تدبری از جنس قرآن در روضههای کربلا
برگی از اثر «امضای کوچک»
کتابی برای حضرت علی اصغر، نکتهها، درسها و آموزههای تربیتی امروزیاش:
باید سطر به سطر عبارات مقتل را به دید تدبر قرآن نگریست، که کربلا مثل قرآن، شأنش تدبر است؛ چرا که آن هم قرآنی است که واژههایش تمامقامت ایستادهاند. با این کتاب آسمانی نیز باید همان مواجهه قرآن را داشت. مگر امام سجاد نفرمود: «کنا نُعلِّم مغازی النبی و سرایاه کما نعلم السوره من القرآن»[1] مواجهه امام سجاد با غزوات حضرت رسول، مواجههای قرآنگونه بود. غزوات کجا و کربلا کجا؟! باید در کربلا تدبر کرد.
در خط به خط کوتاه ماجرای علیاصغر امام حسین نیز اینگونه درنگی ضرورت مییابد. واژه واژه مقتل را باید با رخصت فکر و ذکر گذراند؛ با عقل و عشق همراه کرد و در بستری از اشک، آن روضه را مطالعه کرد؛ روضهای که پیام دلداری از جانب خود خدا به قلب امام رسید، خدا تسلی داد قلب بزرگ داغدار حسین را به خاطر مصیبت بزرگِ کوچک در آغوشش!
***
پی نوشت:
در این اثر فراتر از تدبری از جنس قرآن در روضههای کربلا، پیشنهادهایی به نام روضههای قرآنی نیز طرح شده است. قرآن را باید مجدداً از منظر کربلا و روضههای عاشورا تلاوت کرد؛ تلاوتی از جنس تلاوت روضههای ناخوانده و ناگفته کربلا...