اندیشهسرا: طراحی الگوی رهبری با الهام از مذاکرات فاطمی در داستان فدک
توصیه اساتید بزرگوار در حین نگارش پایاننامه این بود که ارزش انسان به مسالههای زندگی اوست و فرصت نگارش تحقیق، عرصهای برای ایجاد سوال و پرداختن به آن مسائل است؛ چرا که هر سوال در حقیقت یک نعمت خدا است و خدا در فردای قیامت از این نعمتها سوال خواهد کرد. از فراز و نشیب و خاطرات رنگارنگ ایام قبل از تصویب و تطورات موضوعی و تغییرات جالب و تجربهآموز آن که بگذریم؛ هر لحظه و هر تنفس در این حریم برای محقق مجال رشد بود و این محقق بود که با این تحقیق و به بهانه نگارش این رساله ساخته میشد و تکمیل تحقیق نمای تکمیل نگارنده بود و به عبارتی رساتر محقق در فرایند تحقیق معمار وجود خویشتن است و در امتدادش تحقیق نیز ساخته و پرداخته میشود (فتامل) و باز بنا بر توصیه اساتید قرار شد پایاننامه، پایانِ نامه نباشد! بلکه آغازنامه باشد!
با همه این تفاصیل و در راستای منظومه انسان 250ساله سرفصلی برای اندیشههای تشنه تحقیق تقدیم میگردد:
شیوه مذاکره: مذاکره با اذن ولی الله، مذاکرهی با طاغوت و دشمن باید با اذن و رضایت امام حق و ولی امر باشد.
حتی اگر جامعه اسلامی به این رسید که مذاکره با طاغوت لازم و مصلحت است، حتما باید تحت اذن و رضایت ولی باشد. لذا حضرت زهرا(س) آمدند محضر امیرالمؤمنین(ع) مسئله را طرح کردند که قصه این است من به نظرم میرسد باید این کار را انجام بدهیم و امیرالمؤمنین(ع) به حضرت زهرا(س) اذن دادند؛ چون حق، حق حضرت زهرا بود. خودشان باید به صحنه میرفتند تا این امر محقق میشد. اذن دادند و از درگیر شدن فاطمه(س) با حکومت ممانعت نکردند اذن را که حضرت گرفتند اول و آغاز مذاکره بود با اذن ولی.
نکته این است بعضی میگویند مذاکره با دشمن که توی کربلا هم اتفاق افتاده؛ امام حسین(ع) با عمربن سعد مذاکره کردند نشستند صحبت کردند. ما از این چیزها در تاریخ اسلام زیاد داشتهایم، چه تعصبی است که شما میگویید مذاکره با آمریکا بعد هم با اسرائیل اصلا، میرویم مذاکره میکنیم حرف میزنیم. ما هم میگوییم بله ما هم مذاکره میکنیم ما هم قبول داریم اما مذاکره در کربلا با عمرسعد توسط امام حسین (ع) یعنی ولیّ زمان و به تشخیص ولی زمان انجام شد. هروقت ولیّ زمان تشخیص داد حرفی نیست مذاکره میکنیم. نه این که ولیّ زمان میگوید: من خوش بین نیستم. میگوید: هر وقت وقتش بود من خودم میگویم، اما تو اینقدر به طبل مذاکره بکوبی، بکوبی، بکوبی تا زمینه را فراهم کنی بروی مذاکره!! نکته اول، مذاکره با اذن ولی است. حضرت زهرا(س) کاری که به نفع امیرالمؤمنین(ع) و عالم اسلام بود بی اجازه امیرالمؤمنین انجام نداد. حضرت صدیقه(س) با اذن امیرالمؤمنین(ع) و با علم به کارساز بودن این مذاکره اقدام کرد. این یک مسئله در مورد مذاکره، این نکات ازمتن تاریخ استخراج میشود.
رویکرد مذاکره و ادبیات آن: رویکرد مطالبهگری، ادبیات مقاومت
مسئله دوم رویکرد حضرت در این مذاکره بود که تاریخ ثبت کرده است. این مطلب از اختصاص شیخ مفید و بحارالانوار نقل میشود. (شیخ مفید آدم محققی بوده) رویکرد حضرت در این گفتگوها چه بود؟ رویکرد مطالبهگری. مذاکره با چه ادبیاتی؟ از حضرت زهرا(س) یاد بگیریم نقل است: حضرت رفتند با خلیفه اینطور صحبت کردند: ای ابابکر! ادعا میکنی که خلیفهی پدر من هستی و درجای او نشستهای؟ و میفرستی ولیّ مرا از فدک بیرون میکنی؟ و حال آنکه میدانی رسول خدا(ص) آن را به من بخشید و صدقه بر من قرار داد و من بر آن شاهد دارم. ادبیات را ببینید؟! ادبیات مطالبهگری.
در مذاکره با طاغوت، ادبیات مذاکره با دشمن ادبیات مقاومت است، ادبیات مطالبهگری است. من نمیدانم این حرفهایی که بعضی میزنند میگویند: ما رویکردمان رویکرد «بُرد بُرد» است. در مذاکره یک چیزی آنها ببرند یک چیزی هم ما میبریم، حقمان را می گیریم. اجازه بدهید من در مورد این تحلیل کنم ببینیم که چقدر با وضع الهی تطابق دارد؟ وقتی کسی آمده حق تو را غصب کرده، اموال تو را بلوکه کرده، تو را تحریم کرده، دشمنت هم هست سیستم «برد برد» یعنی چه؟!! در مذاکره با او یعنی تو ببری او هم ببرد او چه چیز را ببرد؟ این یعنی باج بدهی که حقت را بگیری. یکی آمده اموالت را غصب کرده آنوقت بروی بشینی با او مذاکره کنی! بگویی خانهات را بفروش بچههایت هم دیگر مدرسه نروند، من اموالت را به تو پس میدهم. ای بابا تو مال من را غصب کردهای تو نمیتوانی شرط بگذاری!!
مذاکره با ادبیات مقاومت یعنی مذاکره با ادبیات حضرت زهرا(س) (برداشتی از حجتالاسلام مهدوی نژاد| اثرشناسی گفتمان صدق در قیام فاطمی)
مطلب نسبتا مرتبط: در حوالی "طراحی الگوی رهبری با الهام از نامههای امام حسین در مسیر کربلا"| ایدهای برای پژوهش: بررسی نامههای امام حسین از مکه تا کربلا