرت انسان مراجعه بکنید باید چند مقدمه را قبل از فطرت بخوانید
• مقدمه ۱: اول جای فطرت را در وجود بشر باز بکنیم:
خداوند متعال می خواست موجودی بیافریند که این موجود از او بهره ببرد به او مقرب بشود و بالاترین ارزش ها را به دست بیاورد
چند حالت ممکن است
فقط گرایش به خوبی ها داشته باشد:
• می شود حالت ملائکه که از قبل هم وجود داشته اند؛ ولی آن وقت ارزش این موجود بیشتر می شود که بتواند بین خوب و بد انتخاب کند و سپس خدا را انتخاب کند
فقط گرایش به بدی داشته باشد:
• این حالت هم که ممکن نیست چون اولا خدا همچین موجودی را نمی آفریند، ثانیا این موجود دیگر نمی تواند خوب باشد !
گرایش به خوبی ها و بدی ها در او مساوی باشد:
• پس لابد در نظر می گیرید که باید هم گرایش به خوبی داشته باشد و هم بدی
• ولی اگر به صورت مساوی گرایش داشته باشد : دیگر نمی تواند انتخاب کند، همیشه حیران سرگردان آن وسط باقی می ماند.
d. گرایشش به خوبی ها بیشتر از بدی ها باشد:
• خب در این حالت هم که مگر کسی مغز حمار خورده که بدی را انتخاب کند، خب طبیعتا همه خوبی را انتخاب می کنند و به بهشت می روند.
e. گرایشش به بدی ها بیشتر از خوب ها باشد:
• در این حالت هم که خب همه به جهنم می روند !!
پس خداوند متعال این موجود را چگونه باید خلق کند؟
• اینجا زمینه تولد فطرت پدید می آید:
• خداوند متعال: « من گرایش به خوبی ها را قوی تر قرار می دهم ولی پنهان؛ و گرایش به بدی ها را ضعیف تر قرار می دهم ولی پیدا »
• موجودی به نام انسان اول گرایش های سطحی خود را که ممکن است او را به بدی بکشاند تجربه می کند و بعد باید تلاش بکند گرایش به بدی ها را بزند کنار و به سراغ گرایش های خوب برود
• کسی هم حق اعتراض ندارد که خب من در گرایش های بد گیر گردم و بالاتر نرفتم
• چون خدا پاسخ می دهد که : ولی تو نا آرام بودی، تو بی قرار بودی، تو هیچ وقت با گرایش های سطحی بد راضی نمی شدی و درست است گرایش های خوب تو پنهان بودند ولی قویتر بودند و درست است که گرایش های بد تو ظاهر تر بودند ولی ضعیف تر بودند
لذا پیابران الهی کارشان توجه دادن به فطرت است :
• ما در فطرت هم خوبی ها را می شناسیم، هم خدا را؛ هم پستی دنیا، هم برتری جاودانی و هم تمام اسماء حضرت حق را؛
• و هم به همه ی اینها را عشق می ورزیم؛ ولی همه ی اینها پنهان است
• پیامبران می آیند تذکر می دهند تا اینها آشکار شود
• مقدمه ۲: چرا گفتم صحبت از فطرت زیباست و چرا گفتم باعث تفریح ماست
خواهش می کنم راجع به فطرت بیاندیشید؛ هیجان انگیز ترین تجربه های روح خود را احساس خواهید کرد
ولی اگر تجربه نکردی و حرف مر را قبول نکردی: من عرف نفسه فقد عرف ربه
معرفت به آن فطرت همان معرفت به پروردگار است؛ ای انسان قدری در خودت تفکر کن، بهشت از نظرت خواهد افتاد…
خودت را ملاقات کن؛ « می خواهی از خودت برایت وقت بگیرم؟»
• به چی راضی می شوی؟ آخرش چه؟
• شیوه ملاقات خودت هم عالمی دارد ها….
• هر کاری خواستی بکنی بگو « خب بعدش چی؟ » باز به جواب بگو « خب بعدش چی؟ » باز …
• راضی ات می کنند!
• فدایت بشوم ملاقات کن خودت را؛ بفهم چه می خواهی؛ اگر بفهمی چی می خواهی تمام است می برندت… راضی ات می کنند !
مشکل این است که این فطرت شکوفا نمی شود
• نفرمودند «من عرف نفسه بعدش عرف ربه »
• فرمودند فقد عرف ربه؛ قطعا خدا را شناخته است؛ تمام شده است رفته است پی کارش
آن وقت مردم از ما بروبچه های طلبه و دانشجوهای امام صادق و … که مشغول دینیم انتظار دارند دیگر
• می گویند: ما مشغول دنیا بودیم
• شما مشغول دین بودید و به خود نپرداختید؟؟!!
• شما چقدر موجودات جالبی هستید !!!
