دریچهای تازه به بحثهای روشی، ملهم از آموزههای روشی تدبر در قرآن
آنچه دیگر روشهای تحقیقی به آن عنایت ندارند اما در متون نورانی از آن ناگزیریم:
اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهامبخشی برای دیگری خواهد بود...
قرآن طالب خود را آزمایش میکند و تا مطمئن نشود جوینده حقیقی است چیزی به او نخواهد داد. هرچند قرآن کتابی ساکت است اما کتابی بیتفاوت نیست که برایش فرق نکند که خواننده او کیست. قرآن از ضمیر خواننده خود باخبر است. گاه مدتها خواهان خود را به اصطلاح سرمیدواند و رو نشان نمیدهد تا ببیند طالب حقیقی است یا خیر. اما اگر صبر و اصرار و پافشاری باشد و نیت را نیز خالص ببیند او را مأیوس نخواهد کرد. برای همین است که تحقیقات "تفننی" در قرآن راه به جایی نمیبرد.
نکته دیگر اینکه هرکس از روی هوای نفس و شهرتطلبی وارد قرآن شود، ناکام بیرون خواهد آمد. علم قرآن به خلاف علوم طبیعی و تجربی است. در علوم تجربی هرکس فکر خود را به کار اندازد و آزمایش کند، ولو اینکه تحقیق و مطالعهاش طولانی شود، بالاخره راه به جایی میبرد و صرف نظر از این که چه نیتی داشته باشد به توفیقاتی نایل میشود. اما در مورد قرآن چنین نیست. قرآن باطن خود را متناسب با نیت جوینده ظاهر میکند، اگر نیت محقق را خالص نبیند، کماکان ساکت باقی خواهد ماند. اما اگر نیت از تحقیق را طلب هدایت خود و دیگران ببیند، آنگاه به اندازه ظرفی که آورده و ظرفیتی که دارد، چیزهایی به او خواهد داد که قبلا تصورش را هم نمیکرد. وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ (الطلاق|2و3) هرکس تقوای الهی پیشه کند خداوند نیز محلی برای خروج او (از هر بنبستی) قرار میدهد و از جایی به او رزق مادی و معنوی میرساند که تصورش را هم نمیکرد. (حکومت سلیمانی و حکومت مهدوی، عبدالله مستحسن، نشر سبط النبی قم، صص177و178)
تذکار1: در تحقیقات دینی تذکر به این نکته بسیار مهم است که محقق با یک وجود کاملا زنده و فعال روبرو هست نه با یک متن بیروح یا یک تاریخ ساکت و بیتفاوت.
تذکار2: با توجه به همین سرفصل، جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته میشود.
تذکار3: بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد و هر صبح هم {همقدم شبنم اشک سحر} باید رزق یک روز دیگر "با او بودن" را گرفت: صلی الله علیک یا اباعبدالله(3)