طرحی برای اندیشه (بخش دوم): از اصحاب امام علی تا اصحاب امام حسین علیهمالسلام
اشاراتی برای تأمل در بحث "پیروان"(اصحاب) در مدل رهبری در مدار تشکیلات عاشورایی
اشاره: گاه برای فهم یک الگو باید به سراغ الگوهای ضد آن بود چرا که: "تعرف الاشیاء باضدادها"
باری، برای فهم الگوی حسینی باید الگوی یزیدی را شناخت، امام علی در کنار معاویه بهتر شناخته میشود و...
اما سخن دیگر و بعدتر آن است که برخی مدلها چنان دقیق و ظریفاند که در کنار این فهم "ضدبین"، برای درک کاملتر بودنشان باید مدلهای کاملِ دیگر را نیز دید. این نقطه بالاتر از مقایسه بین تاریکی و روشنی است که ناشی از نگاه ضدبین است (مثل مدل یزیدی و مدل حسینی)؛ این جا سخن از روشن و روشنتر است. در اینمنظومه میتوان الگوی انبیا و اولیا را با هم دیگر سنجید. به شرط این که این مقایسه از منظری کلان و کل نگرانه و همه جانبه باشد: مقایسه رهبر، پیروان، شرایط و...
در اینجا سوژههایی با این دید برای پژوهش ارائه میشود:
1. خطبههای 25، 27، 29، 34، 97، 180، 182 نهجالبلاغه باید مجددا از این منظر دیده شود: در مدل "رهبر و پیروان"
2. باید در خطبههایی مجددا نظر انداخت که کلیدواژه آغازشان این چنین است: "فی ذم اصحابه..."، "ضجرا بتثاقل اصحابه عن الجهاد" و ...(که در آنها رد پای تحلیلهای یک رهبر از پیروان خویش است)
3. پیروانی که روزگاری شایسته احترام و قدردانی بودند و روزگاری دورتر، دل امام را لبریز از غم میکنند. قصه، قصه تغییر منفی و افول است: از روزگار خطبه 118تا روزگار خطبههای 27و 182و...
4. بررسی کلیدواژه "صفات الشهدا من اصحابه" که در غم رفتن خوبان و ماندن یاران بی وفای باقیمانده است هم الهامبخش و درسآموز است: خطبههای 116، 121، 182 و...
5. همه این صفات در تجربه تاریخ اهل بیت تکرار میشود جز در واقعه عاشورا:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی... قصهی وفاداری پیروان به پای یک رهبر و نیز دقتهای رهبر در انتخاب این نیروی انسانی وفادار در طول مسیر و حتی در شب و روز عاشورا.
چرا باید بهترین یاران تاریخ در یک شب به یادماندنی در کربلا جمع شده باشند؟ و چرا گفتمان ظهور این عاشورای پرماجرا خواهد بود؟
6. پستهای مرتبط:
غربالگری: الگویی در معادله نیروی انسانی امام حسین
تشکیلاتسوز: راز تصفیه دقیق در معادله نیروی انسانی امام حسین علیهالسلام