• شما مشغول قرآن و فقه و اینها بودید و به خود نپرداختید ؟؟ !!
o حالا این ها چه ربطی دارد به امام حسین علیه السلام:
• وقتی بفهیمم جایگاهش در فطرتی که بزرگتر از کل عالم هستیم کجاست می فهمیم که …
• و وظیفه نظام جمهوری اسلامی هم چیزی نیست جز بازگرداندن ما به فطرت؛ حضرت امام فرمودند : «فلسفه نظام انسان سازی است»
• شما می دانید بشر را در غرب با چه فریب دادند؟
با کلمه قلابی بازگشت به خویشتن؛ با ترجمه قلابی من عرف نفسه
• چرا با لیبرالیسم مردم فریب خوردند؟
• گفتند یعنی: خودت باش، آزاد باش، هر چه دلت می خواهد
چون واقعش این است که خدا هم همین را می گوید
• منتها خدا می گوید خود پنهانت؛ آن ها می گوید خود آشکارت
• راز موفقیت مارکسیست ها چه بود؟
آنها مردم را با «عدالت» فریفتند؛ عدالت قلابی به معنای مساوات و کمونیسم معنا کردند
• انیها هم بازگشت به انسان را به اومانیسم ترجمه کردند !!!
من آزادم ، دلم می خواهد؛ منتها لایه های عمیق دل، نه لایه های سطحی دل
از خود بپرسی :
• خانه می خواهی ؟
• خب برای چی ؟ برای راحتی ؟ خب بگو راحتی می خواهم
• حالا راحتی را برای چی می خواهی؟
• …
• اگر همین طور ادامه دهی به این می رسی که من هیچی نمی خواهم فقط خدا را می خواهم
هر فیلمی باید ما را از جسم طبیعت عبور بدهد به حقیقت فطرت برساند
• سرگرم کننده ست؛ لذت دارد، نور صدا تصویر و .. این نیست؛ ۴ تاکلمه است داریم به هم می گوییم
o پیامبران همه آمده اند که فطرت را شکوفا کنند:
• یک روایت: امام صادقعلیه السلام در کافی شریف می فرمایند:
قلب در سینه انسان می تپد تا به حقیقت برسد؛ این بی قراری در وجود او هست؛ وقتی به حق رسید آرام می شود
فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام
مراد همان آیه قرآن که: هر کسی را خدا بخواهد هدایت کند شرح صدر بهش می دهد
• روایت دیگر: امام صادقعلیه السلام در کافی شریف می فرمایند:
خداوند متعال وقتی خیر بنده ای را بخواهد یک نکته نورانی می اندازد در دلش
این فطرت نیست چون فطرت را که به همه داده؛ بلکه یعنی یک قسمت فطرت را مکشوف می کند
پس به واسطه ی همان نکته نورانی گوش و چشمش را باز می کند، می فهمد می رود جلو
و این معنی همان آیه قرآن است که : فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام
• دو بار بحث فطرت شد به و به همین آیه رسید !!
o یک خبر به شما بدهم:
• شکوفا ترین بخش فطرت انسان حسین است حسین،
آنجایی که میلی به حقیقت پیدا کرده این اما نه سوختی نه گداختی هنوز نور وارد قلبش نشده است
فطرت اگر شکوفا بشود آتش می زند
فطرت اگه شکوفا بشود چیزی از وجود خاکی انسان باقی نمی گذارد
و ما تنها تجربه ای که از فطرت شکوفا شده می توانیم داشته باشیم حسین است
• فطرت که شکوفا شود دیگر تمایلی نیست که به این راحتی بتوانی از این تمایل عبور کنی
حریصش می شود؛ چه کسی می تواند جلوی شما را بگیرد که عاشورا نروی سینه بزنی و به جای آن بروی تفریح ؟؟
o پیامبران رسالتشان این بوده است که قلب انسان را باز کنند :
• موفق ترین بخش رسالت پیامبر اعظم حسین است حسین
حسین به رسول خدا عرضه داشت ، رسول خدا من فطرت امت تو را تا قیامت روشن می کنم
کافی است کسی از کنار کربلای من کمی عبور کند
با حسین باید حرکت کرد
• تا غبار گرفت رو کنید به طرف حرم: صلی الله علیک یا اباعبدالله علیه السلام
• به همین دلیل هم فرمود روز عرفه هم اول به زائرین کربلا نگاه می کنم؛ چون او شکفته تر از حاجیان است.
o جانم حسین، جانم حسین، جانم …
• اینها شعار نیست ها؛ اینها سراسر شعور است
• شعور فطری:
من دیگر وقت نشد از فطرت خیلی صحبت کنم
آدم هی فطرتش که شکوفا تر می شود تایید های قلبی قبلی اش می آورد رو
• همه ی اهل عالم را با حسین آشنا کنید؛ تا آشنا بشوند می گویند انگار سالهاست می شناسیم
نقطه عزیمت ماست
با حسین آدم آدم می شود؛ خود را می یابد
چرا حسین شکوفا ترین بخش فطرت انسان است؟
به خاطر آن زخم هایی که در روز عاشورا شکوفه زد بر پیکر ….
صلی الله علیک یا اباعبدالله علیه السلام