راههایی برای بستن دهان وجدان (گفتگوی منتشر نشده یک مردودی کربلای 61)
سرفصل گزیدهای از ویرایش جدید اثر «دعوا سر اولویت است»
...میشود برای خود عمل وجیهی دستوپا کنید! مثلاً از همین فردا برای خودتان یک کلاس تفسیر یا روخوانی، روانخوانی، تجوید و مانند آن دستوپا کنید. اگر اینقدر سواد ندارید، باز هم نگران نباشید، ما بنا داریم تا شما را موفق کنیم، سفر زیارتی مثل حج یا عمره فرصت خوبی است؛ هم فال است و هم تماشا.
یا بیایید یک مشغولیت دیگری مثل باغبانی، کشاورزی یا شغلی آبرومند برای خودتان جور کنید و حتی میتوانید کارتان را با چند روایت، وجیهتر هم بکنید: به استناد روایت اتقان بگویید دیگر مشغول این کار شدهام و فرصت کار دیگری ندارم و خدا هم دوست ندارد کاری نیمهتمام انجام شود! (عبارات «فرصت ندارم، حیف که دیر آمدید، قبلاً جایی دیگر مشغول شدم، به کس دیگری قول دادهام» همه و همه مؤثر است. برخی از نزدیکان ما این را در مورد پدر حسینبنعلی و مادرش نیز امتحان کردند و جواب گرفتند بعد از رحلت پیغمبر.)
هم شما و هم ما میدانیم که تمام هدف ما این است که به کربلا نرسیم و از سویی جلوی دهان مردم یا لااقل دهان وجدان (یا بالعکس) را ببندیم و البته چون شما نزدیک کنکورید، ما مجبوریم این نکات را سریع بگوییم و عبور کنیم؛ پس قدری بیپرده و کوتاه گفتگو میکنیم و الا مصلحت نبود که این رازها از پرده بیرون افتد.
در مجموع سعی کنید روحیه خود را حفظ کنید و با اعتمادبهنفس، قدم بزنید و خود را از تکوتا نیندازید، اخلاص خود را هم در نهایت حفظ کنید. اصالت در همان کاری است که شما برای رضای خدا انجام دادهاید.
این حرفها را که هم باعث ایجاد استرس و تنش میشود، رها کنید: