چراغ راه علم و عالِم و عالَم: درنگی در خطبه «منا»ی امام حسین در جمع اندیشمندان
دعوتی به نهضت روشنگری
پیشنوشت: سرزمین «منا» یادآور اتفاقات بزرگی در تاریخ خود است؛ فاجعه بزرگی که امسال در این سرزمین اتفاق افتاد توجه همه عالم را به این نقطه جلب کرد. حال که افکار عمومی به این نقطه عنایت ویژهای را بذل کرده است بیمناسبت نیست از ماجرایی دیگر از این سرزمین پردهبردای شود: خطبهای که امام حسین قبل از مرگ معاویه در صحرای منا در جمع صدها نفر از نخبگان آن زمان بیان فرمود...
آنچه در ادامه خواهد آمد اشارهای است از اثر «آبروی علم» که شرحی است بر خطبه «منا»ی امام حسین
***
«علم نور است و جهل ظلمت و راه مبارزه با تاریکی نور، و حسین(ع) مصباح است... علم و حسین(ع) باعث شکوفایی یکدیگر میشوند؛ «انّ الحُسین(ع) مِصباحُ الهدی» اگر حسین(ع) مصباح است و نور میدهد، پس به تعبیر عرفای ما میتواند تاریکی جهالتهای درون انسان را تا دورترین اعماق به عقب براند. نور حسین(ع) است که این ظرفیت را دارد... قصه علم هم قصه نور است (العلم نور).کسی که دلش نورانی باشد بهتر علم را فهم میکند. این هم یک ساحت است که اینها (علم و حسین(ع)) از یک جنساند. منشأ آنها از یک چیز است. هر دو نورند، با نورند و از نورند».
اینها بخشی است از متن کتاب «آبروی علم». نویسنده در این کتاب به روابط میان نهضت حسینی و نهضت علمی میپردازد. او که حسین(ع) را آبروی علم میداند، شباهتهایی را نیز بین این دو نهضت قائل است.
در فصل اول این کتاب نویسنده پس از بیان ویژگیهای نهضت عاشورا به مقایسه آن با نهضت علمی پرداخته و آن شاخصها را برای علم نیز تعریف میکند چرا که اصیلترین نهضت بشری، نهضت حسینی است و میتواند به عنوان یک منبع الهام بخش برای نهضتهای دیگر استفاده شود. در این مجموعه با تقریری استعاری نهضت حسینی به مثابه روحی در کالبد نهضت هایی مانند نهضت علمی تعریف شده است که هویت بخش نهضت علمی را در جان نهضت حسینی جستجو میکند. او الهیبودن را از ویژگیهای مهم جریان عاشورا و نیز از لازمههای قیام علمی میداند. همچنین نافع و جهادی بودن علم را نیز از منافع الهی بودن آن برمیشمرد.
بررسی نسبتهای موجود میان علم و حسین(ع) این نتیجه را میدهد که هر یک از این دو، مایه رشد و شکوفایی دیگری است و همافزایی این دو نیز بر مدار یکدیگر است. همچنین «نهضت عالمان» در این کتاب مقدمه «نهضت علمی» برشمرده شده و آن را مایه سعادت جامعه دانستهاند.
فصل دوم این کتاب به خطبه امام حسین(ع) در صحرای منی-که در جمع نخبگان و دانشمندان ایراد فرمودند- پرداخته است. به طوری که از آن میخوانیم:
«...شما ای گروه حاضر! ای گروهی که به علم و دانش شهرت دارید و از شما به نیکی یاد میشود و به خیرخواهی و اندرزگویی و به راهنمایی در جامعه معروف شدهاید و به خاطر خدا در دل مردم شکوه و مهابت پیدا کردید به طوری که مرد مقتدر از شما بیم دارد و ناتوان به تکریم شما بر میخیزد... آیا بر همه این احترامات و قدرتهای معنوی از این جهت نایل نگشتهاید که به شما امید میرود تا به اجرای قانون خدا کمر ببندید گر چه در بیشتر قوانین خدا کوتاهی کردهاید و بیشتر حقوق الهی را که بر عهده دارید، فرو گذاشتهاید؟»
این خطبه تبیین نسبت «علم و عالِم و عالَم» است؛ هویتی که علم به عالم میدهد و وظایفی که عالم در قبال جامعه خویش برعهده دارد. نویسنده این کتاب در این فصل سعی کرده است تا به وسیله گفتههای امام(ع) ثابت کند که دلیل قیام عاشورا کوتاهی نخبگان، عالمان و جامعه علمی آن زمان بوده است و امام مجبور بودند برای حفظ دین یک تنه این عَلَم را بر دوش کشند، خواه در نهایت با شهادت ایشان همراه باشد.
امام حسین(ع) در این خطبه علت تسلط دشمن بر جامعه را کم همتی دانشمندان و بسته شدن دهانهای آنان چه با پول و زر و چه از ترس و خوف میدانند و همچنین شکیبایی در برابر مصائب را نیز راه مرجعیت علمی و پیروزی بر دشمنان خواندهاند. در نهایت این خطبه نیز امام، خدا را شاهد بر خود میگیرند:
«بار خدایا! بی شک تو میدانی آنچه از ما سر زده (یعنی مبارزه ضد دستگاه حاکمه اموی) نه رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسی است و نه جست و جوی ثروت و نعمتهای زاید، بلکه برای آن است تا اصول و ارزشهای درخشان دین تو را بنماییم و در کشور اصلاحات پدید آوریم و بندگان ستم دیدهات را ایمن و برخوردار از حقوق مسلمشان گردانیم. بنابراین شما (گروه علمای دین) اگر ما را یاری نکنید و در گرفتن داد ما هم صدا نگردید، ستمگران در برابر شما قدرت بیشتری پیدا خواهند کرد و در خاموش کردن مشعل فروزان نبوت گستاخ تر خواهند شد».
در فصل سوم نیز نویسنده مهمترین درس عاشورا را برای نهضت علمی درس «اقدام» میداند به نحوی که میگوید: «شاید مهمترین درس عاشورا برای نهضت علمی درس اقدام باشد، قیام برای خدا که وقتی عالمان در سال60 هجری به آن لبیک نگفتند، خود حضرت(ع) لبیکگوی خویش و علمدار و یکهتاز آن شد... به یک معنا نهضت حسینی تنها نهضت علمی نبود؛ نهضت عالِم هم بود؛ آنچه که نصیحت خود بود در خطبه منا (قیام بحقالله) موعظه و نصیحت آشکار قرآن نیز هست؛ "ان تقوموالله..." و این است همتایی قرآن و حسین(ع)».
و به راستی که حسین(ع) آبروی علم بود و نیز آبروی همه عالمان از ابتدای پیدایش انسان تا انتهای وجود... و این حقیقتی است که هیچکس نمیتواند آنرا کتمان کند.
استاد دکتر علی رضاییان در مقدمه این کتاب نوشت: «در کتاب "آبروی علم" نسبت نهضت تولید علم با نهضت حسینی مقایسه و تحلیل شده است. به بیان دیگر نهضت حضرت اباعبدالله الحسین به عنوان پارادایم متعالی در نظر گرفته شده است و بایستههای علمی و وظایف دانشمندان که آن حضرت در جمع نخبگان ایراد فرمودند، تبیین شده است» و در آخر میگوید: «ناگفته نماند که این کتاب دعوتی است برای دانشمندان و پژوهشگرانی که به دنبال سخنان تازهای از جنس علم میگردند».