بررسی شاخص "مسئولیتپذیری" در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با رهیافت عاشورایی: مطالعه موردی جوان عاشورایی
سبک زندگی عاشورایی: زندگی مبتنی بر نشاط جهادی برخواسته از مسئولیتپذیری
سر کلاس زیارتنامه ها و مقاتل: این جلسه "زیارة الشهداء الخارجة من الناحیة المقدسة" منسوب به سال252 هجری
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ، مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: 487)
چرا اولین شهید بنیهاشم باید علیاکبر باشد؟ راز پیشگامی این جوان را در چه میتوان جستجو کرد؟ شاخص اصلی این جوان عاشورایی برای الگوگیری در حوزه رفتار چیست؟
حضرت علی اکبر سلاماللهعلیه از منظر رهبر معظم انقلاب:
"هر کدام از اصحاب و
یاران امام حسین علیهالسّلام برای رفتن به میدان جنگ و مبارزه کردن اجازه میخواستند،
امام به سرعت اجازه نمیداد. بعضیها را ممانعت میکرد؛ به بعضی میگفت که اصلاً از
کربلا برگردید و بروید. او با جوانان بنیهاشم و اصحاب خود، چنین رفتار میکرد.
اما علیاکبر - جوان محبوب و فرزند عزیزش - که اجازه میدان خواست، امام یک لحظه هم
درنگ نکرد و به او اجازه داد. اینجا میشود معرفت پسر و عظمت مقام پدر را فهمید.
تا وقتی اصحاب بودند، میگفتند جانمان را قربان شما میکنیم و اجازه
نمیدادند کسی از بنیهاشم - فرزندان امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهمالسّلام
- به میدان جنگ بروند. میگفتند اوّل ما میرویم و کشته میشویم، اگر بعد از کشته
شدن ما خواستید، آن وقت به میدان بروید. وقتی که نوبت به جانبازی و شهادت بنیهاشم
رسید، اوّل کسی که درخواست اجازه برای میدان میکند، همین جوان مسؤولیتشناس است؛
او علیاکبر، پسر آقا و پسر امام و از همه به امام نزدیکتر است، پس برای فداکاری
از همه شایستهتر است. این هم یک مظهر امامت اسلامی است؛ اینجا جایی نیست که
دنیا، منافع مادّی، سود اقتصادی و شهوات نفسانی تقسیم کنند؛ اینجا مجاهدت و سختی
است؛ اوّل کسی که داوطلب میشود علیبنالحسین، علیاکبر است. این، معرفتِ این
جوان را مینمایاند و امام حسین هم عظمت روحیاش را در مقابل این کار نشان میدهد
و به مجرّد اینکه او درخواست میکند، امام حسین علیهالسّلام هم اجازه میدهد که
به میدان برود.
اینها برای ما درس است؛ همان درسهای ماندگار تاریخ، همان چیزهایی که
امروز و فردا، بشریت به آنها نیازمند است ".(بیانات معظم له
در فروردین1381)
گذرواژه الگوی عاشورایی پیشرفت: اینجا